۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|لقب | |لقب | ||
|منصور دوانقی | |منصور دوانقی | ||
|- | |- | ||
|کنیه | |کنیه | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوجعفر، منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس'''، پس از [[مرگ]] برادرش [[ابوالعباس سفّاح]] در ذی الحجه سال 136 قمری، به [[خلافت]] رسید. | '''ابوجعفر، منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس'''، پس از [[مرگ]] برادرش [[ابوالعباس سفّاح]] در ذی الحجه سال 136 قمری، به [[خلافت]] رسید. وی دوّمین نفری است که از [[طائفه بنی عباس]] به این مقام رسیده بود. | ||
در سال های خلافت منصور رویدادهای مهمی در [[عالم اسلام]] به وقوع پیوست و این [[خلیفه]] خشن و سخت | در سال های خلافت منصور رویدادهای مهمی در [[عالم اسلام]] به وقوع پیوست و این [[خلیفه]] خشن و سخت گیر بسیاری از معاریف و صاحب نفوذان را با بهانه های واهی کشت و بر محرومان و مستضعفان ترحمی نشان نداد و با همه مردم با سنگ دلی و سخت گیری برخورد می کرد. | ||
منصور به خاطر سکونت [[راوندیه]] (هواداران [[ابومسلم خراسانی]]) در [[هاشمیه]] اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمی دید و هم چنین به خاطر [[شیعیان]] و [[محبان اهل بیت (ع)]] در [[كوفه|کوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش می دانست و بدین جهت در صدد ساختن شهری جدید برآمد. وی در سال 145 قمری ساختن شهر [[بغداد]] را آغاز کرد. | |||
منصور به خاطر | |||
=منصور عباسی (منصور دوانقی)= | =منصور عباسی (منصور دوانقی)= | ||
خط ۶۵: | خط ۶۳: | ||
=جنایات هولناک منصور= | =جنایات هولناک منصور= | ||
[[منصور دوانیقی]] در سال ١٥٨ ه.ق از دنیا رفت، او در سالها یا ماههای آخر | [[منصور دوانیقی]] در سال ١٥٨ ه.ق از دنیا رفت، او در سالها یا ماههای آخر عمر کلیدهای یکی از خزانههایش را به عروسش همسر [[مهدی عباسی]] به نام <big>ریطه</big> سپرد و به او [[وصیّت]] کرد که تا زنده هستم آن خزانه را باز نکن و بعد از من با حضور خلیفهی من (مهدی عبّاسی) آن را باز کن. | ||
منصور از دنیا رفت، ریطه گمان میکرد در آن | منصور از دنیا رفت، ریطه گمان میکرد در آن خزانه جواهرات و گنجینههای بسیار و بینظیر وجود دارد، سرانجام پس از مرگ منصور همراه شوهرش به سوی آن خزانه رفت و درِ آن را گشود، ناگاه دیدند پیکر مقدّس بیش از صد نفر از [[سادات علوی]] که کشته شدهاند در آنجا کنار هم چیده شده و نام و نشان هر کدام در کنار آنها نوشته شده است... | ||
منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهل بیت(ع) و منسوبان آنها اختیار کن. <ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref> | منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهل بیت(ع) و منسوبان آنها اختیار کن. <ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۵: | ||
=ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی= | =ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی= | ||
منصور به خاطر | منصور به خاطر سکونت [[راونديه|راوندیه]] (هواداران ابومسلم خراسانی) در هاشمیه، اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمی دید و هم چنین به خاطر شیعیان و محبان [[اهل بيت (ع)|اهل بیت (ع)]] در کوفه، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش می دانست و بدین جهت، در صدد ساختن شهری جدید برآمد. | ||
وی در سال 145 قمری، ساختن شهر بغداد را آغاز کرد و پس از آمادگی نسبی آن، خلافتش را بدان مکان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد [[دارالخلافه عباسيان|دارالخلافه عباسیان]] گردید. <ref> تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 283</ref> | |||
=هلاکت منصور عباسی= | =هلاکت منصور عباسی= | ||
منصور | منصور دوانقی، پس از بیست و دو سال خلافت، در ششم ذی حجّه سال 158قمری، در بازگشت از [[مراسم حج]]، در مکانی به نام [[بئر ميمون|بئر میمون]] بر اثر بیماری سوء هاضمه که مدت ها بدان مبتلا بود به هلاکت رسید و جنازه اش را به [[مكه معظمه|مکه معظمه]] حمل کرده و در آن جا به خاک سپردند. <ref>تاريخ ابن خلدون ، ج 2، ص 319</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |