پرش به محتوا

موسی مبرقع: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۵۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:


بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذر خواهی نمودند،‌ اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریه های هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمین های فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد (ع) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار [[حضرت معصومه]] دختر [[موسی بن جعفر]] دفن شدند.
بعد از خروج موسی مبرقع از قم حسین بن علی بن آدم و شخص دیگری از رؤسای عرب وارد قم شدند و مردم قم را به خاطر اخراج موسی مبرقع سرزنش کردند. در نتیجه بزرگان عرب را در طلب او به کاشان فرستادند و موسی مبرقع را به شهر قم بازگرداندند. از او عذر خواهی نمودند،‌ اکرامش کردند، از مالشان برایش منزل خریداری نمودند، از قریه های هنبرد، اندریقان و کارچه برایش سهامی در نظر گرفتند. بیست هزار درهم به وی دادند و برایش زمین های فراوانی خریدند. پس این تاریخ خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران امام جواد (ع) به او ملحق شدند و زمانی که از دنیا رفتند در کنار [[حضرت معصومه]] دختر [[موسی بن جعفر]] دفن شدند.
=نام، لقب و کنیه=
نام او موسی است که به موسی مُبَرقَع شهرت دارد. گفته شده که وی برای شناخته نشدن، صورت خود را با نقاب (بُرقَع) می‌پوشاند به‌همین جهت به او مُبَرقَع گفته‌اند. <ref>حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۸۴ و ۸۵</ref> از کنیه‌های ذکر شده برای وی، می‌توان به ابواحمد و ابوجعفر اشاره نمود.


=مـادر موسی مبرقع=
=مـادر موسی مبرقع=
خط ۹۰: خط ۹۴:
عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛ <ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194</ref> او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.»
عـالم بزرگوار، مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب «عیون المعجزات» در منزلت این بانوی بزرگوار نوشته است: «وَ کَانَت مِنَ القـَانِتَاتِ؛ <ref>دلایل الامـامه، طـبری آمـلی، ص216؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص194</ref> او از بـانوانی بود که در مقام [[عبادت]] خدا، نهایت خضوع و خشوع را داشت.»


=ایام نوجوانی و جوانی=
وقتی امام جواد(ع) به دعوت [[معتصم عباسی]] از حجاز به جانب [[عراق]] حـرکت کـرد، به جانشینی حضرت امام هادی(ع) به عنوان امام پس از خویش تصریح فرمود. روزی امام جواد(ع) او را که هشت ساله بود در آغوش گرفت و به وی فرمود: به چه چیزی علاقه داری تا از سرزمین عـراق بـرایت به عنوان ارمغان بیاورم؟ [[امام علی النقی(ع)]] فرمود: شمشیری که چون آتش شعله ور گردد. سپس امام(ع) خطاب به موسی مبرقع که شش ساله بـود فـرمود: تو چه می خواهی؟ موسی عرض کـرد: یـک اسب سواری. امام جواد(ع) فرمود: «اَشبَهَنِی اَبُوالحَسَنِ وَ اَشبَهَ هَذَا اُمَّه: ابوالحسن «امام هادی» به من شبیه است؛ اما موسی به مادرش سمانه شباهت دارد.» <ref>پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسـلامی، بـناهای آرامگاهی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1378ش</ref>
مـوسی مـبرقع با تبعید پدر بزرگوارش بـه بـغداد و سپس [[شهادت]] آن حضرت(ع)، در غم فراغ پدر، با سختیهای زیادی روبه رو گردید. فضای سیاسی اجتماعی توأم با اختناق و فشار سیاسی که خلیفۀ وقت به وجود آورده بود، فرزندان امام جواد(ع) را آزرده می ساخت، علی رغم ایـن مـرارتها، موسی مبرقع در آن کویر استبداد و ستم به رشد و شکوفایی خود ادامه داد و کوشید با تحصیل معارف دینی و فراگیری احکام شریعت از برادر ارجمندش به کمالات بالایی دست یابد. رفته رفته به درجه ای ارتـقا یـافت که [[شیعیان]]، ایشان را به عنوان امام زاده ای نیکو خصال و آراسته به فضیلت می شناختند.
گاهی عده ای از تشنگان علوم و معارف دینی، مـسائل خود را از او می پرسیدند؛ ولی موسی مبرقع به دلیل منزلت فوق العاده ای که بـرای بـرادر خـود امام هادی(ع) قائل بود، تلاش داشت در مسائل اساسی و زیر بنایی، مردم را به آن بزرگوار ارجاع دهد و خود نـیز در پاسـخ به برخی امور و [[احکام شرعی]] با برادر مشورت می کرد و از دیدگاهها و نظرات آن امام همام در این باره فیض می برد.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۱٬۱۹۰

ویرایش