confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
<sup>استغفار</sup> از ریشه <sup>غفر</sup> در لغت به معنای <sup>پوشش</sup>، <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 25، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق</ref> <sup>محو</sup> و <sup>پاک</sup> کردن است.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 241، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش</ref>اما در اصطلاح به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پاک کردن گناهان از پیشگاه خداوند است. <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 609، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق</ref> | <sup>استغفار</sup> از ریشه <sup>غفر</sup> در لغت به معنای <sup>پوشش</sup>، <ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 25، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق</ref> <sup>محو</sup> و <sup>پاک</sup> کردن است.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 241، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش</ref>اما در اصطلاح به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پاک کردن گناهان از پیشگاه خداوند است. <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 609، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق</ref> | ||
=اهمیت استغفار= | |||
در فرهنگ دینی، درخواست آمرزش از پیشگاه [[پروردگار]]، دارای چنان اهمیتی است که قرآن کریم فراوان به آن سفارش کرده و خطاب به مؤمنان میفرماید: | |||
«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً». <ref>سوره نوح،آیه 10</ref> | |||
«وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ». <ref>سوره مزمل،آیه 20</ref> | |||
این اهتمام و جایگاه ویژه است که حتی [[پیامبران الهی]] در عین پاکی و [[طهارت]]، باز هم از خداوند درخواست آمرزش داشتند: «وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ»؛ <ref>سوره مؤمنون،آیه 118</ref> و بگو: پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن و تو بهترین رحم کنندگانى. «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِأَخی وَ أَدْخِلْنا فی رَحْمَتِکَ»؛ <ref>سوره اعراف،آیه 151</ref> (موسى) گفت: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما. | |||
البته استغفار پیامبران الهی - به دلیل [[عصمت]] آنان از هر گناه - به معنای درخواست آمرزش از گناه نیست؛ چرا که آنان از گناهان حتی صغیره معصوماند، بلکه با توجه به جایگاه آنان میتوان استغفارشان را از اشتغال به جنبههای مباح بشری و ضروری زندگی طبیعی؛ مانند خوردن و خوابیدن دانست که مانع از سیر در حالات ملکوتی میشود؛ لذا از این وقفه استغفار میکنند؛ <ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 366، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق</ref> چرا که «حسنات الابرار سیئات المقربین» است. بسیاری از کارها برای ابرار و نیکان طاعت است، اما همین کارها برای مقربان معصیت شمرده میشود. <ref>نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 234- 246، اسماعیلیان، قم، 1368ش؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 527- 532، انتشارات امین و رشیدی، تهران، بیتا</ref> | |||
از همینرو است که امام علی(ع) میفرماید، استغفار مقام انسانهای بلند مرتبه است: «الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّین»؛ <ref>سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص: 549. قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق</ref> | |||
و قرآن کریم آنرا از اوصاف مؤمنان شمرده است: «الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا»؛ <ref>سوره آل عمران،آیه 16.</ref> همان کسانى که میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم پس گناهان ما را بیامرز. | |||
آری استغفار درجه انسانهای بلند مرتبه؛ راه مقربان، و از بزرگترین اسباب تقرب است. و لازم نیست که برای معصیت و گناهی باشد؛ چرا که سالک الی الله که خواهان رسیدن به مقام قرب الهی است، هنگام تلاش و جدیت در مسیر سلوک وقتی نفس خویش را سست و کاهل میبیند، برای همین سستی استغفار میکند و از پروردگارش دائماً درخواست عفو و بخشش دارد. <ref> شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 327،(پاورقی) قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |