۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
!مُحَمَّد بن | !مُحَمَّد بن إِبْرَاهِیم بن یُوسُف ابْن مُحَمَّد | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|أَبُو عَمْرو | |أَبُو عَمْرو الزجاجی | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''أَبُو عَمْرو | '''أَبُو عَمْرو الزجاجی''' که اسمش مُحَمَّد بن إِبْرَاهِیم بن یُوسُف ابْن مُحَمَّد بود یکی از علمای [[اهل سنت]] و بزرگان [[تصوف]] در قرن چهارم هجری بود<ref>طبقات الصوفية، أبو عبد الرحمن السلمي، ص323-326، دار الكتب العلمية، ط2003</ref>. ذهبی در مورد او می گوید: زجاجی یکی از متقی ترین مشایخ در روزگار خود بود. [[ابوعثمان مغربی|أبو عثمان المغربی]] نیز در مورد او می گوید: او یکی از سالکان راه و از آیات و نشانه های هدایت بود و فضایل او بیش از آن است که بتوان آنها را برشمرد. اصل او از نیشابور بود. | ||
او [[جنید بغدادی|الجنید]] ، [[ابو عثمان الحیری|ابوعثمان الحیری]] ، [[ابو الحسین نوری|ابوالحسین النوری]] ، روییم بن احمد و ابراهیم الخواص را همراهی کرد و وارد [[مکه]] شد و در آنجا اقامت داشت و منصب شیخوخیت و ریاست آنجا را برعهده گرفت و در این مدت تقریباً 60 زیارت حج انجام داد. و گویند در مدت چهل سال در حدود زمین حرم رفع حاجت ننمود.سرانجام در مکه به سال348 هجری قمری دار فانی را وداع گفت<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%B2%D8%AC%D8%A7%D8%AC%D9%8A أبو عمرو الزجاجي]</ref>. | او [[جنید بغدادی|الجنید]]، [[ابو عثمان الحیری|ابوعثمان الحیری]]، [[ابو الحسین نوری|ابوالحسین النوری]]، روییم بن احمد و ابراهیم الخواص را همراهی کرد و وارد [[مکه]] شد و در آنجا اقامت داشت و منصب شیخوخیت و ریاست آنجا را برعهده گرفت و در این مدت تقریباً 60 زیارت حج انجام داد. و گویند در مدت چهل سال در حدود زمین حرم رفع حاجت ننمود. سرانجام در مکه به سال348 هجری قمری دار فانی را وداع گفت<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%B2%D8%AC%D8%A7%D8%AC%D9%8A أبو عمرو الزجاجي]</ref>. | ||
=گفتار= | =گفتار= | ||
معرفت شش وجه داردکه عبارتند از:معرفَت | معرفت شش وجه داردکه عبارتند از: معرفَت وحدانیت یا [[توحید]]، مَعْرِفَت تَّعْظِیم، مَعْرِفَة مِنَّت الهی، مَعْرِفَت قُدْرَت الهی، مَعْرِفَت ازلی وَمَعْرِفَت به اسْرَار الهی<ref>همان</ref>. | ||
هر کس با همسایگان خود از در دوستی وارد نشود پس چون خداوند بالاترین قدرت است بخل رابر قلبش وارد کرده زبانش را به شکایت باز کرده و قلبش را از معرفت پاک واز نور یقین محروم و اموراتش را به خودش واگذار می سازد<ref>همان</ref>. | هر کس با همسایگان خود از در دوستی وارد نشود پس چون خداوند بالاترین قدرت است بخل رابر قلبش وارد کرده زبانش را به شکایت باز کرده و قلبش را از معرفت پاک واز نور یقین محروم و اموراتش را به خودش واگذار می سازد<ref>همان</ref>. | ||
هر کس در مورد حال و موقعیتی عرفانی صحبت کند که به آن نرسیده | هر کس در مورد حال و موقعیتی عرفانی صحبت کند که به آن نرسیده است، کلمات او برای کسانی که او را می شنوند در حکم یک فتنه و آزمایش و ادعایی است که در قلب او شکل می گیرد و خدا او را از رسیدن به آن حالت محروم می سازد<ref>همان</ref>. | ||
=پانویس= | =پانویس= |