confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
ابوغالب در وصف سیمای ظاهری زرارة بن اعین می نویسد: | ابوغالب در وصف سیمای ظاهری زرارة بن اعین می نویسد: | ||
روایت شده که زراره مردی خوش چهره، تنومند و سفید رنگ بود. برای [[نماز جمعه]] در حالی خارج می شد که روی سرش عرق چینی سیاه رنگ بود، در پیشانی و بین دو چشمش اثر [[سجده]] نمایان بود و در دستش عصایی بود و مردم در حال سکوت برای دیدن و نظاره به حسن و زیبایی و هیبت و جمال او می ایستادند به صورتی که گاهی مجبور به بازگشت می شد». <ref>همان، ص 27</ref> | روایت شده که زراره مردی خوش چهره، تنومند و سفید رنگ بود. برای [[نماز جمعه]] در حالی خارج می شد که روی سرش عرق چینی سیاه رنگ بود، در پیشانی و بین دو چشمش اثر [[سجده]] نمایان بود و در دستش عصایی بود و مردم در حال سکوت برای دیدن و نظاره به حسن و زیبایی و هیبت و جمال او می ایستادند به صورتی که گاهی مجبور به بازگشت می شد». <ref>همان، ص 27</ref> | ||
=پدر= | |||
پدر زراره، اعین بن سُنسُن است که بنابر نقلی، غلامی رومی بود و در جنگ [[مسلمانان]] و رومیان اسیر شد و مردی از بنی شیبان از حلب او را خریداری کرد و به عنوان پسرخوانده اش برگزید. | |||
زراره در سایه تربیت نیکوی او پرورش یافت و حافظ قرآن گردید. مرد شیبانی خواست تا زراره را در نسب خویش وارد کند، اما زراره امتناع کرد. <ref>.فهرست طوسی، ص 209</ref> | |||
در نقلی دیگر آمده است: | |||
«اعین از اهالی [[فارس]] بود و قصد [[زیارت]] [[امیرمؤمنان علی (ع)]] را کرد تا به دست حضرت اسلام آورد، ولی گروهی از بنی شیبان مانع او شدند و تا از او «پیمان ولا» نگرفتند، او را رها نساختند». <ref>تتمة رسالة ابوغالب، ابن غضائری، ص 101</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |