پرش به محتوا

فضل‌الله نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۲: خط ۷۲:


وجه مشخصه و ممیزه ایشان، رویارویی‌شان با جریان مشروطه است. شیخ پس از آنکه مطلوب روشنفکران را از «مشروطه» برخاسته از بینش و فکر غربی، که در تباین با مبانی سیاسی اسلامی است، یافت، به مخالفت با آن برخاست. همین امر سبب مخالفتهای فراوان با ایشان شد؛ که فرجام این مخالفت‌ها شیوع یک فضای روانی مسموم علیه ایشان و در نهایت به دار آویخته شدن ایشان در سن 70 سالگی شد.
وجه مشخصه و ممیزه ایشان، رویارویی‌شان با جریان مشروطه است. شیخ پس از آنکه مطلوب روشنفکران را از «مشروطه» برخاسته از بینش و فکر غربی، که در تباین با مبانی سیاسی اسلامی است، یافت، به مخالفت با آن برخاست. همین امر سبب مخالفتهای فراوان با ایشان شد؛ که فرجام این مخالفت‌ها شیوع یک فضای روانی مسموم علیه ایشان و در نهایت به دار آویخته شدن ایشان در سن 70 سالگی شد.
=فعالیت‌هاى اجتماعى=
فعالیت‌هاى شیخ فضل‌اللّه نورى علیه سلطه بیگانگان پس از ورود به [[ایران]] آغاز گردید و در [[نهضت تنباکو]] در سال 1309ق، شکل مخصوصى به خود گرفت. وى در این جنبش ضد انگلیسى فعالانه شرکت مى‌کند و همراه [[میرزا حسن آشتیانى]] در محور این حرکت قرار مى‌گیرد که در نهایت به پیروزى متدینین مى‌انجامد.
از همین اوان بین او و سید عبدالله طباطبایى (متوفاى 1328ق) که از مجتهدین طراز اوّل [[تهران]] بود، اختلاف نظر پیش مى‌آید؛ زیرا او برخلاف فتواى میرزاى شیرازى بزرگ، حکم به حلیت استعمال تنباکو داده و با این جمله که: «من فقیه هستم و میرزاى شیرازى [[فقیه]] دیگر»، با فتواى میرزاى شیرازى مخالفت مى‌کند. از طرفى او نسبت به سیاست‌هاى [[انگلستان]] توجه لازم را نداشته است و حتى در جریان نهضت از مردم مى‌خواهد که به سفارت انگلستان رفته و براى کمک گرفتن از انگلستان تحصن کنند.
شیخ پیوسته طرف‌دار مشروطه مشروعه و حکومت بر اساس آیات الهى و قوانین قرآنى بود و با مشروطیتى که خواسته [[روشنفکران]] غربگرا و استعمار [[انگلیس]] بود، مخالفت مى‌کرده است که نمونه آن سه ماه تحصن در حرم [[حضرت عبدالعظیم]] و مدرسه مروى و انتشار نشریه «دعوت اسلامى» مى‌باشد.
[[احمد کسروى]] از دشمنان شیخ فضل‌اللّه نورى، در کتاب تاریخ مشروطه به نقل از شیخ فضل‌اللّه این طور آورده است:
بشنوید و حاضرین به غایبین برسانند که آن مجلسى را که من مى‌خواهم مجلسى است که عموم [[مسلمانان]] مى‌خواهند و مسلمانان مجلسى را که اساس آن اسلام باشد مى‌خواهند؛ مجلسى که با [[قرآن کریم]] و شریعت محمدى مخالفتى نداشته باشد. <ref>به نقل از مستدرکات أعیان الشیعة ج4، ص144</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۰۰۱

ویرایش