۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|برخی از آثار | |برخی از آثار | ||
|ادیبان و حشاشین. | |ادیبان و حشاشین. | ||
* | *مقدمه ای بر درس زبان عربی، قاهره، ۱۹۳۸. | ||
* | *تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | ||
* | *ترانههای ترانهها | ||
* | *تاریخ حسین: نقد و تحلیل، بیروت، ۱۹۴۰. | ||
* | *مجموعه من متهمم در هفت قسمت، بیروت، ۱۹۴۰. | ||
* | *قانون اساسی ملی عرب، سعیده، ۱۹۴۱. | ||
* المعرّی ذلک المجهول، بیروت، 1944. | *جهان و فساد اجتماعیون، بیروت، ۱۹۴۲. | ||
*المعرّی ذلک المجهول، بیروت، 1944. | |||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی(۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). [[زبانشناسی|زبانشناس]] [[ادیب]] دانشنامه نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او [[واژگان|فرهنگ لغت]] را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«[[دائرةالمعارف]]»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و زبانشناسی بحث برانگیزش شناخته شدهاست. | '''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی(۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). [[زبانشناسی|زبانشناس]] [[ادیب]] دانشنامه نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او [[واژگان|فرهنگ لغت]] را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«[[دائرةالمعارف]]»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و زبانشناسی بحث برانگیزش شناخته شدهاست. | ||
<br /> | <br /> | ||
== سهگانه حسین == | ==سهگانه حسین== | ||
علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایدهآل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو حسین، به عنوان اندیشه ای انقلابی و آزاده، در پروژه اصلاحی علایلی از جایگاه مهم و مرکزی برخوردار است؛ لذا او سه کتاب دربارهٔ [[حسین بن علی]] نگاشته که عبارتند از:<ref>[https://www.tahmil-kutubpdf.net/book/تحميل-کتاب-الإمام-الحسين.html أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب الإمام الحسین علیه السلام]</ref> | علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایدهآل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو حسین، به عنوان اندیشه ای انقلابی و آزاده، در پروژه اصلاحی علایلی از جایگاه مهم و مرکزی برخوردار است؛ لذا او سه کتاب دربارهٔ [[حسین بن علی]] نگاشته که عبارتند از:<ref>[https://www.tahmil-kutubpdf.net/book/تحميل-کتاب-الإمام-الحسين.html أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب الإمام الحسین علیه السلام]</ref> | ||
# '''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»''' | |||
# '''«تاریخ الحسین»''' | #'''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»''' | ||
# '''«روزهای حسین»''' | #'''«تاریخ الحسین»''' | ||
#'''«روزهای حسین»''' | |||
وی کتاب اخیر را پس از سه دهه مجدداً با عنوان «از روزهای نبوت» منتشر کرد. تغییر عنوان کتاب با ملاحظه این نکته صورت گرفت که روزهای زندگی حسین چیزی جز اقتباس از روزهای زندگی پیامبر نیست و نیز اشاره به این حدیث که: «حسین از من است و من از حسین هستم.» | وی کتاب اخیر را پس از سه دهه مجدداً با عنوان «از روزهای نبوت» منتشر کرد. تغییر عنوان کتاب با ملاحظه این نکته صورت گرفت که روزهای زندگی حسین چیزی جز اقتباس از روزهای زندگی پیامبر نیست و نیز اشاره به این حدیث که: «حسین از من است و من از حسین هستم.» | ||
== تالیفات == | ==تالیفات== | ||
* ادیبان و حشاشین. | |||
* مقدمه ای بر درس زبان عربی، قاهره، ۱۹۳۸. | *ادیبان و حشاشین. | ||
* تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | *مقدمه ای بر درس زبان عربی، قاهره، ۱۹۳۸. | ||
* ترانههای ترانهها | *تعالی معنا در تعالی ذات، یا پرتوهایی از زندگی حسین، بیروت، ۱۹۳۸. | ||
* تاریخ حسین: نقد و تحلیل، بیروت، ۱۹۴۰. | *ترانههای ترانهها | ||
* مجموعه من متهمم در هفت قسمت، بیروت، ۱۹۴۰. | *تاریخ حسین: نقد و تحلیل، بیروت، ۱۹۴۰. | ||
* قانون اساسی ملی عرب، سعیده، ۱۹۴۱. | *مجموعه من متهمم در هفت قسمت، بیروت، ۱۹۴۰. | ||
* جهان و فساد اجتماعیون، بیروت، ۱۹۴۲. | *قانون اساسی ملی عرب، سعیده، ۱۹۴۱. | ||
* المعرّی ذلک المجهول، بیروت، 1944.<ref>{{یادکرد وب |url=https://www.kutub-pdf.net/downloading/69S54.html |title=أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب المعری ذلک المجهول |accessdate=۳۱ اوت ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20170806184332/https://www.kutub-pdf.net/downloading/69S54.html |archivedate=۶ اوت ۲۰۱۷ |dead-url=no }}</ref> | *جهان و فساد اجتماعیون، بیروت، ۱۹۴۲. | ||
* واژگان، بیروت، ۱۹۴۵. | *المعرّی ذلک المجهول، بیروت، 1944.<ref>{{یادکرد وب |url=https://www.kutub-pdf.net/downloading/69S54.html |title=أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب المعری ذلک المجهول |accessdate=۳۱ اوت ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20170806184332/https://www.kutub-pdf.net/downloading/69S54.html |archivedate=۶ اوت ۲۰۱۷ |dead-url=no }}</ref> | ||
* جادوگر، بیروت، ۱۹۴۶. | *واژگان، بیروت، ۱۹۴۵. | ||
* سفر به جاودانگی (شعر ترجمه شده به فرانسوی)، بیروت، ۱۹۴۶. | *جادوگر، بیروت، ۱۹۴۶. | ||
* تفاوت بین سبک و ترکیب، بیروت، ۱۹۴۷. | *سفر به جاودانگی (شعر ترجمه شده به فرانسوی)، بیروت، ۱۹۴۶. | ||
* الگوی آرمانی آنها یا حضرت خدیجه، بغداد، 1947.<ref>[[iarchive:Mathaluhuna_Alala|تنزیل کتاب مثلهن الأعلی]]</ref> | *تفاوت بین سبک و ترکیب، بیروت، ۱۹۴۷. | ||
* روزهای الحسین: صحنهها و داستانها، بیروت، ۱۹۴۸. | *الگوی آرمانی آنها یا حضرت خدیجه، بغداد، 1947.<ref>[[iarchive:Mathaluhuna_Alala|تنزیل کتاب مثلهن الأعلی]]</ref> | ||
* شهید قسطل (عبدالقادر الحسینی)، بیروت، ۱۹۵۲. | *روزهای الحسین: صحنهها و داستانها، بیروت، ۱۹۴۸. | ||
* روانشناسی از دیدگاه من. | *شهید قسطل (عبدالقادر الحسینی)، بیروت، ۱۹۵۲. | ||
* اعراب در چنگال خطر، بیروت، ۱۹۵۵. | *روانشناسی از دیدگاه من. | ||
* فلسطین خونین. | *اعراب در چنگال خطر، بیروت، ۱۹۵۵. | ||
* لبنان؛ عنزة ولا مرقد. | *فلسطین خونین. | ||
* مقدمات ضروری مطالعه خوب برای درک تاریخ عرب.<ref>[http://dar.bibalex.org/webpages/mainpage.jsf?PID=DAF-Job:1154&q= أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب مقدمات لا محید عن دراستها لفهم التاریخ]</ref> | *لبنان؛ عنزة ولا مرقد. | ||
* مقدمه تفسیر. | *مقدمات ضروری مطالعه خوب برای درک تاریخ عرب.<ref>[http://dar.bibalex.org/webpages/mainpage.jsf?PID=DAF-Job:1154&q= أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب مقدمات لا محید عن دراستها لفهم التاریخ]</ref> | ||
* ارعاب یا علم اساطیر اعراب در سایه زبان، بیروت، ۱۹۵۵. | *مقدمه تفسیر. | ||
* المرجع - فرهنگ لغت متوسط، بیروت، ۱۹۶۳. | *ارعاب یا علم اساطیر اعراب در سایه زبان، بیروت، ۱۹۵۵. | ||
* چهره کارتونی، بیروت، ۱۹۶۳. | *المرجع - فرهنگ لغت متوسط، بیروت، ۱۹۶۳. | ||
* برای لبنان: شعرهایی با حرف خونین و آرزوی سپید، بیروت، ۱۹۷۷. | *چهره کارتونی، بیروت، ۱۹۶۳. | ||
* اشتباه کجا است؟ بیروت، ۱۹۷۸. | *برای لبنان: شعرهایی با حرف خونین و آرزوی سپید، بیروت، ۱۹۷۷. | ||
* فرهنگ لغت نظامی. | *اشتباه کجا است؟ بیروت، ۱۹۷۸. | ||
*فرهنگ لغت نظامی. | |||
==زندگی نامه «عبدالله بن عثمان العلایلی»== | ==زندگی نامه «عبدالله بن عثمان العلایلی»== | ||
خاندان علامه | خاندان علامه علایلی دارای ریشه ای کریتی – یونانی اند که در اواخر حکومت فاطمیین مصر به سبب تجارت به آنجا مهاجرت کردند و در دمیاط و منصوره و اسکندریه سکنی گزیدند. در ارتباط با تسمیه این خاندان به علایلی آمده که یا این نامگذاری منسوب به علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و یا از «عَلیٌ لِی» گرفته شده است. در اواسط قرن 11 هجری برخی از خاندان علایلی از مصر به لبنان مهاجرت کردند. در سال 1849 حاج عثمان با زنی از «آل الکلبی» به نام نفیسه ازدواج کرد که حاصل این ازدواج شش پسر و دو دختر بود. کوچک ترین این فرزندان حاج عبدالله بود. که در سال 1914 میلادی همزمان با وقوع جنگ جهانی اول به دنیا آمد. خود او نقش مادرش که به عنوان معلم در مدارس دخترانه عثمانی تدریس هم میکرده را، در علاقمند کردن او به علم بسیار زیاد می داند. از جهت مالی نیز او وخانواده اش فراز و نشیب های فراوانی را گذراندند. | ||
به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از صحنه های جانسوز قحطی زدگی و گرسنگی کودک و بزرگ و مرد و زن را به چشم خود دیده بود و با گوش جان صدای کمک خواستن مستمندان را شنیده بود، به این اصل معتقد بود که «فرمانده و فرمانروای حقیقی کسی است که با اندوه بزرگ شده باشد.» و همه این موارد باعث شده بود که ایشان انسانی آرام وصبور و با حوصله باشد. | به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از صحنه های جانسوز قحطی زدگی و گرسنگی کودک و بزرگ و مرد و زن را به چشم خود دیده بود و با گوش جان صدای کمک خواستن مستمندان را شنیده بود، به این اصل معتقد بود که «فرمانده و فرمانروای حقیقی کسی است که با اندوه بزرگ شده باشد.» و همه این موارد باعث شده بود که ایشان انسانی آرام وصبور و با حوصله باشد. | ||
ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب خانه ها را نیز اصلا مناسب نمیدید زیرا اساتید و پیر مردهای موجود در مکتب خانه ها با زدن کودکان و عدم تربیت درست آنها بیشتر آنان را از مکتب خانه ها و به صورت کلی از علم زده می کردند. همین امر سبب شد پدرش مکتب خانه او را طی چند ماه سه مرتبه عوض کرد و در نهایت هم او را به مدرسه علوم جدید «الحرش» که «جمعیه المقاصد اسلامیه» آن زمان (1917 م) تاسیس کرده بود ببرد. در این مدرسه آموزش های ابتدایی عربی و فرانسوی و جغرافیا و حساب و تاریخ داده میشد . اما در سال 1924 م وی در سن ده سالگی به قاهره رفت و سالیانی را در الازهر صرف تحصیل علم کرد. | ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب خانه ها را نیز اصلا مناسب نمیدید زیرا اساتید و پیر مردهای موجود در مکتب خانه ها با زدن کودکان و عدم تربیت درست آنها بیشتر آنان را از مکتب خانه ها و به صورت کلی از علم زده می کردند. همین امر سبب شد پدرش مکتب خانه او را طی چند ماه سه مرتبه عوض کرد و در نهایت هم او را به مدرسه علوم جدید «الحرش» که «جمعیه المقاصد اسلامیه» آن زمان (1917 م) تاسیس کرده بود ببرد. در این مدرسه آموزش های ابتدایی عربی و فرانسوی و جغرافیا و حساب و تاریخ داده میشد . اما در سال 1924 م وی در سن ده سالگی به قاهره رفت و سالیانی را در الازهر صرف تحصیل علم کرد. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۷: | ||
==دیدگاهها و افکار علایلی== | ==دیدگاهها و افکار علایلی== | ||
علایلی یکی از شخصیتهای برجسته عرب بود در حدی که بعضیها از جمله امین نخله شاعر عرب میگوید ما در عصر عبدالله العلایلی زندگی میکنیم. علایلی در میدانهای مختلف زندگی تاثیر گذاشت. او زباندانی احیاگر و ادیبی مبتکر در شعر و نثر، فقیهی مجتهد و اصلاحگر سیاسی و اجتماعی بود. | |||
علایلی به گونهای علمی اندیشه کرد و مشکلاتی اساسی را جهت بحث و بررسی مطرح نمود و در کنار امام خمینی(ره) و شهید سید محمد باقر صدر و سایرین نشانههایی در این راه ترسیم نمود . | |||
علایلی اولین نفر در طرح تجدّد شریعت و فقه نبود بلکه تأثیر بسیاری از جنبش روشنگری در مصر گرفته است و بی شک از شخصیتهایی مانند جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده متأثر شده است. | |||
وی | وی شخصیتی استثنایی است که جز هر صد سال مشابه ندارد و اندیشهاش مستحق آن است که مورد اهتمام پژوهشگران و علما قرار گیرد. او فیلسوف، اندیشمند، فقیه و زباندانی است که در همه این زمینهها، مبتکر و برجسته میباشد. | ||
زندگی علایلی، شامل دو مرحله است: مرحله شکلگیری و پختگی فکری که از آغاز تا پایان اقامت در مصر و تحصیل در دانشگاه الازهر و بازگشت به بیروت در 1940م را شامل میشود و مرحله غنیشدن و عمق یافتن اندیشه و افکار در زمینههای مختلف از جمله زبان، ادبیات، سیاست، تاریخ و فقه که پس از 1940م تا پایان عمر او را شامل میگردد. علایلی در این مرحله حدود شصت کتاب و تعداد زیادی مقاله و پژوهش از خود باقی گذاشت و در تمام آنها شعار واحدی داشت: تقلید کردن با خطا، به معنای محافظ بودن نیست و اصلاحی که دانش به بارآورد خروج محسوب نمیشود. | |||
عجیب بودن رأیی که گمان کنم صحیح است مانع از اعلام آن نمیشود زیرا دیگر شهرت عنوانی برای حقیقت نیست و افزود، به دیوارها اعتقادی ندارم و این اساس هر حرکتم میباشد زیرا باور به دیوار، باور به محدودیت و جمود است. | |||
در مورد داستان | در مورد داستان توصیف علایلی به شیخ قرمز «الشیخ الاحمر» قضیه این است که علایلی به خوبی وضعیت اجتماعی، سیاسی، دینی و فقهی جامعه را درک نمود و به انقلاب بر همه چیز فراخواند و در این منطق با اکثر احزاب آن زمان لبنان در دهه چهل مثل حزب «النداء القومی» و «کتله التحرر الوطنی» و «حزب التقدمی الاشتراکی» و«حزب الشیوعی» مشترک بود، لذا مطبوعات در جریان معرکه «دارالافتاء» در دهه پنجاه میلادی او را به شیخ قرمز توصیف کردند. | ||
ولی علایلی حزبی، به معنای تشکیلاتی نبود بلکه با اندیشههای اصلاحطلبی، انسانی، انقلابی و تجدّد خواهی آن احزاب ، احساس همراهی میکرد. | |||
در مورد وجه | در مورد وجه شاعری العلایلی : وی قصیدهای با وزن و قافیه واحد و بیش از یکهزار و پانصد بیت به نام «رحلة الخلد» در سال 1938 سروده است که چاپ نشده و فقط بخشی از آن که «مستشرق فرانسوی» به فرانسوی ترجمه کرده، باقیمانده است. | ||
العلایلی در تفسیر نیز صاحبنظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفتهاند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کرده اند، در سورههای مکی و مدنی تفاوتی ندارد». | |||
علایلی به آنچه پیرامونش میگذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد. | |||
در جنبه | در جنبه زباندانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و میمیرد و این چرخه تکرار میشود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند میباشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده میکند قدرت تفکر و تولید را از دست میدهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی می سازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید. | ||
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درسگیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب می توان اشاره نمود. | |||
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان میباشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است . علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زباندان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین میباشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است. | |||
اندیشههای علایلی در قضایای زندگی تمایز چشمگیری به او در زمینه اندیشه اجتماعی و دیدگاه تمدنی بخشید و اگر بودند کسانی که کارهای او را ادامه میدادند و اگر مطالعات و پژوهشهای او بازخوانی و دوباره ارائه میشد هم اکنون او راهنمای معاصری در جهان اسلام و عرب بود اما علایلی نه از اهل سلطه پشتیبانی سیاسی حقیقی شد و نه از حمایت گسترده مردمی برخوردار بود و نتیجه آن که اندیشه علایلی همچنان در کتابها، تألیفات و سخنرانیهایش در جا میزند و مردم اقیانوس مملو از گوهر و پر از برکت اندیشه و پیشنهادات و راه حلهای علایلی که برای رفع مشکلات کنونی تمدنشان کارآیی داشت را از دست دادهاند. | |||
علایلی بر مبنای نص قرآنی، اعلام میکند جامعه انسانی بر پایههایی بنیان شده است که مهمترین آنها عبارتند از: | |||
– حق انسان در | – حق انسان در آزادی | ||
– حق انسان در استقلال | – حق انسان در استقلال شخصی | ||
– | – آزادی انسان در کار، تولید و تلاش | ||
– مبدأ | – مبدأ مسئولیت شخصی جزائی | ||
– | – تئوری جزاء در حق عام | ||
علایلی با استناد به حدیث شریف «ان الله یبعث لهذه الأمة علىرأس کل مائة سنة من یجدّد دینها» اعتقاد دارد این قانون کامل، حرکت و پویایی شریعت در بستر زمان میباشد و آن را فراتر از تغییر شکلی و همخوان کردن میداند و با استناد به کلمه «دینها» تجدید را نوعی ایجاد و شروع دیگر و بدون محدودیت در بخشی از دین میداند. | |||
علایلی به دیدگاه تمدنی برای زندگی اقتصادی اجتماعی معاصر مبتنی بر اصولی که مهمترین آنها عبارتند از اصول زیر، فرا میخواند: | |||
– شخص | – شخص نیاز به ثروت ندارد چون ثروت فقط یک ضرورت اجتماعی است. | ||
– قرض اجتناب | – قرض اجتناب ناپذیر است بر مبنای آید کریمه «وأقرضوا الله قرضاً حسناً» | ||
– دوره فرصت در بازپرداخت قرض واجب است بر | – دوره فرصت در بازپرداخت قرض واجب است بر مبنای آیه کریمه «وإن کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة». | ||
– | – زراندوزی حرام است بر مبنای آیه کریمه «والذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب ألیم». | ||
– | – الزامی بودن گردش تولید و پول | ||
– | – اجرای قانون تکفّل بین مردم و این نزد علایلی از تکفّل سوسیالیستی مبتنی بر مساوات متفاوت میباشد. | ||
کتاب | کتاب «أین الخطأ» شیخ عبدالله العلایلی توسط انتشارات دار العلم للملایین در سال 1978 منتشر گردید و این تاریخ به دو موضوع اشاره دارد، اول اینکه کتاب در سایه جنگ داخلی لبنان نوشته شده است. دوم اینکه دهه هفتم قرن گذشته، دوره زمانی بود که چپگراها به این باور رسیدند که سوسیالیزم بر سرمایهداری برتری دارد و دنیا در حال رویآوردن به آن هست. | ||
وی در مورد ضرورت تجدّد در | وی در مورد ضرورت تجدّد در شریعت و به روز کردن قرائت دین صاحب تفکر بوده و به طرح مشکلاتی همچون مشکل فقر، مالکیت نفت، هدر رفتن قربانیهای حج، تعامل با بانکها، قانون مجازات اسلامی و تعیین شروع ماههای قمری و ارائه راه حلهای مناسب هر مشکل پرداخته که مبتنی بر بازتعریف اصطلاحات و تعابیری همچون مفهوم ثروت، تکافل اجتماعی و غیره میباشد. | ||
شیخ عبدالله العلایلی یکی از اندیشمندان عقلگرا بود که میان زمینه فرهنگی اسلامی و فلسفه و فهم معاصر جمع نمود و خواست از خلال کتابها و سخنرانیهایش با الهام از حدیث نبوی شریف «ان الله یرسل على رأس کل مئة سنة من یجدّد لهذه الأمة دینها» مجدّد دین این امّت باشد. تجدّد در اندیشه العلایلی نوعی انقلاب بر تقلید کورکورانه و فهم اشتباه، انقلاب بر جمود نص در زمانی یا اشخاصی مشخص بود. | |||
مهمترین ویژگی وی جرأتی بود که در جامعه علمای شریعت و فقه کم نظیر است. جرأتی که نه متّکی بر تهوّر یا تعصّب بلکه متّکی بر دانش وسیع و فهم و شناخت بود. واضح وآشکار است که طرح علایلی طرحی تجدید نظر طلبانه در سطح امت است و بدون شک طرحی عقلانی و تحوّلگرا میباشد. او تلاش کرد تغییری ریشهای در نقش فقه معاصر ایجاد کند تا به تغییر در روش و رفتار امّت برسد. | |||
علایلی دو موضوع را در صحنه دنیا و روابط ملل و جوامع انسانی مسلّم میدانست. اولین موضوع مسلّم نزد علایلی اعتقاد او به این بود که دنیا به طور عموم از دو بحران رنج میبرد یکی بحران اخلاقی که آن را بحران وجدان انسانی مینامد، وجدانی که در حال از دست رفتن و نابودی است و از دو سرخوردگی رنج میبرد، سرخوردگی از تمدن حاکم بر جهان که تمدّن غربی باشد و پر از مخالفت با خیر و برتری جویی و شکست در ساختن انسان است و سرخوردگی دیگر در غرب ناشی از این سرخوردگی که منجر به پیدایش جریانهای فلسفی و فکری با گرایش به تمدن و مذاهب شرقی شد. علایلی در مصاحبهای اظهار کرد: غرب از نظر تمدنی و انسانی متحیّر است و تاکنون خودش را درک نکرده و نشاخته است. علایلی کتاب «پُل هازار» در مورد بحران اندیشه اروپایی در قرن نوزدهم را در این زمینه مثال زد. | |||
دومین موضوع مسلّم نزد علایلی، چیزی است که او سه اصطلاح در توصیف آن بکار برده است، العالمیه، الکونیه و المسکونیه به معنای جهانی بودن. | |||
علایلی در مورد نوع رابطه صحیح با اندیشه غربی گفته است، من بدون استثنا ضد هر چیزی هستم که اندیشه غربی ارائه کرده است ولی در عین حال ضد قطع رابطه و عدم شناخت آن هستم. علایلی در جای دیگر گفته است، اندیشه ملک مشترک انسانی است و نباید احتکار و شخصی شود. اندیشه همچون شبنمی است که قالب و شکل و حالت ثابت به خود نمیگیرد. | |||
علایلی مانند هر اندیشمند پیشگامی در مورد بحران تمدنی و بحران روابط انسانی در سطح دنیا علاوه بر توصیف و نقد واقعیت به ارائه راه حلی که معتقد بود میتواند مشکلات را بر طرف کند اقدام نمود و در جایی آن را «تکنولوژی انسانی» نامید. | |||
علایلی راه حل را در بازگشت به اندیشههای اساسی انقلاب فرانسه و به اصول سازمان ملل متحد بویژه در زمینه حقوق بشر و اقدام مشترک انسانی برای تعمیق این اصول و مبانی میدانست و طبعاً به نظر او اینها نه با منابع اسلامی و نه با منابع دیگر ادیان تعارض ندارند. | |||
علایلی به عنوان یک زباندان و پژوهشگر ، شمشیر تمرد علمی روشمند را در سال 1938م در حالی که بیست و چهار سال داشت از غلاف بیرون کشید و مقدمه علم زبان را ارائه کرد که بعنوان بحثی خارقالعاده و انقلابی علمی حقیقی بود. علایلی در مورد مقدمه علم زبانش گفت، آن جدیدترین دیدگاه بود که مانند هر چیز دیگری مورد فراموشی قرار گرفت. | |||
مقدمه | مقدمه علایلی ابوابی را در زبان عربی در سال 1938 گشود که تا آن زمان طلسم بودند. مقدمه او شامل تعدادی از مباحث ارزشمند زبانی بود که هر یک جداگانه ارزش آن را دارند که موضوع پایاننامه دکترا در علم زبان باشند و عبارتند از: | ||
– | – شکلگیری زبان و معانی حروف | ||
– اوزان، | – اوزان، تعریف و تجدید آنها | ||
– مذکر و مؤنت | – مذکر و مؤنت | ||
– | – عینالفعل مضارع | ||
– | – پیشرفت زبان و لهجهها | ||
– قاعده «القلب» | – قاعده «القلب» یا «الدوائر» | ||
علایلی در این موضوع متأثر از نظریه پیشرفت بیولوژیکی مبتنی بر قانون اهمال و استعمال بود به معنای نظریهای که متبنی بر مرگ اعضای غیر فعّال و بدون به کار گرفته شدن در بدن میباشد زیرا علایلی معتقد بود آنچه برای زبان اتفاق میافتد مشابه همان چیزی است که در یک ساختار موجود زنده رخ میدهد. | |||
علایلی در دعوت به اصلاح در زبان موفق بود زیرا: | |||
– از | – از شخصیتگرایی و تعصّب به آن دوری گزید و جمعگرایی و اجتماعی محوری را مبنا قرار دارد. | ||
– از | – از دایره کشوری و منطقهای خارج شد و معتقد بود زبان عربی، مال تمام عربها و گنج دائمی آنها میباشد. | ||
– متن زبان را | – متن زبان را مادهای حقیقی برای فکر کردن محسوب کرد نه وسیلهای یا چیزی که شناخته شود. | ||
– | – ویژگی خیال را در مقام نخست به زبان نسبت داد نه به ادیب یا شاعر با این که نقش ایجاد کنندگی ادیب یا شاعر را از نظر دور نداشت. | ||
– زبان را هدف دانست نه | – زبان را هدف دانست نه وسیله. نقش زبان فقط منحصر به بیان نیازهای مردم نیست چون ما آنطور که فکر میکنیم سخن میگوییم و آنطور که سخن میگوییم فکری میکنیم و چون زبان و اندیشه توأم هستند بنابر این اندیشهای بدون زبان و زبانی بدون اندیشه وجود ندارند. | ||
علایلی پیبرد که زبان بر نگاه ما به خودمان و به دیگران و به هستی حاکم است. زبان نظام اندیشهکردن ما و بلکه در نتایج اندیشیدن ما حاکم میباشد، چون من بر این گمان هستم که حقایق با اختلاف زبانی که انسان با آن میاندیشد، متفاوت میشوند. | |||
وی در مورد نگاشتن | وی در مورد نگاشتن زندگی امام حسین(ع) می گوید: روزی به طور اتفاقی در ایام جوانی، به مکانی که ایرانیان قاهره در آن مقیم هستند در مراسم احیای شهادت امام حسین(ع) رفتم و نحوة اجرای برنامه نظرم را جلب و عقل و روح و وجودم را تسخیر کرد. پس از مدتی خود را مقابل مردی دیدم که ژنهای تاریخی پیامبر اکرم(ص) را حمل میکند. علایلی در همین زمینه میگوید، پیامبر به حسین(ع) تعلق خاطر داشت چون در او سایه و حقیقت خود را میدید. دوست داشتن حسین توسط پیامبر، صرفاً یک امر عاطفی محض نبود بلکه احساس دیگری هم در کنار آن بود و آن استمرار وجود بود. | ||
امام | امام حسین(ع) در نظر علایلی، عظمتی فوق تمام شخصیتهای بزرگ دارد و شخصیتی برتر از هر شخصیتی و مردی فوق تمام مردان است. حسین(ع) محل گردآمدن عظمتها و کمالات میباشد. | ||
<ref>https://taghribstudies.net</ref> | <ref>https://taghribstudies.net</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
=== برنامههای تلویزیونی دربارهٔ او === | ===برنامههای تلویزیونی دربارهٔ او=== | ||
* [https://www.youtube.com/watch?v=dOFKY4y4wAo&t=2035s یک قسمت مستند ویژه در برنامه مشاهیر.] | |||
*[https://www.youtube.com/watch?v=dOFKY4y4wAo&t=2035s یک قسمت مستند ویژه در برنامه مشاهیر.] | |||
=== سمینار بزرگداشت === | ===سمینار بزرگداشت=== | ||
[https://www.youtube.com/watch?v=UdTf6K5_4ko&t=1586s مجمع گفتگو و توسعه ادیان و فرهنگها و دانشکده مطالعات اسلامی دانشگاه مقاصد، جلسه ای برای بزرگداشت وی ترتیب داد.] {{نوار درگاه|ادبیات}} | [https://www.youtube.com/watch?v=UdTf6K5_4ko&t=1586s مجمع گفتگو و توسعه ادیان و فرهنگها و دانشکده مطالعات اسلامی دانشگاه مقاصد، جلسه ای برای بزرگداشت وی ترتیب داد.] {{نوار درگاه|ادبیات}} | ||
[[رده:عالمان وحدت گرا]] | [[رده:عالمان وحدت گرا]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه الازهر]] | [[رده:دانشآموختگان دانشگاه الازهر]] |