۸۷٬۶۵۹
ویرایش
جز (Hadifazl صفحهٔ فتاوای تقريبی در دوران معاصر را به فتاوای تقریبی در دوران معاصر منتقل کرد: جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
در زمینه صدور این فتوا و اهمیت ان گزارش سفارت ایران در بغداد خواندنی است دراین گزارش امده است : | در زمینه صدور این فتوا و اهمیت ان گزارش سفارت ایران در بغداد خواندنی است دراین گزارش امده است : | ||
علمای عرب شیعهی نجف مجدداً تلگرافهایی به | علمای عرب شیعهی نجف مجدداً تلگرافهایی به ملک غازی و کمیسر عالی فلسطین مخابره نموده و از مظالم انگلیس در فلسطین دادخواهی کردهاند. آقای شیخ محمد حسین کاشف الغطا که از مشاهیر علمای عرب در نجف میباشد نیز تلگرافی به کمیسر عالی انگلیس و کمیسیون فنی انگلیس مخابره نموده و اضافه کرده است که مردم از علما فتوای جهاد خواستهاند.<ref>سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی -پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران –بر گرفته از مقدمه کتاب -ایران و استعمار انگلیس -</ref> | ||
جریده النهار بغداد نیز تاریخ 5/3/1317دراین زمینه می نویسد : علمای اسلام با اجتماع «در تحت قبه حضرت امیر(ع) در نجف تجمع نموده، در باب صدور | جریده النهار بغداد نیز تاریخ 5/3/1317دراین زمینه می نویسد : علمای اسلام با اجتماع «در تحت قبه حضرت امیر(ع) در نجف تجمع نموده، در باب صدور حکم جهاد مذاکراتی نموده و حکم مزبور به امضای همهی آقایان علما صادر خواهد شد و ریاست جلسهی مزبور هم با آقای کاشف الغطاء خواهد بود.» روحانیون شیعه برای بررسی این موضوع از علمای سوریه، لبنان، اردن، مصر، یمن، امارتنشینهای خلیجفارس، ترکیه، افغانستان و ایران دعوت کردهاند که در این اجلاس حضور یابند. | ||
علّامه | علّامه کاشف الغطاء سپس خود رأساً حکم جهاد را صادر کرد. <ref>همان | ||
</ref> | </ref> | ||
دربخشی از حکم جهاد ایشان امده است : | دربخشی از حکم جهاد ایشان امده است : | ||
ای اسلام و ای عرب، | ای اسلام و ای عرب، بلکه ای برادر و یا اینکه ای بشر، وضعیتی که فلسطین سر بریده به آن رسیده است، به نظر همه مشهود و عیان شده و چنانکه گفتهایم باز هم میگوییم که موضوع فلسطین قضیهی بالاختصاص خود فلسطین نبوده... ای عرب، ای مسلمین، ای بشر، جهاد در فلسطین بر هر انسان واجب شده، نه بر عرب و مسلمین تنها... این است دعوت و ندای عمومی اینجانب که به امّت عرب و اسلام میفرستم. خدا گواه است که اینجانب از دههی ششم عمر تجاوز کردم و اگر ازدحام و ازدیاد انواع علل رنجوری بر این استخوانهای پوسیدهام حمله نمیآوردند، اول شخصی بودم که به این دعوت لبیک میگفتم... "محمدحسین آل کاشفالغطاء<ref>همان</ref> | ||
ایشان در فتوایی دیگر براساس موازین شرعی و عقلی به تقسیمبندی | ایشان در فتوایی دیگر براساس موازین شرعی و عقلی به تقسیمبندی کشورهای جهان اسلام در عملیاتی نمودن این جهاد مقدس اعلام می کند که نخستین کشوری که باید رایت جهاد را به اهتزاز دراورد اردن هاشمی و پس از آن،حجاز وآنگاه مصر و سوریه را مورد خطاب قرار داده و سپس میگوید: م | ||
«میگویند 400 میلیون مسلمان در | «میگویند 400 میلیون مسلمان در کرهی زمین موجود است. چطور میشد اگر ده یک این عده از راه غیرت اقدام نموده، برای ادای وظیفهی خویش نسبت به فلسطین، و به یاری مجاهدین آن ملحق میشدند؟ البته گرهی فلسطین گشوده میشد، اشغال آن خاتمه میپذیرفت... به خدا قسم که از مرحله خیلی دور افتادیم و پرت گشتیم و هنوز آنچه را که باید، بیان نکردیم... کنگرهها منعقد و مقررات آن تقدیم میشود و هیئتها برای لندن مسافرت میکند، با همهی اینها قشون انگلیس شکم زنهای آبستن را در فلسطین سفره میکند، بیگناهان را بیجان و خونهای پاک را روان میسازد و با تمام شدت به تبهکاریهای بزرگ خود ادامه میدهد و حجاز و اردن هم با چشم و گوش همه چیز را میبینند و میشنوند، با وجود این با کمال تفریح رفت و آمد دارند. حتی دو بز آنها از جای خود نجنبیدند. ای کاش به این هم اکتفا و شرّ خود را از سر فلسطین کوتاه میکردند و با ستمکاران مساعدت و همراهی نمینمودند. ولی عموم مسلمانان در اقطار زمین چیزی که دارند، اعتراض هست، هیاهو، نطق، مقالهنویسی، شعرگویی و بعضی مساعدتهای مادی بسیار کم که حالِ یک قطره آب بر سنگ را دارد و حال آنکه خیلی از مسلمانان دارای هزاران بلکه میلیونها لیره هستند. آیا هیچ شنیده شد یکی از آنها با هزار لیره استرلینگ کمکی کرده باشد، چنانکه یهودیان که عدهشان کمتر و طبعشان پستتر است، میکنند؟<ref>5 | ||
</ref> | </ref> | ||
ایشان در بخش پایانی گفتارشان حقیقت دردناکی را بیان می | ایشان در بخش پایانی گفتارشان حقیقت دردناکی را بیان می کند که حکایت از اسیب شناسی عمیق شان از بحران های داخلی جوامع اسلامی است تا بدینوسیله وجدانهای خفته مسلمانان را در لزوم تحرک و قیام جدی در برابر دشمنانشان بیدار نماید. | ||
در اینجا گفتار ایشان را در این زمینه بیان می کنیم : | در اینجا گفتار ایشان را در این زمینه بیان می کنیم : | ||
«با وجود همهی اینها، | «با وجود همهی اینها، کاش مسلمانان به حق اعتراف کنند و حقیقت را پاک و پوست کنده اظهار نمایند. آن حقیقت این است که بلیه مسلمانان از خود مسلمانان است و از بلیه صهیونی و انگلیس خیلی بزرگتر میباشد. این حقایق آشکار را هر کس میداند و جز شاگرد کوچک دبستان کسی آن را ابراز نمینماید. نجف اشرف، مدرسهی کاشف الغطاء، محمدحسین آل کاشف الغطاء، 24 شوال 1357 برابر 18/12/1938 <ref>همان</ref> | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۵: | ||
==اصل فتوی== | ==اصل فتوی== | ||
صدور این فتوا بدنبال استفتائی بود که از ایشان صورت گرفت . متن عربی استفتاء که در سال 1379قمری – 1959میلادی - در مجله رساله الاسلام چاپ قاهره تحت عنوان فتوی تاریخیه منتشر گردید بشرح ذیل است : | صدور این فتوا بدنبال استفتائی بود که از ایشان صورت گرفت . متن عربی استفتاء که در سال 1379قمری – 1959میلادی - در مجله رساله الاسلام چاپ قاهره تحت عنوان فتوی تاریخیه منتشر گردید بشرح ذیل است : | ||
إن بعض الناس یرى أنه یجب على المسلم | إن بعض الناس یرى أنه یجب على المسلم لکی تقع عباداته و معاملاته على وجه صحیح أن یقلد أحد المذاهب الأربعة المعروفة و لیس من بینها مذهب الشیعة الإمامیة و لا الشیعة الزیدیة فهل توافقون فضیلتکم على هذا الرأی على إطلاقه فتمنعون تقلید مذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مثلا. | ||
ترجمه : از ایشان سؤال شد : | ترجمه : از ایشان سؤال شد : | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
پاسخ ایشان به استفتای فوق اینچنین بود : | پاسخ ایشان به استفتای فوق اینچنین بود : | ||
1ـ إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن | 1ـ إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن لکل مسلم الحق فی أن یقلد بادئ ذی بدء أی مذهب من المذاهب المنقولة نقلا صحیحاً و المدونة أحکامها فی کتبها الخاصة و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک . | ||
o 2 ـ إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا | o 2 ـ إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب أهل السنة . | ||
فینبغی للمسلمین أن یعرفوا | فینبغی للمسلمین أن یعرفوا ذلک ، و أن یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لمذاهب معینة ، فما کان دین الله و ما کانت شریعته بتابعة لمذهب ، أو مقصورة على مذهب ، فالکل مجتهدون مقبولون عند الله تعالى یجوز لمن لیس أهلا للنظر و الاجتهاد تقلیدهم و العمل بما یقررونه فی فقههم ، و لا فرق فی ذلک بین العبادات و المعاملات. | ||
<ref>مجله رساله الاسلام چاپ قاهره سال یازدهم 1379قمری -1959میلادی شماره 3ص 228 </ref> | <ref>مجله رساله الاسلام چاپ قاهره سال یازدهم 1379قمری -1959میلادی شماره 3ص 228 </ref> | ||
خط ۳۵۶: | خط ۳۵۶: | ||
الف - در فراز اول این فتوا امده است : | الف - در فراز اول این فتوا امده است : | ||
إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن | إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن لکل مسلم الحق فی أن یقلد بادئ ذی بدء أی مذهب من المذاهب المنقولة نقلا صحیحاً و المدونة أحکامها فی کتبها الخاصة | ||
درتحلیل این نکته مهم باید گفت: | درتحلیل این نکته مهم باید گفت: | ||
اینکه اسلام از مسلمانان نخواسته از مذهب خاصی تبعیت کنند حقیقتی است که تصور صحیح ان مستلزم تصدیقش می باشد چون قران کریم دینی را که برای مسلمانان بر گزیده است اسلام – ان الدین عندالله الاسلام – و نامی را که برای پیروان این ایین بر گزیده است مسلمان می باشد – مله ابیکم ابراهیم هو سمیکم المسلمین من قبل و فی هذا- بدیهی است که در کتاب خدا که مصدر نخست استنباط دین است اسمی از فرق و مذاهب خاص و عناوینی از قبیل سنی و شیعه نیامده است از اینرو مسلمانان هیچ الزامی ندارند که خود ر ا مکلف به تبعیت از مذهب خاصی بنمایند | اینکه اسلام از مسلمانان نخواسته از مذهب خاصی تبعیت کنند حقیقتی است که تصور صحیح ان مستلزم تصدیقش می باشد چون قران کریم دینی را که برای مسلمانان بر گزیده است اسلام – ان الدین عندالله الاسلام – و نامی را که برای پیروان این ایین بر گزیده است مسلمان می باشد – مله ابیکم ابراهیم هو سمیکم المسلمین من قبل و فی هذا- بدیهی است که در کتاب خدا که مصدر نخست استنباط دین است اسمی از فرق و مذاهب خاص و عناوینی از قبیل سنی و شیعه نیامده است از اینرو مسلمانان هیچ الزامی ندارند که خود ر ا مکلف به تبعیت از مذهب خاصی بنمایند | ||
خط ۳۸۴: | خط ۳۸۴: | ||
2-در فراز دیگری از این فتوا امده است | 2-در فراز دیگری از این فتوا امده است | ||
و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب | و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک | ||
ایشان از انجا که اختلاف بین مذاهب اسلامی را کبروی و اساسی ندیده و احکام انها را بر ا ساس اجتهاد بر گرفته از مبانی قران وسنت می داند معتقد است پیروان هر مذهبی می توانند از مذهبشان عدول نموده و به مذهب دیگر بگروند در این راستا ایشان می نویسد : | ایشان از انجا که اختلاف بین مذاهب اسلامی را کبروی و اساسی ندیده و احکام انها را بر ا ساس اجتهاد بر گرفته از مبانی قران وسنت می داند معتقد است پیروان هر مذهبی می توانند از مذهبشان عدول نموده و به مذهب دیگر بگروند در این راستا ایشان می نویسد : | ||
هر ایین الهی که شرایع ان تابع و حصار مذهبی باشد صاحبان ان مجتهد و اجتهادشان در پیشگاه پروردگار مورد قبول خواهد بود و هر کس که اهل نظر و اجتهاد نباشد می تواند از احکامی که در فقه شان مقرر است تقلید نماید. <ref>همان ص 234</ref> | هر ایین الهی که شرایع ان تابع و حصار مذهبی باشد صاحبان ان مجتهد و اجتهادشان در پیشگاه پروردگار مورد قبول خواهد بود و هر کس که اهل نظر و اجتهاد نباشد می تواند از احکامی که در فقه شان مقرر است تقلید نماید. <ref>همان ص 234</ref> | ||
بدیهی است یکی از نتائج این نگرش همین خواهد بو د که : و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب | بدیهی است یکی از نتائج این نگرش همین خواهد بو د که : و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک | ||
ترجمه :کسی که مقلد یکی از این مکتبهای چهارگانه باشد می تواند به مکتب دیگری ( هر مکتبی که باشد ) منتقل شود و هیچ منعی بر او در این عدول نیست | ترجمه :کسی که مقلد یکی از این مکتبهای چهارگانه باشد می تواند به مکتب دیگری ( هر مکتبی که باشد ) منتقل شود و هیچ منعی بر او در این عدول نیست | ||
3-در فراز دیگری از این فتوا امده است : | 3-در فراز دیگری از این فتوا امده است : | ||
إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا | إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب أهل السنة فینبغی للمسلمین أن یعرفوا ذلک ، و أن یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لمذاهب معینة | ||
در این فراز ایشان بر ای اولین بار و برخلاف عرف جاری در بین اهل تسنن مذهب امامیه را در عرض مذاهب دیگر دانسته و معتقد است همه این مذاهب بطور صحیح نقل شده و احکام ان در کتب مخصوص بخود مدون گشته است. <ref>همان ص 233</ref> | در این فراز ایشان بر ای اولین بار و برخلاف عرف جاری در بین اهل تسنن مذهب امامیه را در عرض مذاهب دیگر دانسته و معتقد است همه این مذاهب بطور صحیح نقل شده و احکام ان در کتب مخصوص بخود مدون گشته است. <ref>همان ص 233</ref> | ||
خط ۴۲۹: | خط ۴۲۹: | ||
در اینجا برخی از اثار مثبت این فتوا را در بین اندیشمندان سنی و شیعه بیان می کنیم : | در اینجا برخی از اثار مثبت این فتوا را در بین اندیشمندان سنی و شیعه بیان می کنیم : | ||
1- | 1-دکتر محمد فهام شیخ الازهر | ||
" من از جمله کسانی هستم که به شیخ محمود شلتوت به دیده تحسین می نگرم . نسبت به اخلاق ، علم، وسعت اطلاع و مهارت وی در ادبیات و تفسیر قرآن و تحقیقاتش در اصول فقه و چنین شخصیتی به جواز پیروی از مذهب شیعه فتوی داده و هیچ تردیدی ندارم که او با فتوای آشکار خود بر اساس اعتقاد من فتوی داده است . | " من از جمله کسانی هستم که به شیخ محمود شلتوت به دیده تحسین می نگرم . نسبت به اخلاق ، علم، وسعت اطلاع و مهارت وی در ادبیات و تفسیر قرآن و تحقیقاتش در اصول فقه و چنین شخصیتی به جواز پیروی از مذهب شیعه فتوی داده و هیچ تردیدی ندارم که او با فتوای آشکار خود بر اساس اعتقاد من فتوی داده است . | ||
و در حقیقت ما مامور به نزدیک شدن و همبستگی هستیم : | و در حقیقت ما مامور به نزدیک شدن و همبستگی هستیم : | ||
خط ۴۴۶: | خط ۴۴۶: | ||
3-شیخ فقید الازهر، جاد الحق در دیدار با علمای شیعه اظهار داشت : | 3-شیخ فقید الازهر، جاد الحق در دیدار با علمای شیعه اظهار داشت : | ||
" ما اهل سنت سابقا یکدیگر را تکفیر می کردیم ، ولی امروزه این تعصب پایان پذیرفت و ما همگی یکدیگر را بر حق می شماریم . و این چیزی است که دعوت کنندگان تقریب پذیرفت و ما همگی | " ما اهل سنت سابقا یکدیگر را تکفیر می کردیم ، ولی امروزه این تعصب پایان پذیرفت و ما همگی یکدیگر را بر حق می شماریم . و این چیزی است که دعوت کنندگان تقریب پذیرفت و ما همگی یکدیگر را بر حق می شماریم . و این چیزی است که دعوت کنندگان تقریب بین مذاهب اسلامی و یاران دار التقریب در راه آن می کوشند تا روح صلح و دوستی میان شیعه و اهل سنت برقرار گردد و فتوای شیخ شلتوت نمونه ای از این روحیه است . <ref>همان ص 221-222</ref> | ||
o 4-عبدالحلیم محمود شیخ الازهر | o 4-عبدالحلیم محمود شیخ الازهر | ||