۲۱٬۸۹۸
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
ابراهیم حسین شاذلی، مشهور به '''سید قطب'''، ادیب برجسته، نویسنده و نظریهپرداز اسلامگرای مصری بود. اندیشهها و نظریات سید قطب تحت تأثیر اندیشههای اندیشمندان معاصر خود نظیر ابوالاعلی مودودی بوده و نقش عمدهای در احیای تفکر بنیادگرای قرن هشتم مانند ابن تیمیه داشـته است. | ابراهیم حسین شاذلی، مشهور به '''سید قطب'''، ادیب برجسته، نویسنده و نظریهپرداز اسلامگرای مصری بود. اندیشهها و نظریات سید قطب تحت تأثیر اندیشههای اندیشمندان معاصر خود نظیر ابوالاعلی مودودی بوده و نقش عمدهای در احیای تفکر بنیادگرای قرن هشتم مانند ابن تیمیه داشـته است. | ||
سید قـطب در دههی ۱۹۷۰ میلادی بـه عنوان یک ایدئولوگ، نقش رهبری بنیادگرایی [[اخوان المسلمین]] را به عهده داشته و در ظـهور مـجدد اخـوان در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی نقش اساسی داشت و یکی از عوامل مهم انـسجام دوباره گروه اخوان المسلمین گردید. امروزه اثرگذاری نظریات سید قطب در فکر و عمل اسلامگرایان پس از او چه در [[مصر]] و چه در کـشورهای عـربی قـابل شناسایی است. مفاهیمی مانند جامعه جاهلی، جامعه اسلامی، جهاد، گروه پیشتاز، حکومت و حاکمیت از نکات کلیدی در بررسی انـدیشه سید قطب است. مهمترین اثر سید قطب به لحاظ سیاسی کتاب معالم فی الطریق است و از این کتاب به عنوان مانیفست گـروههای اسلامگرا یاد میشود.اندیشهها و افکار سید قطب الهامبخش بسیاری از جنبشهای اسلامی در مصر و دنیای اسلام بوده است و از حیث تاثیرگذاری بر حرکتهای اسلامی یکی از برجستهترین اندیشمندان معاصر است بـه طـوریکـه هنوز میتوان تاثیرات اندیشهی وی را در بـسیاری از سـازمانها و گروههای اسلامی در سرتاسر جهان اسلام مشاهده کرد. بازتاب اندیشه سید قطب در مصر باعث تحولات عمیقی در این کشور شد که از جمله آن مـیتوان بـه انشعاب در سازمان اخوان المسلمین و به وجود آمدن سـازمانهایی مـانند الجهاد و سایر گروههای رادیکال اسلامی (برخی گروههایی مانند القاعده را بازتابی از اندیشههایی سید قطب می دانند) و نیز جریان ترور انور سادات (رئیـسجمهور مصر) اشاره کرد. با گذشت سالها از اعدام سید قطب، شـخصیت و اندیشه وی به عنوان یک الگوی مبارز، در ذهن و عمل گروههای اسلامگرا زنده است و هنوز برخی گروهای اسلامگرا وی را به عـنوان رهـبر مـعنوی و الگوی مبارزه خود میدانند. | سید قـطب در دههی ۱۹۷۰ میلادی بـه عنوان یک ایدئولوگ، نقش رهبری بنیادگرایی [[اخوان المسلمین]] را به عهده داشته و در ظـهور مـجدد اخـوان در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی نقش اساسی داشت و یکی از عوامل مهم انـسجام دوباره گروه اخوان المسلمین گردید. امروزه اثرگذاری نظریات سید قطب در فکر و عمل اسلامگرایان پس از او چه در [[مصر]] و چه در کـشورهای عـربی قـابل شناسایی است. مفاهیمی مانند جامعه جاهلی، جامعه اسلامی، جهاد، گروه پیشتاز، حکومت و حاکمیت از نکات کلیدی در بررسی انـدیشه سید قطب است. مهمترین اثر سید قطب به لحاظ سیاسی کتاب معالم فی الطریق است و از این کتاب به عنوان مانیفست گـروههای اسلامگرا یاد میشود.اندیشهها و افکار سید قطب الهامبخش بسیاری از جنبشهای اسلامی در مصر و دنیای [[اسلام]] بوده است و از حیث تاثیرگذاری بر حرکتهای اسلامی یکی از برجستهترین اندیشمندان معاصر است بـه طـوریکـه هنوز میتوان تاثیرات اندیشهی وی را در بـسیاری از سـازمانها و گروههای اسلامی در سرتاسر جهان اسلام مشاهده کرد. بازتاب اندیشه سید قطب در مصر باعث تحولات عمیقی در این کشور شد که از جمله آن مـیتوان بـه انشعاب در سازمان اخوان المسلمین و به وجود آمدن سـازمانهایی مـانند الجهاد و سایر گروههای رادیکال اسلامی (برخی گروههایی مانند القاعده را بازتابی از اندیشههایی سید قطب می دانند) و نیز جریان ترور [[انور سادات]] (رئیـسجمهور مصر) اشاره کرد. با گذشت سالها از اعدام سید قطب، شـخصیت و اندیشه وی به عنوان یک الگوی مبارز، در ذهن و عمل گروههای اسلامگرا زنده است و هنوز برخی گروهای اسلامگرا وی را به عـنوان رهـبر مـعنوی و الگوی مبارزه خود میدانند. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
سید قطب در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرد، پس از فراغت از تحصیل در سـال ۱۹۲۸ در مـؤسسهء دار العلوم ثبت نام کرد. | سید قطب در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرد، پس از فراغت از تحصیل در سـال ۱۹۲۸ در مـؤسسهء دار العلوم ثبت نام کرد. | ||
مساله قابل تامل این بود که حسن البنا نـیز در فـاصله سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۶ م در دارالعلوم درس خوانده بود و از همین جا نطفه آشنایی سید قطب با حسن البنا بـسته شـد. آشـنایی سید با حسن البنا سبب شد که او با درک عمیقی که از اسلام داشـت مـبارزه سیاسی و اجتماعی خویش را در قالبی صحیح پیریزی کند. | مساله قابل تامل این بود که [[حسن البنا]] نـیز در فـاصله سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۶ م در دارالعلوم درس خوانده بود و از همین جا نطفه آشنایی سید قطب با حسن البنا بـسته شـد. آشـنایی سید با حسن البنا سبب شد که او با درک عمیقی که از اسلام داشـت مـبارزه سیاسی و اجتماعی خویش را در قالبی صحیح پیریزی کند. | ||
سید قطب در سال ÷۹۳۳ برای ۱۶ سال به استخدام وزارت معارف عـمومی مـصر در آمد و مدتی هم بازرس وزارتخانه بود. | سید قطب در سال ÷۹۳۳ برای ۱۶ سال به استخدام وزارت معارف عـمومی مـصر در آمد و مدتی هم بازرس وزارتخانه بود. | ||
طی این مدت طرحهای زیادی بـرای اصـلاح سیستم آموزشی مصر ارائه داد که همواره به داخـل کـیسهی مـخصوص کاغذ باطله مقامهای ارشد او (که زمانی طه حسین نویسنده بزرگ یکی از آنها بود) انداخته شد. سید در زندگیاش یک ادیب نیز بـه شـمار میرفت و تا پایان [[جنگ جهانی دوم]] عمدتا نـقدهای ادبـی نـوشت، او سهم فعالی در مباحثات دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ داشت. سـبک کـوبندهاش او را به عنوان یک طرفدار اهل بحث و جدل"به ویژه علیه طه حـسین" مـعروف کرد. | طی این مدت طرحهای زیادی بـرای اصـلاح سیستم آموزشی مصر ارائه داد که همواره به داخـل کـیسهی مـخصوص کاغذ باطله مقامهای ارشد او (که زمانی طه حسین نویسنده بزرگ یکی از آنها بود) انداخته شد. سید در زندگیاش یک ادیب نیز بـه شـمار میرفت و تا پایان [[جنگ جهانی دوم]] عمدتا نـقدهای ادبـی نـوشت، او سهم فعالی در مباحثات دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ داشت. سـبک کـوبندهاش او را به عنوان یک طرفدار اهل بحث و جدل"به ویژه علیه طه حـسین" مـعروف کرد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
رژیم هم تنها میتواند با "الحکم بما انزل اللّه"به اعمال حکمیت بپردازد،فقط حکومتی عادلانه است که نـشان الهـی داسته باشد و تنها قـانونی کـه در برابر تباهی و فساد و تبدیل شدن به وسیلهای در خدمت یک مستبد مصونیت دارد، قانونی است که بر اساس کتاب خداوند (شریعت اللّه) استوار باشد. در جامعه جاهلی بر خلاف جامعه اسلامی حکمیت مطلق بـه خـدا نیست و متعلق به دیگران است. ویژگی جامعه جاهلی با اوج رساندن صاحب قدرت، چه فرد، چه طبقه و یا حزب و ستایش وی از سوی مردم است. | رژیم هم تنها میتواند با "الحکم بما انزل اللّه"به اعمال حکمیت بپردازد،فقط حکومتی عادلانه است که نـشان الهـی داسته باشد و تنها قـانونی کـه در برابر تباهی و فساد و تبدیل شدن به وسیلهای در خدمت یک مستبد مصونیت دارد، قانونی است که بر اساس کتاب خداوند (شریعت اللّه) استوار باشد. در جامعه جاهلی بر خلاف جامعه اسلامی حکمیت مطلق بـه خـدا نیست و متعلق به دیگران است. ویژگی جامعه جاهلی با اوج رساندن صاحب قدرت، چه فرد، چه طبقه و یا حزب و ستایش وی از سوی مردم است. | ||
مودودی در تفسیر آیاتی که مسلمانان را عـبادت هـمه به جـز خدا نهی میکند میگوید: در آیاتی که کلمهی عبادت به معنی عبودیت و عبادت آمده، موضوع عبودیت یا شیطان است یا طاغوتیانی که خود را به بت و عبادتکنندگان خداوند را به سـتایشگران و خـدمتگزاران خـود تبدیل کردهاند. به عبارت دیگر، رهبران، مردم را وا میدارند طبق قوانین ساخته و پرداختهشان زندگی کنند و در عین حال کـتاب خـداوند را پشت سر خود پنهان کنند. | مودودی در تفسیر آیاتی که مسلمانان را عـبادت هـمه به جـز خدا نهی میکند میگوید: در آیاتی که کلمهی عبادت به معنی عبودیت و عبادت آمده، موضوع عبودیت یا [[شیطان]] است یا طاغوتیانی که خود را به بت و عبادتکنندگان خداوند را به سـتایشگران و خـدمتگزاران خـود تبدیل کردهاند. به عبارت دیگر، رهبران، مردم را وا میدارند طبق قوانین ساخته و پرداختهشان زندگی کنند و در عین حال کـتاب خـداوند را پشت سر خود پنهان کنند. | ||
سید هم معتقد بود که حاکم ظـالم کـسی اسـت که بر هرشکل، خود را همچون بت برای ستایش مردم عرضه میکند. مودودی در جای دیگر مـعیار ضروری و کافی تشخیص اسلامی یا جاهلی بودن یک جامعه را در نوع عبودیت و حکمیتی مـیداند که در جامعه اعمال مـیشود. | سید هم معتقد بود که حاکم ظـالم کـسی اسـت که بر هرشکل، خود را همچون بت برای ستایش مردم عرضه میکند. مودودی در جای دیگر مـعیار ضروری و کافی تشخیص اسلامی یا جاهلی بودن یک جامعه را در نوع عبودیت و حکمیتی مـیداند که در جامعه اعمال مـیشود. | ||
سید قطب روش قرآنی مودودی را در پایهریزی جهانبینی ایدئولوژیک به کار میگیرد و برای اثبات درستی تشخیص خود از بیمار بودن تمدن غربی، فراوان به کتاب انسان، موجود ناشناخته "الکسیس کارل" که به عربی تـرجمه شده بود ارجاع میدهد. تشخیص کارل این بود که ریشهی بیماری تمدن غرب،"پسماندگی علوم انسانی از علوم مادی" است، اما سید قطب که در اصل بیمار بودن تمدن غربی با کارل همنظر اسـت، تـشخیص او را از اسباب این بیماری نمیپذیرد. | سید قطب روش قرآنی مودودی را در پایهریزی جهانبینی ایدئولوژیک به کار میگیرد و برای اثبات درستی تشخیص خود از بیمار بودن تمدن غربی، فراوان به کتاب انسان، موجود ناشناخته "[[الکسیس کارل]]" که به عربی تـرجمه شده بود ارجاع میدهد. تشخیص کارل این بود که ریشهی بیماری تمدن غرب،"پسماندگی علوم انسانی از علوم مادی" است، اما سید قطب که در اصل بیمار بودن تمدن غربی با کارل همنظر اسـت، تـشخیص او را از اسباب این بیماری نمیپذیرد. | ||
از نظر سید قطب، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | از نظر سید قطب، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در دورهی رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) سید قطب هوادار کسانی مانند احمد امین میشود که سعی در ثبات مـعنویت و روحـانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از این روحانیت ایمان به جهان فرای ایـن جـهان مـادی است. در این مقطع وی به اسلام به عنوان بخشی از فرهنگ ملی خود مینگرد. | در دورهی رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) سید قطب هوادار کسانی مانند احمد امین میشود که سعی در ثبات مـعنویت و روحـانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از این روحانیت ایمان به جهان فرای ایـن جـهان مـادی است. در این مقطع وی به اسلام به عنوان بخشی از فرهنگ ملی خود مینگرد. | ||
زیرا قـرآن قـوانین و نظم اجتماعیای را عرضه میکن که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت مصری داشته اسـت، امـا دیـن وحدت سیاسی نمیآفریند. در این جاست که سید قطب ناسیونالیسم عربی را به عنوان ایدئولوژی میپذیرد و حـتی بـه اسـلام از زاویه "روح عربی ناب" آن مینگرد و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را "الرجل العربی" میشمارد. در این دوره نوشتههای سید قـطب دربـارهی مسائل اجتماعی نشان قومی (ناسیونالیستی) و سکولار دارد. | زیرا قـرآن قـوانین و نظم اجتماعیای را عرضه میکن که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت مصری داشته اسـت، امـا دیـن وحدت سیاسی نمیآفریند. در این جاست که سید قطب [[ناسیونالیسم]] عربی را به عنوان [[ایدئولوژی]] میپذیرد و حـتی بـه اسـلام از زاویه "روح عربی ناب" آن مینگرد و [[محمد]] (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را "الرجل العربی" میشمارد. در این دوره نوشتههای سید قـطب دربـارهی مسائل اجتماعی نشان قومی (ناسیونالیستی) و سکولار دارد. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
معالم فـی الطـریق ثمرهی زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظهی اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق دروازهء رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دههی ۱۹۷۰ میباشد. | معالم فـی الطـریق ثمرهی زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظهی اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق دروازهء رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دههی ۱۹۷۰ میباشد. | ||
کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القران گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قران نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونه این اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ | کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القران گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قران نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونه این اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ | ||
کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دههی ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید. | کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دههی ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید.<br> | ||
در نظر سید قطب، قضاوت دربارهی هرآنچه در سرزمینهای مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصهی اندیشه و فرهنگ و سیاست و حکومت، حکم میراند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظامهای طاغوتی)؟! هدف تلاشهای فرهنگ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانههای الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی" بود. | در نظر سید قطب، قضاوت دربارهی هرآنچه در سرزمینهای مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصهی اندیشه و فرهنگ و سیاست و حکومت، حکم میراند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظامهای طاغوتی)؟! هدف تلاشهای فرهنگ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانههای الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی" بود. | ||
امام این تمدن گمراهی"امر خارجی و گمراه کننده"نبود. بـلکه در قـالب شیوههای زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـیبایست از پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمیشد دیگر نمیتوانست در داخل سرزمینهای اسلامی جایی داشته باشد. | امام این تمدن گمراهی"امر خارجی و گمراه کننده"نبود. بـلکه در قـالب شیوههای زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـیبایست از پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمیشد دیگر نمیتوانست در داخل سرزمینهای اسلامی جایی داشته باشد. | ||
از ایـنرو لازم بـود تـا اسلامگرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند تا شریعت خدا بر سرزمین تاریخی اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسألهای حرفی برای گـفتن خـواهد داشـت. | از ایـنرو لازم بـود تـا اسلامگرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند تا شریعت خدا بر سرزمین تاریخی اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسألهای حرفی برای گـفتن خـواهد داشـت.<br> | ||
سید قطب چنین ادامه میدهد که بسیاری از مدعیان زیرک و حاکمان، از اسلامگرایان دربارهی برنامه فـرهنگی سـیاسیشان خواهد پرسید، به همه آنان میگوییم: برنامهی ما الهی، قرآنی و نبوی است و شـما هـمگی بـدون برنامه و فلسفه و تنها با طاغوت و طغیان بر ما مسلط شدهاید. به زودی ما به قدرت خـواهیم رسـید و خواهید دید ما چه برنامه و فلسفهای برای حکومت داریم، اما پیش از آن بـا ذکـر جـزئیات و ورود به چالشهایی که تنها به سود جاهلیت رایج است، خود و فرصت خود را تباه نمیکنیم. | سید قطب چنین ادامه میدهد که بسیاری از مدعیان زیرک و حاکمان، از اسلامگرایان دربارهی برنامه فـرهنگی سـیاسیشان خواهد پرسید، به همه آنان میگوییم: برنامهی ما الهی، قرآنی و نبوی است و شـما هـمگی بـدون برنامه و فلسفه و تنها با طاغوت و طغیان بر ما مسلط شدهاید. به زودی ما به قدرت خـواهیم رسـید و خواهید دید ما چه برنامه و فلسفهای برای حکومت داریم، اما پیش از آن بـا ذکـر جـزئیات و ورود به چالشهایی که تنها به سود جاهلیت رایج است، خود و فرصت خود را تباه نمیکنیم. | ||
ایـن هـمان نـقطهی تحولی است که وظیفهی فرهنگ اسلامی را به بسیج نظامی جوانان مسلمان،بـا هـدف دستیابی به قدرت، برای غلبه بر چالشهای سیاسی داخلی منحصر کرده است. | ایـن هـمان نـقطهی تحولی است که وظیفهی فرهنگ اسلامی را به بسیج نظامی جوانان مسلمان،بـا هـدف دستیابی به قدرت، برای غلبه بر چالشهای سیاسی داخلی منحصر کرده است. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۳: | ||
چنانکه از عبارات فوق بـه روشـنی برمیآید، کتاب معالم فی الطریق در پی آن است که هم ابـزار تـحلیل جامعه معاصر باشد و هم راهـنمای پیـشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. | چنانکه از عبارات فوق بـه روشـنی برمیآید، کتاب معالم فی الطریق در پی آن است که هم ابـزار تـحلیل جامعه معاصر باشد و هم راهـنمای پیـشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. | ||
از دیدگاه تحلیلی سید قطب دو مرحله را میتوان از تـولد پیـشتاز تا استقرار جامعه اسلامی مـشخص کـرد: اول مـرحله بلوغ معنوی (مـرحله الهـام قرآنی که هدفش آزاد کـردن فـرد از قید خود بیگانگی جاهلی است) و دوم مرحله نبرد علیه این جامعه جاهلی. مفهوم جهاد تـمامی ایـن جریان را، از تلاش فردی گرفته تا تـفکر دربـاره قرآن و مـبارزه مـسلحانه مـیگیرد. | از دیدگاه تحلیلی سید قطب دو مرحله را میتوان از تـولد پیـشتاز تا استقرار جامعه اسلامی مـشخص کـرد: اول مـرحله بلوغ معنوی (مـرحله الهـام قرآنی که هدفش آزاد کـردن فـرد از قید خود بیگانگی جاهلی است) و دوم مرحله نبرد علیه این جامعه جاهلی. مفهوم جهاد تـمامی ایـن جریان را، از تلاش فردی گرفته تا تـفکر دربـاره قرآن و مـبارزه مـسلحانه مـیگیرد. | ||
از جمله مواردی کـه باعث اختلاف و برداشتها و تفاسیر متضادی از سوی مریدان سید قطب شد، همین بحث پیشتاز و نقش پیـشتاز در جـامعه جاهلی بود. اختلاف بر سر ایـن مـسائل بـاعث شـکاف مـیان طرفداران قطب شـد. گـروه بزرگی از خوان جوان به رهبری" شیخ شکری احمد مصطفی"به تفسیر و اجرای دقیق نظرات قطب مـعتقد کـردند. ایـن گروه که خود را در جامعه المسلمین میخوانند بـعدا بـه عـنوان التـکفیر و الهـجره مـعروف شدند و بر اساس تفسیر متفاوت دیگر گروههایی مانند: جامعه التکفیر، جامعه الحرکیه و جامعه العزله الشعوریه تشکیل شد. | از جمله مواردی کـه باعث اختلاف و برداشتها و تفاسیر متضادی از سوی مریدان سید قطب شد، همین بحث پیشتاز و نقش پیـشتاز در جـامعه جاهلی بود. اختلاف بر سر ایـن مـسائل بـاعث شـکاف مـیان طرفداران قطب شـد. گـروه بزرگی از خوان جوان به رهبری" [[شیخ شکری احمد مصطفی]]"به تفسیر و اجرای دقیق نظرات قطب مـعتقد کـردند. ایـن گروه که خود را در جامعه المسلمین میخوانند بـعدا بـه عـنوان التـکفیر و الهـجره مـعروف شدند و بر اساس تفسیر متفاوت دیگر گروههایی مانند: جامعه التکفیر، جامعه الحرکیه و جامعه العزله الشعوریه تشکیل شد. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۲: | ||
کمک سید قطب به میراث فکری اخوان المسلمین سنتی، برداشت روشن و صریح او از تحول ساختاری در روابط میان دولت و جامعه مدنی بود که از زمان رژیـمن نـاصر آغاز شـد. سید قطب با کنار گذاشتن اصطلاحات جنبش و حرف به طور ضمنی به تبلیغ اسلام از طریق شمشیر و کـتاب که هردو لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند اشاره میکند. | کمک سید قطب به میراث فکری اخوان المسلمین سنتی، برداشت روشن و صریح او از تحول ساختاری در روابط میان دولت و جامعه مدنی بود که از زمان رژیـمن نـاصر آغاز شـد. سید قطب با کنار گذاشتن اصطلاحات جنبش و حرف به طور ضمنی به تبلیغ اسلام از طریق شمشیر و کـتاب که هردو لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند اشاره میکند. | ||
هریک از این دو ابزار زمـینهی کـاربرد خـاص خود را داشتهاند: شمشیر برای مطیع ساختن و مقهور کردن سرزمینهایی به کار میرفت که تحت حکومت غیر مـسلمانان قـرار داشت، اینشیوه مشترکین داخلی اینسرزمینها را وا میداشت تا به اسلام بگروند و یا با مـرگ روبـهرو شـوند. از طرف دیگر، یهودیان و مسیحیان به زور وادار به گرویدند به اسلام نمیشوند، در عوض قرار بر این بـود تا آنها را تنها با قدرت کتاب و به عبارت دیگر با موعظه به ایـمان آوردن دعوت کرد. | هریک از این دو ابزار زمـینهی کـاربرد خـاص خود را داشتهاند: شمشیر برای مطیع ساختن و مقهور کردن سرزمینهایی به کار میرفت که تحت حکومت غیر مـسلمانان قـرار داشت، اینشیوه مشترکین داخلی اینسرزمینها را وا میداشت تا به اسلام بگروند و یا با مـرگ روبـهرو شـوند. از طرف دیگر، [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] به زور وادار به گرویدند به اسلام نمیشوند، در عوض قرار بر این بـود تا آنها را تنها با قدرت کتاب و به عبارت دیگر با موعظه به ایـمان آوردن دعوت کرد. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۸: | ||
=== خاستگاه مشروعیت اسـلامی === | === خاستگاه مشروعیت اسـلامی === | ||
یـکی از ویژگیهایی که سید قطب برای نظام اسلامی برشمرد ربانیت است.این ویژگی وجه متمایز و تفرد نظام اسـلامی از دیـگر نظامهایی که بشر شناخته و از آن جمله نظام تئوکراسی (یزدانسالاری) است که حـاکم در آن قـدرتش را یا از رجال دین و یا از طریق حق الهـی بـه وصـف ضلاللّه (سایه خدا) در زمین میگیرد. نظام اسـلامی از نـظام یزدانسالاری هم متمایز است. | یـکی از ویژگیهایی که سید قطب برای نظام اسلامی برشمرد ربانیت است.این ویژگی وجه متمایز و تفرد نظام اسـلامی از دیـگر نظامهایی که بشر شناخته و از آن جمله نظام تئوکراسی (یزدانسالاری) است که حـاکم در آن قـدرتش را یا از رجال دین و یا از طریق حق الهـی بـه وصـف ضلاللّه (سایه خدا) در زمین میگیرد. [[نظام اسـلامی]] از نـظام [[یزدانسالاری]] هم متمایز است. | ||
زیرا حاکم در نظام اسلامی، قدرتش را از رجال دین نـمی گـیرد و با ادعای حق الهی نـیز حـکومت را بدست نـمیگیرد. حـاکم در نـظام اسلامی، حق عهدهداری حکومت را از راه بیعت آزادانـه کـسب میکند و حق اطاعت دیگران از خویش را هم تنها از طریق اجرای شریعت خدا بـدست مـیآورد. تفاوت بزرگی بین این مبنا و مـبنای نظام تئوکراتیک-چنانکه اروپا شـناخته و تـجربه کرده وجود دارد، ربانیت در نظام اسـلامی، ربـانیت شریعت است و نه ربانیت امرا و حاکمان. | زیرا حاکم در نظام اسلامی، قدرتش را از رجال دین نـمی گـیرد و با ادعای حق الهی نـیز حـکومت را بدست نـمیگیرد. حـاکم در نـظام اسلامی، حق عهدهداری حکومت را از راه بیعت آزادانـه کـسب میکند و حق اطاعت دیگران از خویش را هم تنها از طریق اجرای [[شریعت]] خدا بـدست مـیآورد. تفاوت بزرگی بین این مبنا و مـبنای نظام تئوکراتیک-چنانکه اروپا شـناخته و تـجربه کرده وجود دارد، ربانیت در نظام اسـلامی، ربـانیت شریعت است و نه ربانیت امرا و حاکمان. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۸: | ||
"تاریخ اسلام گروههای خشکه مقدس مشابهی را سراغ دارد که با لقب"خوارج" نـشاندار شـدهاند، آنان معتقد بودند که اسلام خـلوص و صـفای نابی دارد و جـایز نـیست گناهان کبیره طهارت آن را آلوده کنند و گـرنه مردم دوباره به مرداب جاهلیت میانداخت. | "تاریخ اسلام گروههای خشکه مقدس مشابهی را سراغ دارد که با لقب"خوارج" نـشاندار شـدهاند، آنان معتقد بودند که اسلام خـلوص و صـفای نابی دارد و جـایز نـیست گناهان کبیره طهارت آن را آلوده کنند و گـرنه مردم دوباره به مرداب جاهلیت میانداخت. | ||
وی آشنایی سید قطب با انـدیشههای ندوی و مودودی که هردو در فضا و اوضاع مـتشنج شبهقاره هند و کـشمکش مـسلمانان و هندوها میزیستهاند از سـویی و تـجربه منفی در غرب آمریکا و سپس رنجها و شکنجههای زندان را عوامل شکلگیری اندیشهی افراطی او میداند. | وی آشنایی سید قطب با انـدیشههای ندوی و مودودی که هردو در فضا و اوضاع مـتشنج شبهقاره هند و کـشمکش [[مـسلمانان]] و هندوها میزیستهاند از سـویی و تـجربه منفی در [[غرب آمریکا]] و سپس رنجها و شکنجههای زندان را عوامل شکلگیری اندیشهی افراطی او میداند. | ||
امـا طارق البشری بعد سلفی اندیشه سید قطب را چـنین تـوجیه مـیکند: | امـا طارق البشری بعد سلفی اندیشه سید قطب را چـنین تـوجیه مـیکند: |