۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:امامت.jpg|جایگزین=مباحث امامت|بندانگشتی|مباحث امامت]] | |||
<div class="wikiInfo">[[پرونده: | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!عنوان مقاله | !عنوان مقاله | ||
خط ۲۳: | خط ۲۰: | ||
• مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بی علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، امام باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود. از سویی، کسی میتواند امام و عهدهدار رهبری انسانها شود که هم نیاز حقیقی مخاطبان و ظرفیت آنها را بشناسد و هم بتواند نیازهای علمیو معنوی افراد و اقشار گوناگون را برآورده کند<ref>ر.ک: آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.</ref> | • مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بی علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، امام باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود. از سویی، کسی میتواند امام و عهدهدار رهبری انسانها شود که هم نیاز حقیقی مخاطبان و ظرفیت آنها را بشناسد و هم بتواند نیازهای علمیو معنوی افراد و اقشار گوناگون را برآورده کند<ref>ر.ک: آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.</ref> | ||
• [[امام باقر(ع)]] در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه، علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"<ref>مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۰-۷۱.</ref>. | • [[امام باقر(ع)]] در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه، علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"<ref>مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۰-۷۱.</ref>. | ||
= شرط علم خدادای = | =شرط علم خدادای= | ||
• دیدگاه اهل سنت درباره علم امام، مبتنی بر تبیین آنها از حقیقت امامت است، که به صورت حداقلی و در حد قاضی و مفتی و مجتهد ضرورت دارد زیرا امامت را استمرار نبوت نمیدانند اما عالمان شیعه بر ضرورت علم لدنی و اعلمیت امام برای سعادت مردم تأکید دارند. | • دیدگاه اهل سنت درباره علم امام، مبتنی بر تبیین آنها از حقیقت امامت است، که به صورت حداقلی و در حد قاضی و مفتی و مجتهد ضرورت دارد زیرا امامت را استمرار نبوت نمیدانند اما عالمان شیعه بر ضرورت علم لدنی و اعلمیت امام برای سعادت مردم تأکید دارند. | ||
• علومی هستند که از طریق عادی کسب دانشهای بشری به دست نمیآید و ضرورت چنین ویژگیای از بیانی که درباره نیاز امت به امام آوردیم، روشن میشود که امام باید از تمام اسرار [[قرآن]] و احکام شریعت و پاسخ شبهات آگاه باشد. | • علومی هستند که از طریق عادی کسب دانشهای بشری به دست نمیآید و ضرورت چنین ویژگیای از بیانی که درباره نیاز امت به امام آوردیم، روشن میشود که امام باید از تمام اسرار [[قرآن]] و احکام شریعت و پاسخ شبهات آگاه باشد. | ||
• و اعلم بودن امام از صفات معتبر در افضلیت است. | • و اعلم بودن امام از صفات معتبر در افضلیت است. | ||
= ضرورت علم امام = | =ضرورت علم امام= | ||
• بدیهی است که پیشوا و جلودار باید از راه و پیچ و خمهایش کاملاً آگاه باشد و علمش از تمامی پیروانش بیشتر باشد؛ در غیر این صورت تقدّم مفضول بر فاضل و مرجوح با راجح است و این هم قبیح خواهد بود. در مورد امام که از سوی خدا برای هدایت بندگانش منصوب میشود و عهد الهی (امامت) که بر عهدهاش گذاشته میشود باید با علمی خاص – که از سوی پروردگار به او افاضه میشود- از همه حقایق دین آگاه باشد تا بتواند مردم را به حقّ رهنمون گردد. قرآن کریم میفرماید: ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ﴾؛«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵<ref>محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۶۰.</ref>. | • بدیهی است که پیشوا و جلودار باید از راه و پیچ و خمهایش کاملاً آگاه باشد و علمش از تمامی پیروانش بیشتر باشد؛ در غیر این صورت تقدّم مفضول بر فاضل و مرجوح با راجح است و این هم قبیح خواهد بود. در مورد امام که از سوی خدا برای هدایت بندگانش منصوب میشود و عهد الهی (امامت) که بر عهدهاش گذاشته میشود باید با علمی خاص – که از سوی پروردگار به او افاضه میشود- از همه حقایق دین آگاه باشد تا بتواند مردم را به حقّ رهنمون گردد. قرآن کریم میفرماید: ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ﴾؛«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵<ref>محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۶۰.</ref>. | ||
= کیفیت و وسعت علم امام = | =کیفیت و وسعت علم امام= | ||
• چنان که گفته شد، علم امام، حضوری و بلا واسطه است؛ بنابراین امکان راه یافتن خطا و فراموشی و تردید در آن وجود ندارد. این علم بلا واسطه از سوی حق تعالی به امام افاضه میشود. در متون اسلامی آمده است که آنچه به انبیاء پیشین داده شده در دسترس امام نیز قرار گرفته است. امام باقر(ع) فرمود: "همانا برای خداوند علم خاصّی است و علم عام؛ امّا علم خاصّ، نه انبیا به آن دسترسی دارند و نه ملائکه مقربین؛ ولی علم عامّ در دسترس انبیا و فرشتگان مقرّب قرار گرفته و از سوی رسول خدا(ص) به ما هم رسیده است"<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۰.</ref>.<br> | • چنان که گفته شد، علم امام، حضوری و بلا واسطه است؛ بنابراین امکان راه یافتن خطا و فراموشی و تردید در آن وجود ندارد. این علم بلا واسطه از سوی حق تعالی به امام افاضه میشود. در متون اسلامی آمده است که آنچه به انبیاء پیشین داده شده در دسترس امام نیز قرار گرفته است. امام باقر(ع) فرمود: "همانا برای خداوند علم خاصّی است و علم عام؛ امّا علم خاصّ، نه انبیا به آن دسترسی دارند و نه ملائکه مقربین؛ ولی علم عامّ در دسترس انبیا و فرشتگان مقرّب قرار گرفته و از سوی رسول خدا(ص) به ما هم رسیده است"<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۰.</ref>.<br> | ||
• [[امام صادق(ع)]] فرمود: "آن که دارای علم کتاب است، امیرالمؤمنین علی(ع) است و خود فرموده است: آگاه باشید! دانشی که از آسمان به وسیله آدم به زمین آمده و همه آنچه انبیا تا خاتم پیامبران بدان فضیلت داده شدهاند در عترت خاتم النّبیین وجود دارد"<ref>همان.</ref> وسعت علم امام طوری است که هر چه از او بپرسند فوراً جواب میدهد. از سعید بن مسیب نقل شده است که گفت: "هیچکس به جز به علی بن ابی طالب نگفته است: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید"<ref>کنز العمال، ج۱۵، ص۱۱۳.</ref>. | • [[امام صادق(ع)]] فرمود: "آن که دارای علم کتاب است، امیرالمؤمنین علی(ع) است و خود فرموده است: آگاه باشید! دانشی که از آسمان به وسیله آدم به زمین آمده و همه آنچه انبیا تا خاتم پیامبران بدان فضیلت داده شدهاند در عترت خاتم النّبیین وجود دارد"<ref>همان.</ref> وسعت علم امام طوری است که هر چه از او بپرسند فوراً جواب میدهد. از سعید بن مسیب نقل شده است که گفت: "هیچکس به جز به علی بن ابی طالب نگفته است: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید"<ref>کنز العمال، ج۱۵، ص۱۱۳.</ref>. | ||
• پس از ورود [[امام رضا(ع)]] به مرو، مأمون عباسی مجلسی ترتیب داد که در آن علمای معروف تمام مکاتب شرکت داشتند؛ از جمله رئیس مسیحیان، رئیس علمای یهود، بزرگ ستارهپرستان و کسانی که به شریعتی ایمان نداشتند، قاضی آیین زرتشت، طبیب رومی و متکلّمان از فرق مختلف اسلامی، آنگاه از امام خواست که در صورت تمایل در این مجلس شرکت نماید. امام(ع) پذیرفت...، در جلسه مناظره رئیس علمای یهود گفت: ما جز از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داوود و صحف ابراهیم، دلیلی از شما نمیپذیریم. حضرت قبول کرد و با وضوح تمام به کتب انبیای گذشته برای اثبات خاتمیت پیامبر اسلام(ص) استدلال نمود. برهانهای آن جناب آنچنان استوار و عمیق بود که جای هیچ اشکالی برای آنان باقی نگذاشت و رئیس علمای یهود، تسلیم حقّ گردید، آنگاه امام با دیگران به بحث و گفتگو پرداخت و چون همه خاموش ماندند، فرمود: اگر میان شما کسی پرسشی دارد، بیهیچ ملاحظهای بگوید. عمران صابی - که در علم کلام بینظیر بود- گفت: من در نقاط مختلف با متکلمان گفتگو کردهام؛ امّا کسی نتوانسته خدای یگانه را بر من ثابت کند. امام(ع) برهان اثبات خدای واحد را بیان فرمود طوری که "عمران" قانع و متحوّل گردید و همان جا به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و رو به قبله به سجده افتاد و به آیین اسلام گروید. | • پس از ورود [[امام رضا(ع)]] به مرو، مأمون عباسی مجلسی ترتیب داد که در آن علمای معروف تمام مکاتب شرکت داشتند؛ از جمله رئیس مسیحیان، رئیس علمای یهود، بزرگ ستارهپرستان و کسانی که به شریعتی ایمان نداشتند، قاضی آیین زرتشت، طبیب رومی و متکلّمان از فرق مختلف اسلامی، آنگاه از امام خواست که در صورت تمایل در این مجلس شرکت نماید. امام(ع) پذیرفت...، در جلسه مناظره رئیس علمای یهود گفت: ما جز از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داوود و صحف ابراهیم، دلیلی از شما نمیپذیریم. حضرت قبول کرد و با وضوح تمام به کتب انبیای گذشته برای اثبات خاتمیت پیامبر اسلام(ص) استدلال نمود. برهانهای آن جناب آنچنان استوار و عمیق بود که جای هیچ اشکالی برای آنان باقی نگذاشت و رئیس علمای یهود، تسلیم حقّ گردید، آنگاه امام با دیگران به بحث و گفتگو پرداخت و چون همه خاموش ماندند، فرمود: اگر میان شما کسی پرسشی دارد، بیهیچ ملاحظهای بگوید. عمران صابی - که در علم کلام بینظیر بود- گفت: من در نقاط مختلف با متکلمان گفتگو کردهام؛ امّا کسی نتوانسته خدای یگانه را بر من ثابت کند. امام(ع) برهان اثبات خدای واحد را بیان فرمود طوری که "عمران" قانع و متحوّل گردید و همان جا به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و رو به قبله به سجده افتاد و به آیین اسلام گروید. | ||
= گستره علم امام = | =گستره علم امام= | ||
• یکی از پرسشهای مهم، بحث علم امام به چگونگی و زمان مرگشان است. | • یکی از پرسشهای مهم، بحث علم امام به چگونگی و زمان مرگشان است. | ||
• دو دیدگاه متفاوت از سوی عالمان شیعه مطرح شده است: | • دو دیدگاه متفاوت از سوی عالمان شیعه مطرح شده است: | ||
خط ۴۳: | خط ۴۰: | ||
• پس اعلمیت امام، علاوه بر علوم شرعی، علوم غیر شرعی را هم در بر میگیرد مثل سحر و شعبده را. | • پس اعلمیت امام، علاوه بر علوم شرعی، علوم غیر شرعی را هم در بر میگیرد مثل سحر و شعبده را. | ||
• واجب نیست که امام، به کلیه امور، عالم باشد، عالم به ضمایر بودن هم از صفات واجب او نمیباشد و همچنین علم به سایر لغات. اما درباره ائمه معصومین(ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومیداشتند زیرا خداوند میتواند چنین تفضلاتی را شامل حال آنها بگرداند و از طرفی مانع عقلی از وجود چنین علومیبرای ائمه(ع) نمیباشد. | • واجب نیست که امام، به کلیه امور، عالم باشد، عالم به ضمایر بودن هم از صفات واجب او نمیباشد و همچنین علم به سایر لغات. اما درباره ائمه معصومین(ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومیداشتند زیرا خداوند میتواند چنین تفضلاتی را شامل حال آنها بگرداند و از طرفی مانع عقلی از وجود چنین علومیبرای ائمه(ع) نمیباشد. | ||
= دلیل علم امام = | =دلیل علم امام= | ||
• امامت به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان پذیر و نه قابل قبول است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیتهای اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم میداند<ref>سوره یونس، آیه:۳۵ و سوره زمر، آیه:۹.</ref> حکمت الهی وجود امامان عالم و اعلمیرا اقتضا میکند که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. در غیر این صورت عقلاً، دور یا تسلسل و یا تقدم مفضول بر فاضل لازم میآید. | • امامت به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان پذیر و نه قابل قبول است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیتهای اجرایی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم میداند<ref>سوره یونس، آیه:۳۵ و سوره زمر، آیه:۹.</ref> حکمت الهی وجود امامان عالم و اعلمیرا اقتضا میکند که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. در غیر این صورت عقلاً، دور یا تسلسل و یا تقدم مفضول بر فاضل لازم میآید. | ||
• اعلمیت امام در علوم غیر شرعی به این دلیل است که تا در صورت مواجهه با ساحران و شعبده بازان، سحر آنان را خنثی نماید و از گمراه شدن مردم، جلوگیری کند<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۱۶۷.</ref>.<br> | • اعلمیت امام در علوم غیر شرعی به این دلیل است که تا در صورت مواجهه با ساحران و شعبده بازان، سحر آنان را خنثی نماید و از گمراه شدن مردم، جلوگیری کند<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۱۶۷.</ref>.<br> | ||
خط ۵۲: | خط ۴۹: | ||
[[رده: امامت]] | [[رده: امامت]] | ||
[[رده: مباحث کلام اسلامی]] | [[رده: مباحث کلام اسلامی]] | ||
<references /> |