confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وی از طریق علمای كلام و همنشینی با حنین بن اسحاق و سلمویه با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعة كتابهای ابنمقفع در فرهنگ و ادب [[ایران]] مهارت یافت. جاحظ عالمی متخصص به معنای امروزی نبود، بلكه دایرةالمعارف نویسی بود كه به تمام علوم زمانش نظر داشت. موضوعات تألیفات او بسیار متنوع است، ادبیات، ادبیات عامه، كلام، سیاست و بعضی شاخههای علوم طبیعی. اما آنچه كتابهای او را ممتاز میسازد، شیوة ادبی بارز وی در نگارش، اطلاع او از زندگی اجتماعی و شناخت سرشت و اخلاق مردم است.<big>البیان</big> و <big>التبیین</big> از مهمترین كتابهای اوست. [[ابنخلدون]] آن را یكی از چهار كتاب اصول فن ادب و از اركان آن معرفی كرده است. <big>الحیوان</big> نیز دیگر كتاب با ارزش اوست. <big>فرقهای به نام جاحظیه</big> (از فِرَق معتزله)، از پیروان خاص اویند. | وی از طریق علمای كلام و همنشینی با حنین بن اسحاق و سلمویه با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعة كتابهای ابنمقفع در فرهنگ و ادب [[ایران]] مهارت یافت. جاحظ عالمی متخصص به معنای امروزی نبود، بلكه دایرةالمعارف نویسی بود كه به تمام علوم زمانش نظر داشت. موضوعات تألیفات او بسیار متنوع است، ادبیات، ادبیات عامه، كلام، سیاست و بعضی شاخههای علوم طبیعی. اما آنچه كتابهای او را ممتاز میسازد، شیوة ادبی بارز وی در نگارش، اطلاع او از زندگی اجتماعی و شناخت سرشت و اخلاق مردم است.<big>البیان</big> و <big>التبیین</big> از مهمترین كتابهای اوست. [[ابنخلدون]] آن را یكی از چهار كتاب اصول فن ادب و از اركان آن معرفی كرده است. <big>الحیوان</big> نیز دیگر كتاب با ارزش اوست. <big>فرقهای به نام جاحظیه</big> (از فِرَق معتزله)، از پیروان خاص اویند. | ||
=جاحظ کیست= | |||
ابوالفداء (ج ۲، ص ۴۷) کنیه وی را ابوعمران آورده است . جدّش زنگی و شتربان و از موالی بنی کِنانه بود. <ref>ابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۴؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴</ref> | |||
در باره تاریخ ولادت جاحظ اختلاف نظر هست ؛ عده ای ، به نقل خود وی ، او را هم سن ابونواس (۱۴۶ـ ۱۹۸) و حتی بزرگ تر از او و عده ای او را متولد ۱۵۰ و برخی متولد حدود سال ۱۶۰ دانسته اند. <ref>( یاقوت حموی ، همانجاها؛ سرکیس ، ج ۱، ستون ۶۶۶؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۷؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶) | |||
</ref> | |||
او چهره ای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت ، جاحظ (چشم برآمده ) و حَدَقی لقب گرفت. <ref> به مسعودی ، ج ۵، ص ۱۷؛ ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۴۷۱؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۹</ref> وی در بصره با فروش نان و ماهی ، امرار معاش می کرد. در آن زمان مُوَیْس بن عِمران ، یکی از تاجران بصره ، از وی حمایت می کرد. <ref>یاقوت حموی ، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۳</ref> | |||
ابوعُبَیده (متوفی ۲۰۹)، اَصْمَعی (متوفی ۲۱۶) و ابوزید انصاری (متوفی ۲۱۵) در لغت و ادبیات از استادان او بودند. وی نحو را از دوستش اَخْفَش (متوفی ۲۱۵)، کلام را از نَظّام (متوفی ۲۳۱) و فصاحت را شفاهاً از بادیه نشینان عرب ، در بازار مِرْبَد آموخت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۵؛ خطیب بغدادی ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴ـ ۷۵؛ امین ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به بازار * : بخش ۶</ref> وی از طریق علمای کلام و هم نشینی با حُنین بن اسحاق (متوفی ۲۶۰) و سَلْمُویه (متوفی ۲۲۵)، با فرهنگ یونانی آشنا شد و با مطالعه کتابهای ابن مُقَفَّع (متوفی ۱۴۲) و حضور در محضر [[ابوعبیده]] ، در فرهنگ و ادب فارسی مهارت یافت. <ref>(سرکیس ؛ امین ، همانجاها</ref> | |||
جاحظ ، [[خلفای عباسی]] را از مهدی (حک : ۱۵۸ـ۱۶۹) تا مُعْتَز (حک : ۲۵۱ـ۲۵۵) یا مُهْتَدی (حک : ۲۵۵ـ۲۵۶) درک کرد و مورد تکریم و احترام آنان بود. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵، ۷۹؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۴؛ نیز رجوع کنید به امین ، همانجا</ref> | |||
جاحظ گرایشهای سیاسی مشخص نداشت و غالباً تابع جریانهای حاکم بود. <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۷ـ ۱۲۸؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۶</ref> کتابهای خود را به درباریان تقدیم می کرد و صله می گرفت و تا پایان عمر به این روش ارتزاق کرد. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، ص ۲۱۰؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۷ـ ۳۸۸</ref> تعدادی از کتابهایش ، با موضوع [[امامت]] ، مورد توجه مأمون (حک : ۱۹۸ـ ۲۱۸) قرار گرفت. <ref>رجوع کنید به ابن ندیم ، ص ۲۰۹؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> | |||
جاحظ با وجود علم و کثرت تألیف ، از تدبیر امور عاجز بود و زمانی که به جانشینی ابراهیم بن عباس صولی (متوفی ۲۴۳) به ریاست دیوان رسائل برگزیده شد، پس از سه روز استعفا کرد. <ref>ابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۸ـ۷۹؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶ـ۱۰۷</ref> او ملازم خاص محمدبن عبدالملک زَیّات (متوفی ۲۳۳)، وزیر واثق (حک : ۲۲۷ـ۲۳۲)، شد و با دستگیر شدن ابن زیّات ، او نیز گریخت و پس از آنکه ابن زیّات به دستور [[متوکل]] (حک : ۲۳۲ـ۲۴۷) کشته شد، جاحظ خود را تسلیم کرد. <ref>حُصری ، ج ۲، ص ۵۳۸؛ یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۶، ۷۹ـ۸۰؛ ابوالفداء، همانجا؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۳؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۶</ref> | |||
زمانی که جاحظ به علم و ادب مشهور شده بود، متوکل برای تعلیم فرزندش ، او را دعوت کرد اما وقتی چهره اش را دید، با اعطای هزار درهم عذرش را خواست. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۷؛ ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۴۷۱؛ ابوالفداء؛ بروکلمان ، همانجاها</ref> در عین حال ، جاحظ با متوکل مجالست و مؤانست داشت. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵</ref> | |||
جاحظ در جوانی در [[بغداد]] و مدتی نیز در سامرا اقامت کرد و سپس به بصره بازگشت . به [[دمشق]] و انطاکیه نیز سفر کرد. <ref>خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵؛ سرکیس ، همانجا؛ امین ، ج ۱، ص ۳۸۸</ref>او در [[محرم]] ۲۵۵ یا ۲۵۶، بر اثر بیماری فلج و نقرس ، در بصره درگذشت. <ref>مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵؛ ابن ندیم ، ص ۲۰۸ـ ۲۰۹؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۳۱</ref> | |||
جاحظ دارای هوش بسیار و حافظه قوی بود. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۴؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۲۰</ref> به گفته مُبَرِّد (متوفی ۲۸۶)، وی شیفته مطالعه بود و وقتی کتابی به دست می آورد، تا تمام آن را نمی خواند آن را کنار نمی گذاشت. <ref>رجوع کنید بهابن ندیم ، ص ۲۰۸؛ بروکلمان ، ج ۳، ص ۱۰۷</ref>. علاقه شدید وی به کتاب و علم آموزی به اندازه ای بود که از برخی وَرّاقان (کتاب فروشان ) دکان اجاره می کرد و شب تا صبح در آنجا به مطالعه می پرداخت. <ref>یاقوت حموی ، ج ۱۶، ص ۷۵</ref> | |||
او در کلام ، ادبیات عرب ، [[حدیث]] ، [[تفسیر]]، [[تاریخ]] و حتی علوم طبیعی سرآمد و در فنون گوناگون صاحب تألیف بود. <ref>ابن خلّکان ؛ ابوالفداء، همانجاها؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۹؛ ابن مرتضی ، ص ۱۶۲؛ بروکلمان ، همانجا؛ ضیف ، ص ۶۱ـ۶۲</ref> اما مسعودی <ref>ج ۱، ص ۱۱۳، ۲۰۵، ج ۲، ص ۱۱۱، ۱۲۱</ref> گفته است که مباحث او در باب طبیعیات و جغرافیا چندان اعتبار ندارد زیرا او اهل سفر و دریانوردی نبوده و نقلیاتش به کتابها منحصر می شده و گاه در این باره به ضد و نقیض و اغراق نیز رسیده است . | |||
وی با زیرکی و با ارائه دلایل ، می توانست مطلبی را به اثبات برساند و با همان قوّت آن را رد کند. <ref>رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۵۹؛ ازهری ، ج ۱، ص ۳۰</ref> جاحظ به شوخ طبعی و سهل انگاری در مطالب علمی نیز معروف بود، لغت شناسانی چون [[ثعلب]] (متوفی ۲۹۱) او را رد کرده و به نقل او اعتماد نداشته اند. او همچنین به دروغ پردازی شهرت داشت و [[احادیث]] را به سخره می گرفت . خواهرزاده اش ، یَمُوت بن مُزَرَّع (متوفی ۳۰۴)، او را بی [[دین]] خوانده است. <ref>رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۶۰؛ مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۵؛ ازهری ، همانجا؛ ابن حزم ، ج ۳، ص ۷۳ـ۷۴؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۴، ص ۱۳۰ـ۱۳۱؛ ابن کثیر، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵ـ۳۵۷</ref> | |||
با وجود این ، گفته اند که کتابهایش دارای الفاظی شیوا و ساده است و در آنها تناسب معنا و لفظ ، از هر نوعی (عامیانه ، ادبی ، و غیره )، حفظ شده است و با داشتن برخی انحرافات ، نقش مهمی در روشن سازی اذهان دارد و به فراخور حال خواننده از جدّی به شوخی می پردازد. <ref>رجوع کنید به مسعودی ، ج ۵، ص ۱۰۴؛ ابن ندیم ، ص ۲۰۹؛ ازهری ، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۴، ص ۳۵۵</ref> وی بیش از هر چیز به کتابت و قرائت اشتغال داشت و در ابتدا برای رواج کتابهایش ، آنها را به دیگر علما نسبت می داد. گفتنی است با اینکه وی مطابق سیاست حاکم به [[عثمان بن عفان]] گرایش داشت ، اهل علم کمتر کتابهای او را می شناختند. <ref>مسعودی ؛ بروکلمان ، همانجاها</ref> | |||
=جد جاحظ= | =جد جاحظ= | ||