۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|- | |- | ||
|نام مادر | |نام مادر | ||
|دومة | |دومة | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|سال اول هجری | |سال اول هجری | ||
|- | |- | ||
|زادگاه | |زادگاه | ||
| طائف | |طائف | ||
|- | |- | ||
|جنگها و عملیاتها | |جنگها و عملیاتها | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''مختار بن ابی عبید ثقفی''' در طائف به دنیا | '''مختار بن ابی عبید ثقفی''' در طائف به دنیا آمد. مختار پسر ابو عبید بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن عقده بن غیرة بن عوف بن ثقیف، کنیهاش <big>ابواسحاق</big> بود. لقب وی <big>کیسان</big> است. | ||
پیش از [[واقعه کربلا]] میزبان [[مسلم بن عقیل]] | پیش از [[واقعه کربلا]] میزبان [[مسلم بن عقیل]] سفیر [[امام حسین(ع)]] در [[کوفه]] بود و تا زمان [[شهادت]] مسلم او را همراهی کرد اما در واقعه کربلا در زندان [[عبیدالله بن زیاد]] بود. | ||
مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷قمری در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. | مختار ثقفی پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی [[مروانیان]] در [[شام]] و آل زبیر در [[حجاز]] و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ [[رمضان]] سال ۶۷قمری در حالی که ۶۷سال داشت به دست [[مصعب بن زبیر]] به قتل رسید. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
=خاندان مختار= | =خاندان مختار= | ||
مختار که فرزند چهره نامداری در [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] دیده به جهان گشود. پدرش | مختار که فرزند چهره نامداری در [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] دیده به جهان گشود. پدرش ابوعبید در روزگار [[رسول گرامی اسلام (ص)]] اسلام آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (ص) نرسید. <ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۵۳۹</ref> مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دخت عمرو بن وهب بن منبه از همان [[قبیله بنی ثقیف]] بوده است. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیرهای شریف در میان عرب به شمار میرفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب بود و سخنوری و دلاوری بالایش نیز شهرت داشت. | ||
عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهرهای سرشناس بود. وی سمت فرمانداری مدائن از سوی [[امام علی بن أبی طالب (ع)]] را داشت و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (ع) با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد. <ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳</ref> | عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهرهای سرشناس بود. وی سمت فرمانداری مدائن از سوی [[امام علی بن أبی طالب (ع)]] را داشت و در زمان خلافت کوتاه [[امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (ع) با [[معاویه]] و آغاز خلافت فرزند [[أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد. <ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی، ص ۴۸- ۴۳</ref> | ||
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی [[معاویه بن أبی سفیان]]) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست [[ایمان]] و دوچهره از لشکر خود مجروح | سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی [[معاویه بن أبی سفیان]]) توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست [[ایمان]] و دوچهره از لشکر خود مجروح شد با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (ع) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جانفشانی کرد. <ref>الخلافة الأمویة ص ۵۹- ۵۷</ref> | ||
مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر | مختار خود نیز شخصیتی برجسته و دارای نفوذ فراوان بویژه در سرزمین عراق بود. آنچنان که [[مسلم بن عقیل]] پسر عمو نماینده و فرستاده امام حسین (ع) پس از رسیدن به شهر [[کوفه]]، برای مدتی در خانه او اقامت گزید. این مساله نشان از قابل اعتماد بودن مختار ثقفی در میان [[اهل بیت (ع)]] است؛ آن چنان که مسلم بن عقیل او را شایسته میزبانی یافته و قدم در خانه او گذاشته و برای مدتی منزل او محل رفت و آمد دوستداران اهل بیت (ع) در کوفه بوده است. | ||
=دلیل غیبت مختار در [[کربلا]]= | =دلیل غیبت مختار در [[کربلا]]= | ||
پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] به کوفه قدم گذاشت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و توانست کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده سازد. به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر | پس از آنکه عبیدالله بن زیاد با حُکم [[یزید بن معاویه]] به کوفه قدم گذاشت و شرایط را به نفع [[امویان]] تغییر داد و توانست کوفیان را با تهدید و تطمیع از اطراف مسلم بن عقیل پراکنده سازد. به همین دلیل مسلم غریبانه در شهر کوفه دستگیر شد و به شهادت رسید. این میان مختار نیز سرنوشتی تلخ داشت و توسط کارگزاران [[ابن زیاد]] دستگیر و پس از ضرب و شتم به زندان کوفه افتاد. | ||
مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر | مختار بن أبی عبید ثقفی که برای مدتی در زندان کوفه بسر میبرد با میانجگری [[عبدالله بن عمر بن خطاب]] که از چهرههای مطرح آن روزگار بود از بند رهایی یافت و از شهر کوفه خارج شد. مختار ثقفی که پس از آزادی از کوفه تبعید و راهی مکه شد و مدتی را در جوار [[خانه خدا]] روزگار گذراند. <ref>نهضت مختار ثقفی، ص ۱۴۸</ref> | ||
مکه در آن | مکه در آن هنگام تحت فرمان [[عبدالله بن زبیر]] بود و او نیز به شدت با امویان دشمنی میکرد و یزید را شایسته خلافت نمیدانست. <ref>به گفته قِرمانی مورخ برجسته اهل سنت، عبدالله بن زبیر هنگامی که در مکه قیام خود را علیه یزید بن معاویه آغاز کرد، خلیفه اموی را به دلیل نوشیدن مشروبات الکلی، سگ بازی و کوچک شمردن امور دینی و بی توجهی به شرع، شایسته خلافت نمیدانست. (ر. ک: أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱)</ref> پس از مرگ یزید بن معاویة در سال ۶۴ هجری مختار شرایط را در کوفه مناسب یافت و از این رو به کوفه بازگشت. مختار بن أبی عبید در جریان [[قیام توابین]] با رهبر این جریان [[سلیمان بن صُرَد خزاعی]] همکاری نکرد و با آنکه از فنون نظامی و نبوغ جنگی بالا و قدرت مدیریتی قابل ملاحظهای برخوردار بود از همکاری با نهضت توابین سرباز زد و حمایت خود را از آنان دریغ داشت. <ref>خلافة عبدالملک بن مروان و دوره فی الفتوحات الاسلامیة، ص ۱۹</ref> | ||
=مختار در | =مختار در روایات= | ||
دو دسته [[احادیث]] درباره مختار وارد شده است. یک دسته احادیث به عنوان احادیث مدح و دسته دیگر روایاتی است که مختار در آن مذمت شده است. | دو دسته [[احادیث]] درباره مختار وارد شده است. یک دسته احادیث به عنوان احادیث مدح و دسته دیگر روایاتی است که مختار در آن مذمت شده است. | ||
== | ==احادیث در مدح مختار== | ||
از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد. <ref> تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴</ref> | از [[امام سجاد(ع)]] نقل شده که خدا به مختار جزای خیر دهد. <ref> تنقیح المقال، ج۳ص ۲۰۴</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
==احادیث در ذم مختار== | ==احادیث در ذم مختار== | ||
از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را [[کذاب]] خواند.این روایت متهم به ضعف میباشد. <ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref> | از امام باقر(ع) گزارش شده که امام سجاد(ع) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را [[کذاب]] خواند. این روایت متهم به ضعف میباشد. <ref>معجم الرجال ج۱۸ص ۹۶</ref> | ||
از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ میبست. <ref> رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است. <ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref> | از امام صادق(ع) نقل شده که مختار بر امام سجاد(ع) دروغ میبست. <ref> رجال کشی، ص۱۲۵، ح۱۹۸</ref> این حدیث از نظر سندی ضعیف است. <ref>معجم الرجال، ج۱۸ص۹۶</ref> | ||
هنگامی که امام حسن(ع) در ساباط بود مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه | هنگامی که امام حسن(ع) در ساباط بود مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل معاویه دهیم تا جایگاهمان متزلزل نشود. <ref>علل الشرائع، ج۱، ص: ۲۲۱</ref> | ||
[[آیه الله خویی]] به دلیل مرسل بودن | [[آیه الله خویی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد میداند و میافزاید بر فرض صحت نیز میتوان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است بلکه قصد داشته نظر عمویش را کشف کند. <ref> معجم الرجال ج۱۸ص ۹۷</ref> [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است. <ref>اعیان الشیعه ج ۷ص ۲۳۰</ref> | ||
در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله امام حسین(ع) مورد [[شفاعت]] قرار میگیرد. <ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۱، ص: ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف میباشد. <ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref> | در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است ولی به وسیله امام حسین(ع) مورد [[شفاعت]] قرار میگیرد. <ref>تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۱، ص: ۴۶۶</ref> این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف میباشد. <ref> معجم الرجال، ج۱۸ص ۹۷</ref> | ||
=نظر علمای | =نظر علمای اهل سنت در مورد مختار= | ||
[[ابن اثیر]] در [[اسد الغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند. <ref>أسدالغابة،ج۴،ص:۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از پیامبر(ص) جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد. <ref>الأنساب،ج۳،ص:۱۴۰</ref> | [[ابن اثیر]] در [[اسد الغابه]] در صدد ذم مختار بر آمده است و روایات وی را قبول نمیکند. <ref>أسدالغابة،ج۴،ص:۳۴۷ </ref> حتی علیه وی حدیث از پیامبر(ص) جعل شده است که پیامبر(ص) فرمود: از ثقیف کذاب و جنایتکار به وجود خواهد آمد. <ref>الأنساب،ج۳،ص:۱۴۰</ref> | ||
راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است. <ref>الاستیعاب،ج۳،ص:۹۰۹</ref> به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت | راوی این روایت اسماء دختر [[ابوبکر]] مادر [[عبدالله بن زبیر]] است. <ref>الاستیعاب،ج۳،ص:۹۰۹</ref> به گفته اسماء منظور از کذاب در این روایت جعلی مختار است، <ref>تاریخ الإسلام،ج۵،ص:۲۲۶</ref> به نظر میرسد اولین بار لقب کذاب توسط حجاج بن یوسف برای مختار به کار رفت و وی مردم را به لعن حضرت علی(ع) و مختار امر میکرد. <ref>المعرفةوالتاریخ،ج۲،ص:۶۱۸</ref> [[مقریزی]] مختار را جزء خوارج میداند. <ref> إمتاع الأسماع،ج۱۴،ص:۱۵۷</ref> | ||
=سرانجام مختار= | =سرانجام مختار= | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. <ref>الکامل،ج 4،ص:275</ref> | مصعب پسر زبیر دستور داد تا دست مختار را قطع کرده و از دیوار [[مسجد کوفه]] آویزان کنند. هنگامی که [[حجاج بن یوسف]] بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد. <ref>الکامل،ج 4،ص:275</ref> | ||
پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم | پس از مختار هزاران نفر از طرفداران او که در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند اما مصعب دستور قتل عام آنها را داد. این جنایت به اندازه ای وحشتناک بود که [[عبدالله بن عمر]] با دیدن مصعب گفت: اگر این افراد گوسفندان پدرت بودند باز هم نباید این کار را انجام می دادی. <ref>أنساب الأشراف،ج 6،ص:445</ref> | ||
=آرامگاه مختار در | =آرامگاه مختار در کوفه= | ||
پس از شهادت مختار توسط مصعب بن | پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک [[مسجد]] مدفون شد. این قبر سالها مخفی بود تا زمانی که آیت الله العظمی [[سید مهدی بحر العلوم]] در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب های مسجد پرداخت. او دستور داد تا مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود زیرا زمین مسجد پائین تر از اراضی دیگر بود. در نتیجه آب های سطحی وارد مسجد می شدند. با دستور آیت الله [[بحر العلوم]] زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه [[حضرت نوح]] بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب ها بر روی خاک محراب های جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است. | ||
در این | در این جستجوها قبر پنهان شده ای یافته شد که جایگاه آن قبر انتهای راه رو در زیر زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که روی آن نام و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبرمحسن الحاج عبود شلاش ساخت حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد. او برای قبر پنجره آهنین قرار داده و درب راهرو که در گوشه مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. | ||
علامه امینی به نقل از کتاب مزار | علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید زیارت نامه ای برای مختار ثقفی نقل می کند که مشخص می شود قبر مختار از دیرزمان مورد علاقه [[شیعیان]] و آزادمردان بوده و [[ابن بطوطه]] نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است. <ref>رحله، ابن بطوطه، ص 232</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |