۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
=یمن از تمدن کهن تا صنعا و عدن(مقاله)= | |||
سرزمین «[[یمن]]» پیشینهای دستکم سه هزار ساله دارد و با تمدن کهن، در بخش تجارت به عنوان حلقه ارتباطی میان هندوستان، چین، آفریقا و مدیترانه، یکی از ثروتمندترین مناطق دنیای قدیم به شمار میرفت. در این بخش از مقاله، به معرفی اجمالی حکومتهای مختلف در یمن قبل از اسلام، و تاریخ این کشور پس از ظهور اسلام پرداخته شده است. مهمترین نکات مورد اشاره عبارت است از: ورود اسلام به یمن، تاریخ یمن از قرن یازدهم تا قرن نوزدهم، تحولات یمن در نیمه اول و دوم قرن نوزدهم، موضوع ترکهای عثمانی و یمن، فعالیت امامان زیدی در یمن، یمن در جریان جنگ اول جهانی، اختلافات یمن و عربستان، حکومت امام یحیی پس از تثبیت تا فروپاشی.<br> | |||
عزالدین.رضانژاد امیردهی | |||
=یمن از تمدن کهن تا صنعا و عدن (مقاله)= | |||
سرزمین [[ | |||
<sub> | <sub> | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" | یمن از تمدن کهن تا صنعا و عدن | !عنوان مقاله!! data-type="authorName" | یمن (1) از تمدن کهن تا صنعا و عدن | ||
|- | |- | ||
|زبان مقاله | |زبان مقاله | ||
خط ۵۱: | خط ۳۸: | ||
ب) برخی گفتهاند «یمن» منتسب است به شخص دیگری به نام «یمن بن قیدار»؛<br> | ب) برخی گفتهاند «یمن» منتسب است به شخص دیگری به نام «یمن بن قیدار»؛<br> | ||
ج) گروهی دیگر گفتهاند یمن را از آن جهت یمن نامیدهاند که در جهت راست (یمین) | ج) گروهی دیگر گفتهاند یمن را از آن جهت یمن نامیدهاند که در جهت راست (یمین) کعبه مکرمه قرار دارد؛<br> | ||
د) از ابن عباس چنین نقل شده که: در زمین، مردم پراکنده شدند و عرب به سوی یمن روی آوردند و آن را به میمنت گرفتند، از این رو، این سرزمین «یمن» نامیده شد. <ref>(یمانی، ص33)</ref>. | د) از ابن عباس چنین نقل شده که: در زمین، مردم پراکنده شدند و عرب به سوی یمن روی آوردند و آن را به میمنت گرفتند، از این رو، این سرزمین «یمن» نامیده شد. <ref>(یمانی، ص33)</ref>. | ||
=تاریخ یمن تا قبل از اسلام= | =تاریخ یمن تا قبل از اسلام= | ||
یمن از سرزمینهای قدیمی است که دستکم قبل از سه هزار سال تاریخ قابل توجه داشته و مورد نظر مورخان، باستانشناسان و فرهنگ دوستان عربی قرار گرفته است. در هزاره قبل از میلاد، در شبه جزیره عربستان، سه مرکز تمدن وجود داشت: اولی در شمال غرب در اطراف «مداین صالح»، دومی در بحرین و در جایی که امروزه امارات عربی متحده است، و سومی که پیشرفتهترین آنها بود، در یمن قرار داشت. طبق نظر نسبشناسان عرب، اجداد یمنیها (قحطانیان) با اجداد قبایلی که در شمال زندگی میکنند (عدنانیان)، متفاوت است. یمن در میان تمدنهای باستانی که به رودخانههای بزرگ متکی بود، حالت ویژهای داشت، آنها برای آبیاری از آب و از سیستمهای سدبندی استفاده میکردند، و یکی از این سدها که در سراسر عربستان مشهور بود، در شهر «مارب» قرار داشت. علاوه بر کشاورزی، در صحنه تجارت نیز با استفاده از بنادر موجود به عنوان حلقه ارتباطی بین هندوستان، چین، آفریقا و مدیترانه، یکی از ثروتمندترین مناطق دنیای قدیم درآمده بود.<br> | یمن از سرزمینهای قدیمی است که دستکم قبل از سه هزار سال تاریخ قابل توجه داشته و مورد نظر مورخان، باستانشناسان و فرهنگ دوستان عربی قرار گرفته است. در هزاره قبل از میلاد، در شبه جزیره عربستان، سه مرکز تمدن وجود داشت: اولی در شمال غرب در اطراف «مداین صالح»، دومی در بحرین و در جایی که امروزه امارات عربی متحده است، و سومی که پیشرفتهترین آنها بود، در یمن قرار داشت. طبق نظر نسبشناسان عرب، اجداد یمنیها ([[قحطانیان]]) با اجداد قبایلی که در شمال زندگی میکنند ([[عدنانیان]])، متفاوت است. یمن در میان تمدنهای باستانی که به رودخانههای بزرگ متکی بود، حالت ویژهای داشت، آنها برای آبیاری از آب و از سیستمهای سدبندی استفاده میکردند، و یکی از این سدها که در سراسر عربستان مشهور بود، در شهر «مارب» قرار داشت. علاوه بر کشاورزی، در صحنه تجارت نیز با استفاده از بنادر موجود به عنوان حلقه ارتباطی بین هندوستان، چین، آفریقا و مدیترانه، یکی از ثروتمندترین مناطق دنیای قدیم درآمده بود.<br> | ||
منابع موجود از یک ساختار اجتماعی در یمن حکایت میکند که با ساختار اجتماعی قرن حاضر این کشور تفاوت اندکی دارد؛ شهرهایی با یک میزان فرهنگ موروثی، تقسیم تجارت به دو بخش اشرافی و غیراشرافی، کشاورزی آرام و افراد قبیله که گاهی سرباز و گاهی شکارچی هستند. <ref>(کریملو، ص143)</ref>. | منابع موجود از یک ساختار اجتماعی در یمن حکایت میکند که با ساختار اجتماعی قرن حاضر این کشور تفاوت اندکی دارد؛ شهرهایی با یک میزان فرهنگ موروثی، تقسیم تجارت به دو بخش اشرافی و غیراشرافی، کشاورزی آرام و افراد قبیله که گاهی سرباز و گاهی شکارچی هستند. <ref>(کریملو، ص143)</ref>. | ||
=حکومتهای مختلف در یمن قبل از اسلام= | =حکومتهای مختلف در یمن قبل از اسلام= | ||
بر اساس گزارش متون دینی، حکومت | بر اساس گزارش متون دینی، حکومت سبا در سرزمین یمن بوده است، اما تاریخ دقیقی از زمان فرمانروایی آنها ذکر نشده است، گرچه برخی از مورخان سلطنت سبا را از سال950 تا 115 قبل از میلاد،ذکر کردهاند. در این تاریخ تمامی منطقه شامل بخشهایی از عربستان سعودی و عمان تحت تسلط «حمیری»ها درآمد که تا قرن ششم میلادی و تقریباً تا زمان ظهور اسلام ادامه داشت.<br> | ||
در سال 525 میلادی سر سلسله «حمیریها» توسط ارتش حبشیها از پای درآمد و آنها نیز در سال 575 در زمان ساسانیان مغلوب ارتش ایران شدند. مردم یمن برای رهایی از سلطه جابرانه حکومت حبشیها، به سرکردگی یکی از سران خود به نام «ذی یزن»، به انوشیروان متوسل شدند، اما وی قبل از مراجعت به وطن خود، از دنیا رفت. پس از او فرزندش «سیف بن ذی یزن» جانشین وی شد و او نیز برای درخواست کمک عازم دربار ایران گردید. این بار انوشیروان تعداد هشتصد نفر از زندانیان محکوم به مرگ را به فرماندهی شخصی به نام «وهرز» با چند فروند کشتی به سوی یمن روانه نمود. این عده در محلی که اکنون بندر «مکلا» قرار دارد، وارد یمن شدند و عده زیادی از مردم به آنها پیوستند، «وهرز» برای این که همراهان خود را از مراجعت قطع امید نماید، دستور داد تمامی کشتیها را بسوزانند. وی با حاکم حبشی به نام «مسروق» وارد جنگ شد و او را کشت و در نتیجه حبشیها شکست خورده و فرار کردند. هنگامی که خبر این پیروزی به شاه ایران رسید، فرمان داد حکومت یمن را به «سیف بن ذی یزن» واگذار کرده و خود به ایران مراجعت نماید. پس از مدتی حاکم یمن به دست غلامان حبشی خود کشته شد، و وقتی انوشیروان این خبر را شنید بار دیگر «وهرز» را با جنگجویان زیادی به یمن فرستاد و این بار، او حبشیها را کاملاً قلع و قمع نموده و خود به دستور انوشیروان حکومت آنجا را به دست گرفت و پس از او نیز فرزندانش به نام «مرزبان» و پس از او «باذان» تا سال 632 بر یمن حکومت کردند. او در سال 628 میلادی به آیین اسلام گروید. <ref>(پیشین، ص144)</ref>. | در سال 525 میلادی سر سلسله «حمیریها» توسط ارتش حبشیها از پای درآمد و آنها نیز در سال 575 در زمان ساسانیان مغلوب ارتش ایران شدند. مردم یمن برای رهایی از سلطه جابرانه حکومت حبشیها، به سرکردگی یکی از سران خود به نام «ذی یزن»، به انوشیروان متوسل شدند، اما وی قبل از مراجعت به وطن خود، از دنیا رفت. پس از او فرزندش «سیف بن ذی یزن» جانشین وی شد و او نیز برای درخواست کمک عازم دربار ایران گردید. این بار انوشیروان تعداد هشتصد نفر از زندانیان محکوم به مرگ را به فرماندهی شخصی به نام «وهرز» با چند فروند کشتی به سوی یمن روانه نمود. این عده در محلی که اکنون بندر «مکلا» قرار دارد، وارد یمن شدند و عده زیادی از مردم به آنها پیوستند، «وهرز» برای این که همراهان خود را از مراجعت قطع امید نماید، دستور داد تمامی کشتیها را بسوزانند. وی با حاکم حبشی به نام «مسروق» وارد جنگ شد و او را کشت و در نتیجه حبشیها شکست خورده و فرار کردند. هنگامی که خبر این پیروزی به شاه ایران رسید، فرمان داد حکومت یمن را به «سیف بن ذی یزن» واگذار کرده و خود به ایران مراجعت نماید. پس از مدتی حاکم یمن به دست غلامان حبشی خود کشته شد، و وقتی انوشیروان این خبر را شنید بار دیگر «وهرز» را با جنگجویان زیادی به یمن فرستاد و این بار، او حبشیها را کاملاً قلع و قمع نموده و خود به دستور انوشیروان حکومت آنجا را به دست گرفت و پس از او نیز فرزندانش به نام «مرزبان» و پس از او «باذان» تا سال 632 بر یمن حکومت کردند. او در سال 628 میلادی به آیین اسلام گروید. <ref>(پیشین، ص144)</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۵۴: | ||
=تاریخ یمن پس از ظهور اسلام= | =تاریخ یمن پس از ظهور اسلام= | ||
==ورود اسلام به یمن== | ==ورود اسلام به یمن== | ||
یمنیها در زمان پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) به اسلام گرویدند. طبق نوشته کتابهای تاریخی و مذهبی از قبیل «الکامل» | یمنیها در زمان پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) به اسلام گرویدند. طبق نوشته کتابهای تاریخی و مذهبی از قبیل «الکامل» (ج2، ص115)،تاریخ طبری (ج3، ص159)، «بحارالانوار» (ج21، ص360ـ363) و «تاریخ شیعه» (ص201) تمامی افراد قبیله بزرگ «حمدان» (Hamdan) اجداد قبایل «حاشید» (Hashid) و «بکید» (Bakid) به وسیله حضرت علی(علیهالسلام) به اسلام گرویدند و این مسئله موجب ایجاد رابطه بین آنها و هاشمیها شد که تا سال 1962 ادامه داشت. در این مدت شمار قابل ملاحظهای از یمنیها در ارتش اسلام مشغول خدمت بودند. | ||
==یمن از قرن یازدهم تا قرن نوزدهم== | ==یمن از قرن یازدهم تا قرن نوزدهم== | ||
خط ۷۳: | خط ۶۰: | ||
«رسولی»ها پایتخت خود را شهر «تعز» قرار داده و با ایران، هند و چین روابط دیپلماتیک برقرار نموده و دارای قدرت بودند. این دولت نیز در سال 1513 که پرتغالیها به عدن حمله کردند تجزیه گردید. در این حمله اگرچه پرتغالیها موفق نشدند، اما هجوم آنها به عدن موجب باز شدن پای عثمانیها به این منطقه شد. عثمانیها به منظور جلوگیری از حضور دائمی پرتغالیها در جنوب غربی عربستان و برای اینکه آنجا را پایگاهی جهت حمله به اماکن مقدسه قرار ندهند، در سال 1517 یمن را به تصرف خود درآوردند و موفق شدند «پاشا»یی را در صنعا بگمارند که تقریباً در تمامی یمن حکومت کرد. | «رسولی»ها پایتخت خود را شهر «تعز» قرار داده و با ایران، هند و چین روابط دیپلماتیک برقرار نموده و دارای قدرت بودند. این دولت نیز در سال 1513 که پرتغالیها به عدن حمله کردند تجزیه گردید. در این حمله اگرچه پرتغالیها موفق نشدند، اما هجوم آنها به عدن موجب باز شدن پای عثمانیها به این منطقه شد. عثمانیها به منظور جلوگیری از حضور دائمی پرتغالیها در جنوب غربی عربستان و برای اینکه آنجا را پایگاهی جهت حمله به اماکن مقدسه قرار ندهند، در سال 1517 یمن را به تصرف خود درآوردند و موفق شدند «پاشا»یی را در صنعا بگمارند که تقریباً در تمامی یمن حکومت کرد. | ||
زیدیها در کوهستانها بهطور مستقل باقی مانده و در شرق خانواده | زیدیها در کوهستانها بهطور مستقل باقی مانده و در شرق خانواده «[[خثیری]]» (Kathiri) اگر چه سلطنت عثمانیها را تأیید میکردند، حکومت نیمهمستقلی را در منطقه «[[حضرموت]]» تشکیل دادند. کشف راه هند با دور زدن از دماغه «امید نیک» از اهمیت عدن کاست، اما از سال 1600 میلادی تجار آلمانی و انگلیسی برای خرید قهوه و فروش منسوجات به «مکلا» مسافرت کردند. تقریباً در همین ایام یک امام زیدی علیه ترکها وارد مبارزه شد که پس از نُه سال جنگ، با حکومت وی در شمال صنعا موافقت کردند. پس از وی نیز فرزندش جنگهای مذهبی و ملی را شروع کرد و با این که در سال 1636 وی کشته شد، اما جانشینان او توانستند تمامی بخش جنوبی عربستان و ظفّار را تحت حکومت خود درآورند. پس از مدتی با افول قدرت عثمانی یک بار دیگر حکومت مرکزی ضعیف گردید و در سال 1728 حکام «لحج» و «عدن» خود را سلطان نامیده و قدرت را در دست گرفتند. در سال 1799 با حمله ناپلئون بناپارت به مصر، بندر عدن برای دولت انگلیس به جهت داشتن موقعیت استثراتژیکی و برای جلوگیری از جمله ناوگانهای بناپارت حمله به هند اهمیت ویژهای پیدا کرد. در سال 1804 «وهابی»ها مکه و مدینه را تسخیر نموده و تقریباً به «تهامه» نفوذ کردند. چند سال بعد سلطان عثمانی به عنوان نگهبان اماکن مقدسه از دست نشانده خود «محمدعلی پاشا» خواست که آنها را از آن اماکن بیرون براند. وی پس از انجام این کار عازم فتح «تهامه» شد و در سال 1837 «تعز» را به تصرف خود درآورد. | ||
=یمن در قرن نوزدهم= | =یمن در قرن نوزدهم= | ||
==الف) نیمه اول قرن نوزدهم== | ==الف) نیمه اول قرن نوزدهم== | ||
در سال 1834 با بهغارت رفتن یک کشتی هندی با پرچم انگلیسی در آبهای عدن، دولت بمبئی، کاپیتان «هانیز» از نیروی دریایی هند را برای بررسی موضوع و همچنین برای مذاکره برای خرید عدن به عنوان یک پایگاه شکستناپذیر بین انگلیس و هند، به عدن اعزام نمود. سلطان | در سال 1834 با بهغارت رفتن یک کشتی هندی با پرچم انگلیسی در آبهای عدن، دولت بمبئی، کاپیتان «هانیز» از نیروی دریایی هند را برای بررسی موضوع و همچنین برای مذاکره برای خرید عدن به عنوان یک پایگاه شکستناپذیر بین انگلیس و هند، به عدن اعزام نمود. سلطان «[[لحج]]» که نگران تسخیر عدن به وسیله مصریان بود با فروش عدن به انگلیسیها موافقت نمود، اما بعداً پشیمان شده و معامله را به هم زد. پسر سلطان برای به دست آوردن مجدد سند مالکیت عدن، کاپیتان هانیز را ربود. این عمل موجب شد که انگلیس در ژانویه 1839 به عدن حمله نماید و به این ترتیب این بندر توسط نیروهای شرکت هند شرقی تصرف شد. در سال 1841 «محمدعلی پاشا» به منظور برقراری صلح و حل و فصل مسالمتآمیز مشکلات یمن، دستور داد سربازان عثمانی آن کشور را ترک نمایند. پس از آن در یمن هرج و مرج و یک دوره بیقانونی به وجود آمد، بهطوری که امام یمنی خواستار عقد قرارداد امنیتی با انگلیس شد. «هانیز» که در آن زمان به عنوان نماینده سیاسی انگلستان در عدن بود، طبق دستور آن کشور از امضای چنین قراردادی خودداری نمود. عثمانیها که تصمیم گرفته بودند دوباره آنجا را به کنترل خود در بیاورند، در سال 1849 «حدیده» تصرف نمودند.<br> | ||
در هنگام تصرف عدن به وسیله «کاپیتان هانیز» این شهر در حدود ششصد نفر جمعیت داشت، اما او معتقد بود که عدن در آینده به یک بندر مهم تبدیل شده و نیازهای مناطق اطراف خود را برطرف کرده و عظمت تاریخی خود را دوباره به دست خواهد آورد، به طوری که در مدت هفت سال جمعیت آن شهر به 25 هزار نفر افزایش یافت. سلطان منطقه «لحج» دوباره تلاش نمود که عدن را به تصرف خود درآورد که موفق نشد.<br> | در هنگام تصرف عدن به وسیله «کاپیتان هانیز» این شهر در حدود ششصد نفر جمعیت داشت، اما او معتقد بود که عدن در آینده به یک بندر مهم تبدیل شده و نیازهای مناطق اطراف خود را برطرف کرده و عظمت تاریخی خود را دوباره به دست خواهد آورد، به طوری که در مدت هفت سال جمعیت آن شهر به 25 هزار نفر افزایش یافت. سلطان منطقه «لحج» دوباره تلاش نمود که عدن را به تصرف خود درآورد که موفق نشد.<br> | ||
خط ۹۶: | خط ۸۳: | ||
==د) فعالیت امامان یمنی== | ==د) فعالیت امامان یمنی== | ||
زندگی قبیلهگی، از یک سو، و اعتقاد مذهبی مردم، از سوی دیگر، در باز و بسته کردن گرههای اجتماعی ـ سیاسی بسیار مؤثر و کارگشا بوده است. بخش قابلتوجهی از جمعیت یمن را | زندگی قبیلهگی، از یک سو، و اعتقاد مذهبی مردم، از سوی دیگر، در باز و بسته کردن گرههای اجتماعی ـ سیاسی بسیار مؤثر و کارگشا بوده است. بخش قابلتوجهی از جمعیت یمن را «زیدیه» تشکیل میدادند. بر اساس اعتقاد مذهبی آنان، کسی بر مردم حکومت میکند که از شرایط امامت زیدی برخوردار باشد. همین امر موجب گردید که در سال 1891 شخصی به نام «محمد حامدالدین» به عنوان امام یمن برگزیده شود. وی پس از مدتی با صدور اعلامیهای عدم صلاحیت مذهبی ترکهای عثمانی را برای حکومت کردن بر کشور یمن محکوم نمود که این امر نشاندهندة طرز تفکر زیدیها و ملیگراهای یمن بود. طولی نکشید که تمامی مردم ساکن مناطق کوهستانی به او پیوستند. دولت قسطنطنیه نیز با اعزام یک «پاشا»ی بیرحم به یمن با انقلابیون جنگید و آنها را تار و مار کرد.<br> | ||
در سال 1904 «یحیی» فرزند «محمد حامدالدین» جانشین پدر شد و مردم را علیه ترکهای عثمانی به قیام دعوت نمود. موافقت ترکهای عثمانی با انگلیسیها برای عقد قرارداد تعیین حدود که «یحیی» آن را مانند به رسمیت شناختن تجزیه حکومت یمن باستانی میدانست، وی را به شدت خشمگین ساخت و عثمانیها با وجود در اختیار داشتن تقریباً یکصدهزار نیروی کمکی قادر به شکست دادن مبارزان قبایل پیرو «یحیی» نشدند. عثمانیها در سال 1911 در حالی که درصدد تجدید قوای سربازانشان برای روبهرو شدن با هجوم نیروهای ایتالیا به «تریبولی» و جنگ قریبالوقوع در بالکان بودند، با قرارداد «دعن» (Daan) موافقت کردند. «یحیی» امام یمن در برابر عدم مداخله در امور مذهبی و حقوق «زیدی»ها، مسئولیت دفاع و امور خارجی کلی جامعه اسلامی به انضمام یمن را به سلطان عثمانی واگذار کرد. | در سال 1904 «یحیی» فرزند «محمد حامدالدین» جانشین پدر شد و مردم را علیه ترکهای عثمانی به قیام دعوت نمود. موافقت ترکهای عثمانی با انگلیسیها برای عقد قرارداد تعیین حدود که «یحیی» آن را مانند به رسمیت شناختن تجزیه حکومت یمن باستانی میدانست، وی را به شدت خشمگین ساخت و عثمانیها با وجود در اختیار داشتن تقریباً یکصدهزار نیروی کمکی قادر به شکست دادن مبارزان قبایل پیرو «یحیی» نشدند. عثمانیها در سال 1911 در حالی که درصدد تجدید قوای سربازانشان برای روبهرو شدن با هجوم نیروهای ایتالیا به «تریبولی» و جنگ قریبالوقوع در بالکان بودند، با قرارداد «دعن» (Daan) موافقت کردند. «یحیی» امام یمن در برابر عدم مداخله در امور مذهبی و حقوق «زیدی»ها، مسئولیت دفاع و امور خارجی کلی جامعه اسلامی به انضمام یمن را به سلطان عثمانی واگذار کرد. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۰۲: | ||
یحیی به جوانان اجازه تحصیل در خارج از کشور را داده بود و شماری از آنها را برای آموزش نظامی به بغداد اعزام داشته بود. آنها هنگامی که به کشورشان مراجعت کردند به عقبماندگی کشور از نظر صنعت و تکنیک اعتراض نموده و یک گروه مخالف دولت را به نام یمنیهای آزاد (احرار) تشکیل دادند. محل استقرار این گروه در عدن بود و از حمایت وسایل ارتباطجمعی محل نیز برخوردار بودند و تجاری که به سرنگونی رژیم پادشاهی تمایل داشتند نیز از «احرار» طرفداری میکردند.<br> | یحیی به جوانان اجازه تحصیل در خارج از کشور را داده بود و شماری از آنها را برای آموزش نظامی به بغداد اعزام داشته بود. آنها هنگامی که به کشورشان مراجعت کردند به عقبماندگی کشور از نظر صنعت و تکنیک اعتراض نموده و یک گروه مخالف دولت را به نام یمنیهای آزاد (احرار) تشکیل دادند. محل استقرار این گروه در عدن بود و از حمایت وسایل ارتباطجمعی محل نیز برخوردار بودند و تجاری که به سرنگونی رژیم پادشاهی تمایل داشتند نیز از «احرار» طرفداری میکردند.<br> | ||
یحیی در اواخر عمر خود به | یحیی در اواخر عمر خود به اتحادیه عرب پیوسته و به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و با سایر کشورهای عرب علیه صهیونیسم متحد شد. وی همچنین از جانب رهبران مذهبی قول بیعت با پسرش احمد را به عنوان ولیعهد گرفت. مصادف با این ایام، ناراضیان سلطنت (جمهوریخواهان) و مخالفان یحیی، در یک «میثاق مقدس ملی» ائتلاف کرده و موافقت نمودند که به موجب آن میثاق، طبق قانون اساسی امامتی تحت رهبری «سید عبدالله الوزیر» تأسیس شود. سرانجام حکومت امام یحیی در فوریه سال 1948 با کودتای «الوزیر» و با حمایت سران قبایل سرنگون گردید و خود یحیی نیز ترور شد. این کودتا که اولین کودتای پس از جنگ بود از سوی جهان عرب غیرقانونی اعلام شد.<br> | ||
یکی دیگر از پسران امام | یکی دیگر از پسران [[امام یحیی]]، به نام «[[سیفالاسلام احمد]]» اگر چه بین مردم محبوبیتی نداشت، اما توانست قبایل را متحد کرده، شورش را فرو نشاند و «الوزیر» را شکست دهد. ترور یحیی و شکست دادن رژیم الوزیر موجب حمایت سران قبایل داخلی از وی گردید و به عنوان «امام» زمام امور را به دست گرفت. او پایتخت را از صنعا به شهر «تعز» منتقل نمود. | ||
از زمان روی کارآمدن «احمد» یمن فعالیت خود را در محدوده بینالمللی آغاز کرد و به انزوای این کشور پایان داده شد؛ وی کمکهای روسیه را برای توسعه کشورش پذیرفت و همچنین قراردادی را با چینیها جهت ساخت جادهای در صنعا امضا کرد. در ژانویه 1951 امام احمد به منظور توسعه و عمران یمن، با انگلیس و فرانسه و آمریکا وارد مذاکره شد و موفق گردید از دولتهای یاد شده کمکهای فنی دریافت نماید و همزمان با این تحولات، با کشورهای خارجی از جمله آمریکا، انگلستان و مصر روابط سیاسی برقرار نمود. | از زمان روی کارآمدن «احمد» یمن فعالیت خود را در محدوده بینالمللی آغاز کرد و به انزوای این کشور پایان داده شد؛ وی کمکهای روسیه را برای توسعه کشورش پذیرفت و همچنین قراردادی را با چینیها جهت ساخت جادهای در صنعا امضا کرد. در ژانویه 1951 امام احمد به منظور توسعه و عمران یمن، با انگلیس و فرانسه و آمریکا وارد مذاکره شد و موفق گردید از دولتهای یاد شده کمکهای فنی دریافت نماید و همزمان با این تحولات، با کشورهای خارجی از جمله آمریکا، انگلستان و مصر روابط سیاسی برقرار نمود. | ||
ادامه دارد... | ادامه دارد... | ||
[[رده: مقالات ]] | [[رده: مقالات ]] | ||
[[رده: سرزمین های جهان اسلام]] | [[رده: سرزمین های جهان اسلام]] |
ویرایش