پرش به محتوا

سعد بن معاذ: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
|-
|-
|آرامگاه
|آرامگاه
|[[قبرستان بقیع]]  
|[[قبرستان بقیع]]
|-
|-
|}
|}
</div>
</div>


'''سعد بن معاذ''' حدود 32 سال قبل از [[هجرت]]، در طایفه بنی عبد الاشهل از [[قبیله اوس]] در شهر [[مدینه]] در خانواده ای بزرگ به دنیا آمد. پدرش قبل از اسلام از دنیا رفت ولی مادرش تا زمان [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]] زنده ماند و [[مسلمان]] شد.
'''سعد بن معاذ''' حدود 32 سال قبل از [[هجرت]] در طایفه بنی عبد الاشهل از [[قبیله اوس]] در شهر [[مدینه]] در خانواده ای بزرگ به دنیا آمد. پدرش قبل از اسلام از دنیا رفت ولی مادرش تا زمان [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]] زنده ماند و [[مسلمان]] شد.


سعد مردی مدبر و شجاع و شخصیتی بانفوذ در میان قبیله خود بود. از این رو در همان دوران جوانی به مقام ریاست قبیله اوس برگزیده شد. سعد بن معاذ با هند، دختر سماک، ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام‌های عمرو و عبدالله شد. پس از [[پیمان اول عقبه]] و ماموریت مصعب بن عمیر به [[مدینه]]، رییس طایفه بنی عبدالاسهل، توسط مصعب [[مسلمان]] شد.
سعد مردی مدبر و شجاع و شخصیتی بانفوذ در میان قبیله خود بود. از این رو در همان دوران جوانی به مقام ریاست قبیله اوس برگزیده شد. سعد بن معاذ با هند، دختر سماک، ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام‌های عمرو و عبدالله شد. پس از [[پیمان اول عقبه]] و ماموریت مصعب بن عمیر به [[مدینه]]، رییس طایفه بنی عبدالاسهل، توسط مصعب [[مسلمان]] شد.
خط ۴۹: خط ۴۹:
مسلمان‌شدن سعد تاثیر شگرفی در گسترش آیین پیامبر در مدینه داشت؛ به گونه ای که با تدبیر وی در یک روز تمامی مردم بنی الاسهل مسلمان شدند. او از آن هنگام تا زمان شهادت در راه گسترش و ترویج اسلام لحظه‌ای از پا ننشست، تردیدی به دل راه نداد و در تمامی صحنه‌ها حضور یافت .
مسلمان‌شدن سعد تاثیر شگرفی در گسترش آیین پیامبر در مدینه داشت؛ به گونه ای که با تدبیر وی در یک روز تمامی مردم بنی الاسهل مسلمان شدند. او از آن هنگام تا زمان شهادت در راه گسترش و ترویج اسلام لحظه‌ای از پا ننشست، تردیدی به دل راه نداد و در تمامی صحنه‌ها حضور یافت .


پس از نبرد [[بدر]]، در [[جنگ احد]]، [[غزوه بنی قینقاع]]، سریه قتل کعب بن الاشرف، [[غزوه بنی نضیر]] شرکت کرد. آخرین صحنه رزم وی، میدان [[جنگ خندق]] در [[یوم الاحزاب]] بود که بازویش آسیب دید و به مقام جانبازی نایل آمد.  
پس از نبرد [[بدر]]، در [[جنگ احد]]، [[غزوه بنی قینقاع]]، سریه قتل کعب بن الاشرف، [[غزوه بنی نضیر]] شرکت کرد. آخرین صحنه رزم وی میدان [[جنگ خندق]] در [[یوم الاحزاب]] بود که بازویش آسیب دید و به مقام جانبازی نایل آمد.  


=نام و نسب سعد=
=نام و نسب سعد=


نام و نسب او سعد بن معاذ بن نعمان بن امرؤ القیس است. او یکی از بزرگان [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و رئیس طایفه اوس بود. مادرش، کبشه دختر رافع، اولین زن از [[انصار]] و اهل مدینه است که بین بیعت عقبه اول و دوم به پیامبر اسلام(ص) [[ایمان]] آورد. <ref> عباسی، حبیب، مقاله «سعد بن معاذ»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۰۰</ref>
نام و نسب او سعد بن معاذ بن نعمان بن امرؤ القیس است. او یکی از بزرگان [[صحابه]] [[رسول خدا(ص)]] و رئیس طایفه اوس بود. مادرش کبشه دختر رافع اولین زن از [[انصار]] و اهل مدینه است که بین بیعت عقبه اول و دوم به پیامبر اسلام(ص) [[ایمان]] آورد. <ref> عباسی، حبیب، مقاله «سعد بن معاذ»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۰۰</ref>


=اسلام آوردن سعد=
=اسلام آوردن سعد=


سعد به دست مصعب بن عمیر در مدینه (بین دو [[پیمان عقبه]]) [[مسلمان]] شد و با [[اسلام]] آوردنش تمام افراد خاندان عبدالاشهل مسلمان شدند. <ref>ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۰؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۸؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۸۹۷-۸۹۸</ref> این خاندان نخستین خاندانی هستند که زن و مرد ایشان همگی اسلام آوردند. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱</ref> سعد پس از اسلام آوردن به همراه [[اسید بن حضیر]]، بت‌های [[بنی عبدالاشهل]] را شکست. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۰-۴۲۱</ref> پس از هجرت پیامبر(ص) و مسلمانان به مدینه، [[رسول الله(ص]]) میان سعد و [[ابوعبیده جراح]] از مهاجران پیمان برادری بست. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱.</ref> وی از بزرگان انصار و رئیس قبیله اوس، مردی شجاع، قاطع در بیان و تصمیم‌گیری، مقاوم در مبارزه و [[جهاد]] بود. <ref>ابن‌حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۸</ref>  
سعد به دست مصعب بن عمیر در مدینه (بین دو [[پیمان عقبه]]) [[مسلمان]] شد و با [[اسلام]] آوردنش تمام افراد خاندان عبدالاشهل مسلمان شدند. <ref>ابن‌اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۰؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۱۶۸؛ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۸۹۷-۸۹۸</ref> این خاندان نخستین خاندانی هستند که زن و مرد ایشان همگی اسلام آوردند. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱</ref> سعد پس از اسلام آوردن به همراه [[اسید بن حضیر]] بت‌های [[بنی عبدالاشهل]] را شکست. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۰-۴۲۱</ref> پس از هجرت پیامبر(ص) و مسلمانان به مدینه [[رسول الله(ص]]) میان سعد و [[ابوعبیده جراح]] از مهاجران پیمان برادری بست. <ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۴۲۱.</ref> وی از بزرگان انصار و رئیس قبیله اوس، مردی شجاع، قاطع در بیان و تصمیم‌گیری، مقاوم در مبارزه و [[جهاد]] بود. <ref>ابن‌حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۸</ref>  


=سعد و نزول آیه=
=سعد و نزول آیه=
خط ۶۳: خط ۶۳:
[[ابن اسحاق]] به سند خود از [[ابن عباس]] نقل می‌کند که معاذ بن جبل، سعد بن معاذ و [[خارجة بن زید]] از بعضی از احبار [[یهود]] درباره بعضی از چیزهایی که در [[تورات]] آمده است. سؤال کردند. آنها کتمان کرده و از پاسخگویی به سؤال خودداری کردند و آیات زیر در این باره و نازل این شد: <ref>تفسیر جامع البیان، ابن جریر طبری، ج۲، ص۷۲. به این مضمون آمده: تفسیر التبیان، شیخ طوسی، ج۲، ص۴۶</ref>
[[ابن اسحاق]] به سند خود از [[ابن عباس]] نقل می‌کند که معاذ بن جبل، سعد بن معاذ و [[خارجة بن زید]] از بعضی از احبار [[یهود]] درباره بعضی از چیزهایی که در [[تورات]] آمده است. سؤال کردند. آنها کتمان کرده و از پاسخگویی به سؤال خودداری کردند و آیات زیر در این باره و نازل این شد: <ref>تفسیر جامع البیان، ابن جریر طبری، ج۲، ص۷۲. به این مضمون آمده: تفسیر التبیان، شیخ طوسی، ج۲، ص۴۶</ref>


﴿إِنَّ الَّذِينَ يَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْکِتَابِ أُولَئِکَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِکَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾. <ref>سوره بقره، آیه ۱۵۹-۱۶۰</ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند * جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام" <ref>عباسی، حبیب، مقاله «سعد بن معاذ»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۰۷.</ref>
﴿إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾. <ref>سوره بقره، آیه ۱۵۹-۱۶۰</ref> خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند * جز کسانی که توبه کردند و به اصلاح (کار خود) پرداختند و (پوشیده‌ها را) روشن بیان داشتند، که آنان را می‌آمرزم و من توبه‌پذیر بخشاینده‌ام" <ref>عباسی، حبیب، مقاله «سعد بن معاذ»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۰۷.</ref>


=سرانجام سعد=
=سرانجام سعد=


با آنکه جراحت بازوی سعد خوب شده بود ولی پس از آنکه از قلعه [[بنی قریظه]] برگشت، هنگامی که خوابیده بود، بزغاله ای به جای تیر لگد زد و زخم دوباره سر باز کرد و خون به شدت جاری شد و هر چه مداوا کردند، اثری نداشت. به همین جهت، او در سال ۵ هجری و در ۳۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. <ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۷</ref>
با آنکه جراحت بازوی سعد خوب شده بود ولی پس از آنکه از قلعه [[بنی قریظه]] برگشت، هنگامی که خوابیده بود بزغاله ای به جای تیر لگد زد و زخم دوباره سر باز کرد و خون به شدت جاری شد و هر چه مداوا کردند اثری نداشت. به همین جهت او در سال ۵ هجری و در ۳۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. <ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۷</ref>


هنگامی که پیامبر(ص) از ماجرای زخم سعد باخبر شد، به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(ص) می‌پاشید، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید، پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید، صورتش برهنه می‌ماند. آنگاه این گونه برای او [[دعا]] فرمود:  
هنگامی که پیامبر(ص) از ماجرای زخم سعد باخبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(ص) می‌پاشید سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید صورتش برهنه می‌ماند. آنگاه این گونه برای او [[دعا]] فرمود:  


خدایا! سعد در راه تو [[جهاد]] و پیامبرت را تصدیق کرد، [[روح]] او را به خوبی بپذیر". سعد با شنیدن سخنان [[رسول خدا(ص)]] به هوش آمد و چشم‌ها را باز کرد و گفت: " اَلسَّلاَمُ عَلَيْکَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ "! گواه باش که من به [[رسالت]] شما قرار دارم". خاندان سعد که این محبت و گرمی را از رسول خدا(ص) دیدند، سخت گریستند. آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: "از [[خدا]] می‌خواهم به عدد شما از [[ملائکه]] فرود آیند و در [[مرگ]] سعد حاضر باشند".
خدایا! سعد در راه تو [[جهاد]] و پیامبرت را تصدیق کرد، [[روح]] او را به خوبی بپذیر". سعد با شنیدن سخنان [[رسول خدا(ص)]] به هوش آمد و چشم‌ها را باز کرد و گفت: " اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ "! گواه باش که من به [[رسالت]] شما قرار دارم". خاندان سعد که این محبت و گرمی را از رسول خدا(ص) دیدند، سخت گریستند. آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: "از [[خدا]] می‌خواهم به عدد شما از [[ملائکه]] فرود آیند و در [[مرگ]] سعد حاضر باشند".


مادر سعد برای پسرش این‌گونه مرثیه می‌خواند: "ويل ام سعد سعد حزامة وجدة بعد اياد ياله و مجداً مقدماً سد به مسداً"؛
مادر سعد برای پسرش این‌گونه مرثیه می‌خواند: "ویل ام سعد سعد حزامة وجدة بعد ایاد یاله و مجداً مقدماً سد به مسداً"؛


پیامبر(ص) فرمود: "همه کسانی که بر مردگان نوحه سرایی می‌کنند، [[دروغ]] می‌گویند، جز مادر سعد". <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۳</ref>
پیامبر(ص) فرمود: "همه کسانی که بر مردگان نوحه سرایی می‌کنند، [[دروغ]] می‌گویند، جز مادر سعد". <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۳</ref>
خط ۸۵: خط ۸۵:
مردی گفت: "یا رسول الله! مردم را به زحمت انداختی!" حضرت فرمود: "از آن می‌ترسم که [[ملائکه]] بر ما پیشی بگیرند و او را [[غسل]] دهند. چنان که در جنازۀ [[حنظله]] بر ما سبقت گرفتند و او را غسل دادند". <ref>سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۷؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۶</ref>
مردی گفت: "یا رسول الله! مردم را به زحمت انداختی!" حضرت فرمود: "از آن می‌ترسم که [[ملائکه]] بر ما پیشی بگیرند و او را [[غسل]] دهند. چنان که در جنازۀ [[حنظله]] بر ما سبقت گرفتند و او را غسل دادند". <ref>سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۲۸۷؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۶</ref>


وقتی پیامبر(ص) وارد خانه سعد شد شد، دید اقوام او مشغول غسل دادن او هستند. پیامبر در کناری نشست ولی برخلاف انتظار دیدند که زانوهای خود را جمع کرد. علتش را پرسیدند، حضرت فرمود: "فرشته‌ای فرود آمد و جا برای او نبود، پس به او جا دادم".
وقتی پیامبر(ص) وارد خانه سعد شد شد دید اقوام او مشغول غسل دادن او هستند. پیامبر در کناری نشست ولی برخلاف انتظار دیدند که زانوهای خود را جمع کرد. علتش را پرسیدند، حضرت فرمود: "فرشته‌ای فرود آمد و جا برای او نبود، پس به او جا دادم".


سعد را سه بار [[غسل]] دادند و در سه پارچه [[کفن]] کردند. سپس او را در تابوت گذاشتند و حضرت جلوی تابوت را گرفت تا این که در بیرون منزل بر زمین نهاد. پس از آن گاهی جلو جنازه می‌رفت و گاهی طرف راست و گاهی جانب چپ و جلو و عقب تابوت را می‌گرفت. چون سعد بن معاذ مردی تنومند و چاق بود. هنگامی که او را تشییع می‌کردند منافقان خواستند بر او خرده بگیرند، پس گفتند: تا امروز جنازه‌ای به این سبکی ندیده‌ایم و این سبکی به خاطر قضاوتی است که درباره بنی قریظه کرد. پیامبر(ص) از گفتارشان آگاه شد، پس فرمود: "[[قسم]] به آن کسی که جانم در دست اوست، تابوت او را ملائکه حمل می‌کنند؛ هفتاد هزار [[فرشته]] برای تشییع جنازه‌اش آمده‌اند که تا کنون به زمین نیامده‌اند". <ref> الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۴</ref>
سعد را سه بار [[غسل]] دادند و در سه پارچه [[کفن]] کردند. سپس او را در تابوت گذاشتند و حضرت جلوی تابوت را گرفت تا این که در بیرون منزل بر زمین نهاد. پس از آن گاهی جلو جنازه می‌رفت و گاهی طرف راست و گاهی جانب چپ و جلو و عقب تابوت را می‌گرفت. چون سعد بن معاذ مردی تنومند و چاق بود. هنگامی که او را تشییع می‌کردند منافقان خواستند بر او خرده بگیرند، پس گفتند: تا امروز جنازه‌ای به این سبکی ندیده‌ایم و این سبکی به خاطر قضاوتی است که درباره بنی قریظه کرد. پیامبر(ص) از گفتارشان آگاه شد، پس فرمود: "[[قسم]] به آن کسی که جانم در دست اوست، تابوت او را ملائکه حمل می‌کنند؛ هفتاد هزار [[فرشته]] برای تشییع جنازه‌اش آمده‌اند که تا کنون به زمین نیامده‌اند". <ref> الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۲۸؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۳۲۴</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش