confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوى خداى عزّ و جلّ گرداند و به خداى گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است». <ref>« الایمان هو الذى یجمعک الى اللّه و یجمعک باللّه و الحق واحد و المؤمن متوحد و من وافق الاشیاء فرقته الاهواء و من تفرق عن اللّه بهواه و اتبع شهوته و ما یهواه فاته الحق». خلاصه شرح التعریف، از متون عرفانى قرن پنجم، ص 227، بنیاد فرهنگ ایران</ref> | اما از نظر [[عرفا]] ایمان نه علم است و نه عمل و نه [[شهادت]] دادن، بلکه جوهر ایمان عبارت است از: اقبال آوردن به خداوند و اعراض نمودن از همه اغیار: «ایمان آن است که تو را سوى خداى عزّ و جلّ گرداند و به خداى گرد آرد؛ حق واحد است و مؤمن کسی است که به وحدت رسیده است؛ و هر کس که با اشیا هماهنگ است هوا و هوس او را از وحدت به در برده و دچار تفرقه شده است و هر کس که هوا و هوس اوئ را از خدا جدا کند و دنبال و شهوات بگردد حق را از دست داده است». <ref>« الایمان هو الذى یجمعک الى اللّه و یجمعک باللّه و الحق واحد و المؤمن متوحد و من وافق الاشیاء فرقته الاهواء و من تفرق عن اللّه بهواه و اتبع شهوته و ما یهواه فاته الحق». خلاصه شرح التعریف، از متون عرفانى قرن پنجم، ص 227، بنیاد فرهنگ ایران</ref> | ||
==معنا و حقیقت ایمان از نظر متکلمان مسیحى== | |||
متکلمان [[مسیحى]] نیز بیشتر طریقه عرفانى را در تعریف ایمان پیش گرفتهاند: | |||
'''ایان باربور''' مینویسد: | |||
<big>تیلیخ</big> گفته است که دین همواره با مسائل مربوط به «دلبستگى واپسین» سر و کار دارد که سه خصیصه دارد: | |||
# | |||
# دلبستگى واپسین داشتن؛ یعنى تعهد بیمحابا، بیعت و سرسپردگى. این موضوع، موضوع مرگ و زندگى است، چه پاى معناى زندگانى در میان است و انسان زندگیاش را در گروى این میگذارد که یا این عهد را بهسر برد، یا جان را بر سر این کار بگذارد. | |||
# | |||
# دلبستگى واپسین یک ارزش والا پدید میآورد که سایر ارزشها بر وفق و طبق آن تنظیم میگردد. | |||
# | |||
# اینکه دلبستگى واپسین در دل خود یک دیدگاه شامل و جامع، و جهت یافتگى زندگى، نهان دارد؛ چرا که به همه حوزههاى زندگى و همه هستى انسان مربوط میشود. <ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهى، بهاء الدین، ص 257، مرکز نشر دانشگاهى تهران، 1362ش</ref> | |||
وی در جاى دیگر از قول «ریچارد سن» مینگارد: | |||
«براى پى بردن به مراد کتاب مقدس یا الهیات اهل کتاب از کلمه ایمان باید به این نکته پى برد که مراد از آن القای یک فهم یا یک اندیشه به شیوهاى که از معرفت برهانى کمتر باشد، نیست. مسئله، مسئله باور کردن است، نه اثبات کردن». <ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهى، بهاء الدین، ص 259، مرکز نشر دانشگاهى تهران، 1362ش</ref> | |||
این نظریه ضمن اینکه قصد دارد ایمان را امرى فراتر از علم و معرفت و برهان بداند، میخواهد این نکته را روشن سازد که ایمان امرى متناقض با عقل نیست و عملى کورکورانه محسوب نمیگردد. | |||
«در بسیارى از آیات و عبارات "عهد جدید"، ایمان را نقطه مقابل بیم و اضطراب مییابیم. ایمان عبارت است از: جهت یافتگى یا اهتداى اراده و بیشتر اعتقاد پسین در یک شخص است تا متقاعد شدن به صدق و صحت یک قضیه. اعتماد یا وثوق واکنشى است که از "وثوق پذیرى" خدا و آمرزگارى و لطف او انگیخته میشود، و در عین حال عمل انسانى وثوق کردن نیز هست. چه در اعتماد به خداوند است که انسان از حول و قوه خویش دست میشوید. روى آوردن به خدا مستلزم روى برتاختن از هر آن چیزى است که بیش از آن محل وثوق و اعتماد بوده است. ایمان مستلزم ایمانورزى، توکل، بیعت، و اطاعت است». <ref> ایان باربور، علم و دین، ترجمه، خرمشاهى، بهاء الدین،ص 260، مرکز نشر دانشگاهى تهران، 1362ش</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |