confirmed، مدیران
۳۷٬۳۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
مرگ از نظر بالینی به ایستادن ضربان قلب، توقف دم و بازدم و از کار افتادن کامل مغز گفته میشود، اما منظر فلسفی تعریف ما از مرگ بر مبنای دیگری استوار است: رسیدن به یک مرحله بیبازگشت. | مرگ از نظر بالینی به ایستادن ضربان قلب، توقف دم و بازدم و از کار افتادن کامل مغز گفته میشود، اما منظر فلسفی تعریف ما از مرگ بر مبنای دیگری استوار است: رسیدن به یک مرحله بیبازگشت. | ||
=معنای مرگ= | |||
مرگ به معنای مردن است و لسان العرب آن را به <big>ضد حیات</big> معنا کرده است. <ref>ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت، سال: ۱۴۱۴ ق، چاپ: سوم، ج۲، ص۹۱</ref> برخی مرگ را به معنای <big>سکون</big> گرفته اند. <ref>طريحى، فخر الدين؛ مجمع البحرين، كتابفروشى مرتضوى، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ: سوم ، ج۱، ص۱۱۵</ref> | |||
التحقیق درباره معنای موت میگوید: مرگ نفی حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است. <ref>مصطفوى، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، سال: ۱۳۶۰ ش، ج۱۱، ص: ۱۹۶</ref> | |||
[[راغب]] در مفردات مرگ را پنج نوع میشمارد. <ref> راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دمشق، بيروت، دارالعلم الدار الشامية، ۱۴۱۲ ق، چاپ: اول ، ص: ۷۸۲</ref> | |||
=علل ترس از مرگ= | =علل ترس از مرگ= |