پرش به محتوا

بنی هاشم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۴۳: خط ۴۳:
=هاشم بن عبدمناف=
=هاشم بن عبدمناف=


بنی هاشم فرزندان هاشم بن عبد مناف جدّ اعلاى رسول خدا بودند. به اهل بیت [[پيامبر|پیامبر]] ص به همین جهت «بنى هاشم» گفته مى‌شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود. <ref>جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، 1376، ص79</ref> «بنی هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح <ref>از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.</ref> محسوب مى‌‌شدند. <ref> المحبر، ص 167؛ مروج الذهب، ج 2، ص 63؛ معجم‌‌البلدان، ج 1، ص 444</ref> بنى‌‌عبد شمس بن عبدمناف، بنى مطلب بن عبدمناف و بنى‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌هاى هم‌‌عرض بنى‌‌هاشم‌‌اند. <ref>مروج الذهب، ج 2، ص 291 ـ 292؛ المنمق، ص 21</ref>
بنی هاشم فرزندان هاشم بن عبد مناف جدّ اعلاى رسول خدا بودند. به اهل بیت [[پیامبر|پیامبر]] ص به همین جهت «بنى هاشم» گفته مى‌شود. هاشم و اجدادش در میان عرب، مشهور به نجابت و مورد احترام بودند و رسول الله از این دودمان بود. <ref>جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، 1376، ص79</ref> «بنی هاشم» بر اثر سکونت در مجاورت کعبه از قریش بِطاح <ref>از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح» یا «قریش بطحاء» شهرت داشتند، و طایفه‌هایی نیز در کوه‌ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.</ref> محسوب مى‌‌شدند. <ref> المحبر، ص 167؛ مروج الذهب، ج 2، ص 63؛ معجم‌‌البلدان، ج 1، ص 444</ref> بنى‌‌عبد شمس بن عبدمناف، بنى مطلب بن عبدمناف و بنى‌‌نوفل بن عبدمناف از تیره‌‌هاى هم‌‌عرض بنى‌‌هاشم‌‌اند. <ref>مروج الذهب، ج 2، ص 291 ـ 292؛ المنمق، ص 21</ref>


=اقدامات و جایگاه هاشم در میان قریش=
=اقدامات و جایگاه هاشم در میان قریش=


در پى درگذشت عبدمناف هاشم به همراه برادران خود نسبت به انحصارى بودن مناصب کعبه در دست بنى‌‌عبدالدار (عموزادگان خود) معترض شدند، از این رو با جمع‌‌آورى متحدانى و بستن پیمان «حلف المطیّبین» در برابر پیمان «لعقة الدم» که میان بنى عبدالدار و متحدان آنان از جمله بنى‌‌مخزوم بسته شده بود مناصب سقایت (آب دادن به حاجیان) و رفادت (طعام دادن به حاجیان) و قیادت (فرماندهى و رهبرى جنگها) را براى خود بدست آورند <ref> السيرة‌‌النبويه، ابن هشام، ج 1، ص 132؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63</ref> (‌‌‌‌بنى‌‌عبدمناف) که در آن میان سقایت و رفادت به هاشم سپرده شد. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 252</ref> و قیادت نیز در دست برادرش عبدشمس ماند. <ref>اخبار مکه، ج 1، ص 111</ref>
در پى درگذشت عبدمناف هاشم به همراه برادران خود نسبت به انحصارى بودن مناصب کعبه در دست بنى‌‌عبدالدار (عموزادگان خود) معترض شدند، از این رو با جمع‌‌آورى متحدانى و بستن پیمان «حلف المطیّبین» در برابر پیمان «لعقة الدم» که میان بنى عبدالدار و متحدان آنان از جمله بنى‌‌مخزوم بسته شده بود مناصب سقایت (آب دادن به حاجیان) و رفادت (طعام دادن به حاجیان) و قیادت (فرماندهى و رهبرى جنگها) را براى خود بدست آورند <ref> السیرة‌‌النبویه، ابن هشام، ج 1، ص 132؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63</ref> (‌‌‌‌بنى‌‌عبدمناف) که در آن میان سقایت و رفادت به هاشم سپرده شد. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص 252</ref> و قیادت نیز در دست برادرش عبدشمس ماند. <ref>اخبار مکه، ج 1، ص 111</ref>


هاشم هر ساله در اجراى مسئولیت رفادت خود به هنگام موسم حج قریش، براى پذیرایى از زائران کعبه از مشارکت و کمک هاى مالى خانواده‌‌هاى قریش بهره‌‌مند مى‌‌شد. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63 ـ 64</ref> او همچنین با حفر چاه «سَجْله» <ref>معجم البلدان، ج 3، ص 193؛ فتوح البلدان، ص 61؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113</ref> که با گسترده شدن فضاى [[مسجدالحرام]] جزو محدوده [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> قرار گرفت و همچنین چاه «بَذَّر» <ref>فتوح البلدان، ص 61؛ معجم البلدان، ج 1، ص 361؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113</ref> در راستاى منصب سقایت تلاش کرد تا در امر آبرسانى به [[حج‌‌گزاران]] را تسهیل کند.
هاشم هر ساله در اجراى مسئولیت رفادت خود به هنگام موسم حج قریش، براى پذیرایى از زائران کعبه از مشارکت و کمک هاى مالى خانواده‌‌هاى قریش بهره‌‌مند مى‌‌شد. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 63 ـ 64</ref> او همچنین با حفر چاه «سَجْله» <ref>معجم البلدان، ج 3، ص 193؛ فتوح البلدان، ص 61؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113</ref> که با گسترده شدن فضاى [[مسجدالحرام]] جزو محدوده [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> قرار گرفت و همچنین چاه «بَذَّر» <ref>فتوح البلدان، ص 61؛ معجم البلدان، ج 1، ص 361؛ اخبار مکه، ج 1، ص 113</ref> در راستاى منصب سقایت تلاش کرد تا در امر آبرسانى به [[حج‌‌گزاران]] را تسهیل کند.


هاشم همچنین در کار بازرگانى توانست اولین کسى باشد که براى قریش ایلاف و پیمان نامه گرفت. او توانست در پى انعقاد پیمانهاى بازرگانى با شام و نیز بستن پیمانهایى با قبایل حاضر در مسیر کاروان هاى تجارى سفرهاى تجارى قریش را به دو سفر تابستانى به سوى [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> و زمستانى به سوى [[يمن|یمن]] و [[حبشه]] ارتقا دهد. <ref> تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 242؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ المنمق، ص 42</ref> و بدین شکل زمینه توسعه تجارت و فزونى ثروت در مکه و نیز گسترش ارتباطات با کشورهاى همجوار را فراهم کند. به دنبال هاشم دیگر برادران او نیز معاهداتى را با شاهان سایر مناطق منعقد کردند. <ref>تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 244؛ المحبر، ص 163؛ المنمق، ص 44</ref>
هاشم همچنین در کار بازرگانى توانست اولین کسى باشد که براى قریش ایلاف و پیمان نامه گرفت. او توانست در پى انعقاد پیمانهاى بازرگانى با شام و نیز بستن پیمانهایى با قبایل حاضر در مسیر کاروان هاى تجارى سفرهاى تجارى قریش را به دو سفر تابستانى به سوى [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> و زمستانى به سوى [[یمن|یمن]] و [[حبشه]] ارتقا دهد. <ref> تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 242؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ المنمق، ص 42</ref> و بدین شکل زمینه توسعه تجارت و فزونى ثروت در مکه و نیز گسترش ارتباطات با کشورهاى همجوار را فراهم کند. به دنبال هاشم دیگر برادران او نیز معاهداتى را با شاهان سایر مناطق منعقد کردند. <ref>تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 244؛ المحبر، ص 163؛ المنمق، ص 44</ref>


خداوند در سوره قریش به این پیمانها با عنوان «ایلاف» <ref>تفسير قرطبى، ج 20، ص 139؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 745؛ مجمع البيان، ج 10، ص 829</ref> اشاره‌‌ کرده است: «لاِیلفِ قُرَیش‌‌ ایلفِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ والصَّیف». <ref>سوره قريش/106، 1 ـ 2</ref>
خداوند در سوره قریش به این پیمانها با عنوان «ایلاف» <ref>تفسیر قرطبى، ج 20، ص 139؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 745؛ مجمع البیان، ج 10، ص 829</ref> اشاره‌‌ کرده است: «لاِیلفِ قُرَیش‌‌ ایلفِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ والصَّیف». <ref>سوره قریش/106، 1 ـ 2</ref>


شاید بر اثر همین ارتباط ها بود که هاشم توانست در سال قحطى مکه که قریش دچار گرسنگى شده بودند با تهیه آرد و نان از شام <ref> الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62</ref> یا [[فلسطين|فلسطین]] <ref>تاريخ طبرى، ج 2، ص 252؛ سبل الهدى، ج 1، ص 268</ref> و درآمیختن آن با گوشت شتر با تهیه ترید و اطعام آن به مکیان لقب «هاشم» (تهیه کننده ترید) را براى خود به جا گذارد. <ref> البدء والتاريخ، ج 4، ص 111؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ التاريخ الکبير، ج 1، ص 4</ref>
شاید بر اثر همین ارتباط ها بود که هاشم توانست در سال قحطى مکه که قریش دچار گرسنگى شده بودند با تهیه آرد و نان از شام <ref> الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62</ref> یا [[فلسطین|فلسطین]] <ref>تاریخ طبرى، ج 2، ص 252؛ سبل الهدى، ج 1، ص 268</ref> و درآمیختن آن با گوشت شتر با تهیه ترید و اطعام آن به مکیان لقب «هاشم» (تهیه کننده ترید) را براى خود به جا گذارد. <ref> البدء والتاریخ، ج 4، ص 111؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 62؛ التاریخ الکبیر، ج 1، ص 4</ref>


=صفات و ویژگی هاى بنى هاشم=
=صفات و ویژگی هاى بنى هاشم=


دورى هاشم و عبدالمطلب از [[بت‌‌ پرستى]] و دیگر ناپاکی هاى آن روزگار مورد تأکید برخى از منابع است <ref>المنمق، ص 53؛ القول الجازم، ص 156</ref> تا جایى که برخى به استناد درخواست [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله حضرت ابراهیم(ع)</ref> از [[خداوند]] براى دورى فرزندانش از عبادت بت ها که در آیه «و‌‌اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءامِنـًا واجنُبنى وبَنِىَّ اَن نَعبُدَ الاَصنام» <ref>سوره ابراهيم/14،35</ref> بدان تصریح شده، هاشم را از پرستش بت‌‌ برى مى‌‌دانند و عدم وجود هرگونه گزارشى از بت‌‌ پرستى هاشم را مؤیّدى بر ادّعاى خود قلمداد مى‌‌کنند. <ref>القول الجازم، ص 156</ref>
دورى هاشم و عبدالمطلب از [[بت‌‌ پرستى]] و دیگر ناپاکی هاى آن روزگار مورد تأکید برخى از منابع است <ref>المنمق، ص 53؛ القول الجازم، ص 156</ref> تا جایى که برخى به استناد درخواست [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله حضرت ابراهیم(ع)</ref> از [[خداوند]] براى دورى فرزندانش از عبادت بت ها که در آیه «و‌‌اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءامِنـًا واجنُبنى وبَنِىَّ اَن نَعبُدَ الاَصنام» <ref>سوره ابراهیم/14،35</ref> بدان تصریح شده، هاشم را از پرستش بت‌‌ برى مى‌‌دانند و عدم وجود هرگونه گزارشى از بت‌‌ پرستى هاشم را مؤیّدى بر ادّعاى خود قلمداد مى‌‌کنند. <ref>القول الجازم، ص 156</ref>


همچنین وجود صفات پسندیده‌‌اى چون جود و بخشش، دورى از رذایل و زشتی ها و جوانمردى براى فرزندان هاشم و عبدالمطلب (بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب) نیز در گزارش ها دیده مى‌‌شود. <ref>کنزالدرر، ج 4، ص 53؛ القول الجازم، ص 157؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 75</ref> پیمان حلف الفضول (که در آن بنى‌‌هاشم به همراه بنو زهره، بنو تمیم و بنو مطّلب متعهد شدند که از مظلوم تا ستاندن حقش دفاع کنند، اگرچه آن مظلوم در مکه غریب یا بنده باشد) نمونه‌‌اى گویا از فتوت و جوانمردى بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب است. <ref> الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 103؛ الاغانى، ج 17، ص 290؛ المحبر، ص 167</ref>
همچنین وجود صفات پسندیده‌‌اى چون جود و بخشش، دورى از رذایل و زشتی ها و جوانمردى براى فرزندان هاشم و عبدالمطلب (بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب) نیز در گزارش ها دیده مى‌‌شود. <ref>کنزالدرر، ج 4، ص 53؛ القول الجازم، ص 157؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 75</ref> پیمان حلف الفضول (که در آن بنى‌‌هاشم به همراه بنو زهره، بنو تمیم و بنو مطّلب متعهد شدند که از مظلوم تا ستاندن حقش دفاع کنند، اگرچه آن مظلوم در مکه غریب یا بنده باشد) نمونه‌‌اى گویا از فتوت و جوانمردى بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب است. <ref> الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 103؛ الاغانى، ج 17، ص 290؛ المحبر، ص 167</ref>


ابن‌‌عباس 7 صفت را براى بنى عبدالمطلب نام برده است که عبارت‌‌اند از: جمال، سخنورى، بخشش و جوانمردى، شجاعت، علم، صبر و بردبارى و گرامى داشتن زنان. <ref>ذخائر العقبى، ص 15؛ القول الجازم، ص 157</ref> ابن‌‌حبیب بغدادى به نقل از کلبى آورده که از [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> نیز در خصوص بنى هاشم و [[بنى‌‌اميه|بنى‌‌امیه]]<ref>ر.ک:مقاله بنی امیه</ref> پرسیدند؛ حضرت فرمود که بنى‌‌هاشم زیبا، سخنور و جوانمرد هستند. <ref>المنمق، ص 41</ref>
ابن‌‌عباس 7 صفت را براى بنى عبدالمطلب نام برده است که عبارت‌‌اند از: جمال، سخنورى، بخشش و جوانمردى، شجاعت، علم، صبر و بردبارى و گرامى داشتن زنان. <ref>ذخائر العقبى، ص 15؛ القول الجازم، ص 157</ref> ابن‌‌حبیب بغدادى به نقل از کلبى آورده که از [[امام علی(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی (ع)</ref> نیز در خصوص بنى هاشم و [[بنى‌‌امیه|بنى‌‌امیه]]<ref>ر.ک:مقاله بنی امیه</ref> پرسیدند؛ حضرت فرمود که بنى‌‌هاشم زیبا، سخنور و جوانمرد هستند. <ref>المنمق، ص 41</ref>


=پیامبر و بنى‌‌هاشم=
=پیامبر و بنى‌‌هاشم=


به رغم حمایت هاى بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب از پیامبر (ص) چه در دوره حضور در مکه و چه پس از هجرت به [[مدينه|مدینه]]، پیامبر (ص) هیچ گاه امتیازى خاص براى بنى‌‌هاشم از آن جهت که از قبیله و نزدیکان او هستند قائل نشد. این در حالى است که بسیارى از منابع [[اهل سنّت]] بر احادیثى منسوب به پیامبر تأکید کرده‌‌اند که در آنها تلاش شده بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب به عنوان بهترین عرب و حتى بهترین انسانها معرفى شوند. <ref> شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 210؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 328 ـ 330؛ القول الجازم، ص 153</ref>
به رغم حمایت هاى بنى‌‌هاشم و بنى عبدالمطلب از پیامبر (ص) چه در دوره حضور در مکه و چه پس از هجرت به [[مدینه|مدینه]]، پیامبر (ص) هیچ گاه امتیازى خاص براى بنى‌‌هاشم از آن جهت که از قبیله و نزدیکان او هستند قائل نشد. این در حالى است که بسیارى از منابع [[اهل سنّت]] بر احادیثى منسوب به پیامبر تأکید کرده‌‌اند که در آنها تلاش شده بنى‌‌هاشم و بنى‌‌عبدالمطلب به عنوان بهترین عرب و حتى بهترین انسانها معرفى شوند. <ref> شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 210؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 328 ـ 330؛ القول الجازم، ص 153</ref>


اما با توجه به آن که این احادیث عموماً در دوره [[حکومت بنى‌‌ عباس]] نقل شده ممکن است در حمایت از [[عباسیان]] حاکم نقل شده باشد، از این رو باید عکس‌‌العمل هاى پیامبر (ص) در برابر برخى از افراد بنى‌‌هاشم را از منظر احترام آن حضرت به مؤمنان هاشمى و یاوران خود دانست.
اما با توجه به آن که این احادیث عموماً در دوره [[حکومت بنى‌‌ عباس]] نقل شده ممکن است در حمایت از [[عباسیان]] حاکم نقل شده باشد، از این رو باید عکس‌‌العمل هاى پیامبر (ص) در برابر برخى از افراد بنى‌‌هاشم را از منظر احترام آن حضرت به مؤمنان هاشمى و یاوران خود دانست.


حرام شدن [[زکات]]<ref>ر.ک:مقاله زکات</ref> بر بنى‌‌هاشم <ref> الخصال، ج 1، ص 62؛ قرب الاسناد، ص 23؛ تفسير قرطبى، ج 8، ص 121</ref> و اختصاص یافتن فىء و [[خمس]]<ref>ر.ک:مقاله خمس</ref> به آنان از احکام ویژه این تیره است <ref> جامع‌‌البيان، مج 6، ج 10، ص 8؛ المغنى، ج 2، ص 714؛ المحلى، ج 7، ص 327</ref> که اعتبار آنان را در نزد خداوند نیز آشکار مى‌‌کند.  
حرام شدن [[زکات]]<ref>ر.ک:مقاله زکات</ref> بر بنى‌‌هاشم <ref> الخصال، ج 1، ص 62؛ قرب الاسناد، ص 23؛ تفسیر قرطبى، ج 8، ص 121</ref> و اختصاص یافتن فىء و [[خمس]]<ref>ر.ک:مقاله خمس</ref> به آنان از احکام ویژه این تیره است <ref> جامع‌‌البیان، مج 6، ج 10، ص 8؛ المغنى، ج 2، ص 714؛ المحلى، ج 7، ص 327</ref> که اعتبار آنان را در نزد خداوند نیز آشکار مى‌‌کند.  


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش