پرش به محتوا

بررسی روایت الله الله فی أصحابی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟  
آیا معقول است که خداوند نسبت به پیامبر خاتم و سایر پیامبران ، این طور سخت گیری کند اما نسبت به اصحاب بدر این طور صحبت کند و آنها رادر انجام هر کاری و لو گناه کبیره آزاد بگذارد و آنها را بشارت به بهشت بدهد ؟  
و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی می کرد چطور می توان قبول کرد ؟ که این شخص وارد بهشت شود ؟ در حالی که در اسلام  کسی که مسلمان باشد و برای کفار و به مصلت مشرکین جاسوسی نماید کشته یا شکنجه یا تعزیر می شود ( بر حسب اختلاف در مذاهب  )   
و از طرفی دیگر این حدیث نسبت به حاطب بن ابی بلتعة است که برای مشرکین جاسوسی می کرد چطور می توان قبول کرد ؟ که این شخص وارد بهشت شود ؟ در حالی که در اسلام  کسی که مسلمان باشد و برای کفار و به مصلت مشرکین جاسوسی نماید کشته یا شکنجه یا تعزیر می شود ( بر حسب اختلاف در مذاهب  )   
چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است : اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...» پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی می کرد هر چند که حاطب جزو بدریین بوده  و در جنگ بدر حضور داشته است اما بعد از جنگ بدر منحرف شده است و صحت این حدیث و اسناد آن به پیامبر نمی تواند درست باشد و در نهایت این حدیث نمی تواند دلیل برای عدالت صحابه باشد  
چون اصل حدیث که بخاری از علی بن ابیطالب ، نقل کرده ، چنین است :
 
اخرج البخاری عن علی ع قال : بعثنی رسول الله ص و ابامرشد و الزبیر و کلنا فارس ، قال : انطلقوا حتی تاتوا روضة خاخ ، فان بها امراة من المشرکین معها کتاب من حاتب بن ابی بلتعة الی المشرکین فادرکناها تسیر علی بعیر لها حیث قال رسول الله فقلنا : الکتاب، فقالت : ما منا کتاب فانخناها فالتمسنا فلم نر کتابا فقلنا : ما کذب رسول الله لتخرجن الکتاب او لنجردنک فلما رات ...»  
 
پس بنا بر این ، این حدیث که حاطب برای مشرکین و بر علیه مسلمانان و پیامبر ص جاسوسی می کرد هر چند که حاطب جزو بدریین بوده  و در جنگ بدر حضور داشته است اما بعد از جنگ بدر منحرف شده است و صحت این حدیث و اسناد آن به پیامبر نمی تواند درست باشد و در نهایت این حدیث نمی تواند دلیل برای عدالت صحابه باشد  
=متن حديث پنجم=  
=متن حديث پنجم=  
اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول : قال رسول الله ص : «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران : فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن  »  
اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول : قال رسول الله ص : «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران : فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن  »  
بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است : بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بوده اند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن می شود سپس عمران می گوید : نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل می کند : قال ص : خیر الناس قرنی ، ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته  »  
بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است : بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بوده اند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن می شود سپس عمران می گوید : نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل می کند : قال ص : خیر الناس قرنی ، ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته  »  
= بررسي و نقد=
= بررسي و نقد=
در این حدیث می گوید : بهترین مردم ، مردم زمان من هستند سپس گروهی که پس از آنان می آیند آنگاه کسانی که در مرتبه بعدی هستند سپس مردمی می آیند که شهادت و سوگند آنه ارزشی ندارد  
در این حدیث می گوید : بهترین مردم ، مردم زمان من هستند سپس گروهی که پس از آنان می آیند آنگاه کسانی که در مرتبه بعدی هستند سپس مردمی می آیند که شهادت و سوگند آنه ارزشی ندارد  
==ابن حجر==
==ابن حجر==
در کتاب فتح الباری ج 7 ص 6 که شرحی بر صحیح بخاری است ، قرن را به معنای زمان گرفته است و می گوید : واتفقوا ان آخر من کان من اتباع التابعین ممن یقبل قوله من عاش الی حدود العشرین و ماتین و حتی هذا الوقت ظهرت البدع ظهورا فاشیا و اطلقت المعتزلة ...»  
در کتاب فتح الباری ج 7 ص 6 که شرحی بر صحیح بخاری است ، قرن را به معنای زمان گرفته است و می گوید : واتفقوا ان آخر من کان من اتباع التابعین ممن یقبل قوله من عاش الی حدود العشرین و ماتین و حتی هذا الوقت ظهرت البدع ظهورا فاشیا و اطلقت المعتزلة ...»
آخرین فرد از طبقه سوم ( تابعان تابعین ) در سال 220 هجری درگذشته است و این مقدار زمان ، بهترین زمان ها ست و پس از آن بدعت ها آشکار شد معتزله آزاد گشتند فلاسفه سر بلند کردند و محدثان مورد امتحان قرار گرفتند و پیوسته این کاهش تا به زمان ما جریان دارد  
 
آخرین فرد از طبقه سوم ( تابعان تابعین ) در سال 220 هجری درگذشته است و این مقدار زمان ، بهترین زمان ها ست و پس از آن بدعت ها آشکار شد معتزله آزاد گشتند فلاسفه سر بلند کردند و محدثان مورد امتحان قرار گرفتند و پیوسته این کاهش تا به زمان ما جریان دارد
 
ابن حجر در صدق واژه قرن ، را جمعی می داند که در یک زمان معین می تواند صد و یا کمتر از آن باشد ، قرار گرفته اند وحال آنکه از منظر قرآن ، مقیاس در صدق این واژه بر هر گروهی ، چیز دیگری است  
ابن حجر در صدق واژه قرن ، را جمعی می داند که در یک زمان معین می تواند صد و یا کمتر از آن باشد ، قرار گرفته اند وحال آنکه از منظر قرآن ، مقیاس در صدق این واژه بر هر گروهی ، چیز دیگری است  
کلمه قرن در قرآن ، بسیار بکار برده شده است وقتی با دقت در آن ، چه بصورت مفرد و یا جمع ، بدست می آید ، می نگریم واژه قرن بسان اقتران بمعنی نزدیکی و همراهی است و ملاک و معیار در صدق آن بر هر گروهی ، وجود یک رابطه فرهنگی یا حکومتی و یا عقیدتی در میان آنها ست تا روزی کمه منقرض شوند  
کلمه قرن در قرآن ، بسیار بکار برده شده است وقتی با دقت در آن ، چه بصورت مفرد و یا جمع ، بدست می آید ، می نگریم واژه قرن بسان اقتران بمعنی نزدیکی و همراهی است و ملاک و معیار در صدق آن بر هر گروهی ، وجود یک رابطه فرهنگی یا حکومتی و یا عقیدتی در میان آنها ست تا روزی کمه منقرض شوند  
خط ۸۹: خط ۹۹:
قرن ، امتی پس از امت است  
قرن ، امتی پس از امت است  
ولی ا زهری در تهذیب اللغة چنین می گوید : ان القرن اهل کل مدة کان فیها نبی او کان فیها طبقة من اهل العلم  » قرن امتی است که در میان آنان پیامبر ی ظاهر شده یا در میان آنان دانشمند سرشناسی وجود داشته باشد  
ولی ا زهری در تهذیب اللغة چنین می گوید : ان القرن اهل کل مدة کان فیها نبی او کان فیها طبقة من اهل العلم  » قرن امتی است که در میان آنان پیامبر ی ظاهر شده یا در میان آنان دانشمند سرشناسی وجود داشته باشد  
آنچه ازهری گفته درست مطابق قرآن است مفهوم قرآنی قرن عبارت است از جمعی که با پیوندی خاص و به تعبیر علمی با رابطه خاصی کنار هم زندگی کنند این رابطه گاهی دین و گاهی حکومت و احیانا وجود پیامبر و یا دانشمندی است که به آن جمع و حدت می بخشد  
آنچه ازهری گفته درست مطابق قرآن است مفهوم قرآنی قرن عبارت است از جمعی که با پیوندی خاص و به تعبیر علمی با رابطه خاصی کنار هم زندگی کنند این رابطه گاهی دین و گاهی حکومت و احیانا وجود پیامبر و یا دانشمندی است که به آن جمع و حدت می بخشد
 
پس خیرالقرون که در حدیث آمده باعتبار وجود پیامبر اسلام است که مثل نوری در میان ظلمت و گمراهی و تاریکی درخشید و بوسیله آن ، شرک و بت پرستی از بین رفته و توحید و یکتاپرستی جای آن را گرفت  
پس خیرالقرون که در حدیث آمده باعتبار وجود پیامبر اسلام است که مثل نوری در میان ظلمت و گمراهی و تاریکی درخشید و بوسیله آن ، شرک و بت پرستی از بین رفته و توحید و یکتاپرستی جای آن را گرفت  
پس ظاهر روایت چنین است : 1 – الصحابه ( در قرنی که پیامبر مبعوث شد و حضور داشت ) 2 – التابعون ( آن کسانی که نزدیک صحابه زمان پیامبر بوده اند ) 3 – تابعوالتابعین ( آن کسانی که بعد از تابعین آمده اند )  
پس ظاهر روایت چنین است : 1 – الصحابه ( در قرنی که پیامبر مبعوث شد و حضور داشت ) 2 – التابعون ( آن کسانی که نزدیک صحابه زمان پیامبر بوده اند ) 3 – تابعوالتابعین ( آن کسانی که بعد از تابعین آمده اند )  
پس هر کسی که نزدیک به زمان پیامبر ص بوده ، او افضل از افراد پس از خودش است این سه قسم را می توان از ظاهر روایت فهمید و بر داشت کرد  
پس هر کسی که نزدیک به زمان پیامبر ص بوده ، او افضل از افراد پس از خودش است این سه قسم را می توان از ظاهر روایت فهمید و بر داشت کرد
ولی آنچه که در تاریخ اتفاق افتاد خلاف آن است زیرا منظور از یلونهم ، تابعین است و در میان همین تابعین ، اموی ها وجود دارند آیا عصر اموی ها را براستی می توان بهترین قرن ها نامید در حالیکه در میان همین اموی ها افرادی بودند که خون بسیاری از افراد پاک و بی گناه را ریختند و حتی فرزند پیامبر اسلام یعنی حسین بن علی بن ابیطال ع را در سرزمین کربلا بقتل رساندند و اولاد و اصحاب و یاران آن امام را نیز به قتل رساندند و حرمت کعبه ، خانه خدارا ، هتک کردند  
 
ولی آنچه که در تاریخ اتفاق افتاد خلاف آن است زیرا منظور از یلونهم ، تابعین است و در میان همین تابعین ، اموی ها وجود دارند آیا عصر اموی ها را براستی می توان بهترین قرن ها نامید در حالیکه در میان همین اموی ها افرادی بودند که خون بسیاری از افراد پاک و بی گناه را ریختند و حتی فرزند پیامبر اسلام یعنی حسین بن علی بن ابیطال ع را در سرزمین کربلا بقتل رساندند و اولاد و اصحاب و یاران آن امام را نیز به قتل رساندند و حرمت کعبه ، خانه خدارا ، هتک کردند
 
و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا می توان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟  
و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا می توان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟  
و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمی توان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش می کند نه همه آنان را . و فضیلت برخی صحابه را بیان می کند و ثابت می کند که برخی صحابه افضل از غیرشان بودند  
و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمی توان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش می کند نه همه آنان را . و فضیلت برخی صحابه را بیان می کند و ثابت می کند که برخی صحابه افضل از غیرشان بودند  
=متن حديث ششم=  
=متن حديث ششم=  
خط ۱۰۴: خط ۱۲۲:
=نقد و بررسی=  
=نقد و بررسی=  
اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان .
اولا : در این روایت پیامبر ص به اصحاب فرمودند : این حدیث را حفظ کنید و به دیگران که غائب هستند و این حدیث را نشنیدند ، منتقل کنیدواین کلام پیامبر فقط تشویقی است برای نقل احادیث برای صحابه نه تایید صد در صد آنان .
واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می کرد ؟ در جواب باید گفت این اعتماد پیامبر به تک تک افراد صحابه از کجای کلام پیامبر بدست می آید ؟ واگر در میان صحابه تعداد زیادی قابل اعتماد بوده و تعدادی هم قابل اعتماد نبوده باشند آیا معقول نیست که پیامبر بفرماید : شما این حدیث مرا حفظ کنید و به دیگران منتقل کنید و خداوند شمارا یاری کند ؟  
واینکه گفته می شود که اگر صحابه عادل نبودند چگونه پیامبر به آنها اعتماد می کرد ؟ در جواب باید گفت این اعتماد پیامبر به تک تک افراد صحابه از کجای کلام پیامبر بدست می آید ؟ واگر در میان صحابه تعداد زیادی قابل اعتماد بوده و تعدادی هم قابل اعتماد نبوده باشند آیا معقول نیست که پیامبر بفرماید : شما این حدیث مرا حفظ کنید و به دیگران منتقل کنید و خداوند شمارا یاری کند ؟
 
ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه »  
ثانیا : این روایت اصلا ارتباطی به عدالت صحابه ندارد . زیرا پیامبر می فرماید : ای اصحاب من شما که حاضر هستید و کلام مرا می شنوید به آن افراد غائب برسانید و لذا در ذیل حدیث می فرماید : فرب حامل فقه لیس بفقیه و رب حامل فقه الی من هو افقه منه »  
که این جمله شاهد است که حامل علم و دانش و فقه و رساندن آن به دیگران چه قرب و منزلتی دارد .
که این جمله شاهد است که حامل علم و دانش و فقه و رساندن آن به دیگران چه قرب و منزلتی دارد .
پس تا این جای بحث ، حدیث مهم و معتبری وجود نداشته است تا بوسیله آن بتوان عدالت جمیع صحابه را ثابت نمود و آنچه که بیان شد یا از حیث سند ضعیف و مردود بود ویا اینکه از حیث دلالت تمام نبوده است ویا اینکه از حیث متن مخدوش بوده است و از مجموع این احادیث و سایر احادیث دیگر ، فضیلت و مدح و ستایش صحابه بدست می آید و ثابت می شود که بسیاری از صحابه از افراد عادی دیگر ممتاز بوده اند اما عدالت آنها بوسیله این احادیث ثابت نشد
پس تا این جای بحث ، حدیث مهم و معتبری وجود نداشته است تا بوسیله آن بتوان عدالت جمیع صحابه را ثابت نمود و آنچه که بیان شد یا از حیث سند ضعیف و مردود بود ویا اینکه از حیث دلالت تمام نبوده است ویا اینکه از حیث متن مخدوش بوده است و از مجموع این احادیث و سایر احادیث دیگر ، فضیلت و مدح و ستایش صحابه بدست می آید و ثابت می شود که بسیاری از صحابه از افراد عادی دیگر ممتاز بوده اند اما عدالت آنها بوسیله این احادیث ثابت نشد
۱۶۰

ویرایش