۸٬۱۴۶
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
=مفهوم و وجه نامگذاری قرآن به «عروة الوثقی»= | =مفهوم و وجه نامگذاری قرآن به «عروة الوثقی»= | ||
علت نامگذاری قرآن به «عروة الوثقی» ثبات و استحکام قرآن برای اهل ایمان است که هرگز امکان گسستن و فنا ندارد و با تمسک به آن به سعادت و کمال خواهند رسید. <ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲</ref> | علت نامگذاری قرآن به «عروة الوثقی» ثبات و استحکام قرآن برای اهل ایمان است که هرگز امکان گسستن و فنا ندارد و با تمسک به آن به سعادت و کمال خواهند رسید. <ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲</ref> | ||
این اصطلاح مركب است از دو كلمه «عروة» و «وثقی» - همانطور كه در تفسیر «مجمع البیان» آمده - به معنای دسته دلو (نوعی ظرف برای كشیدن آب از چاه) و دسته هر ظرفی است و اصل در آن تعلّق و وابستگی است، یعنی به وسیله آن دسته و ریسمان با هر چیزی ارتباط پیدا می كنیم و «وثقی» به معنای محكم، می باشد، پس «عروة الوثقی» همان ریسمان و دستگیره محكمی است كه به وسیله آن به سعادت ابدی متصل می شویم. یعنی کافی است آدمی سعی و تلاش کند که خود را به این ریسمان الهی بیاویزد؛ چرا که گرفتن آن ریسمان، حتماً بالا رفتن و نائل شدن به سعادت حقیقی را در پی دارد. | این اصطلاح مركب است از دو كلمه «عروة» و «وثقی» - همانطور كه در تفسیر «مجمع البیان» آمده - به معنای دسته دلو (نوعی ظرف برای كشیدن آب از چاه) و دسته هر ظرفی است و اصل در آن تعلّق و وابستگی است، یعنی به وسیله آن دسته و ریسمان با هر چیزی ارتباط پیدا می كنیم و «وثقی» به معنای محكم، می باشد، پس «عروة الوثقی» همان ریسمان و دستگیره محكمی است كه به وسیله آن به سعادت ابدی متصل می شویم. یعنی کافی است آدمی سعی و تلاش کند که خود را به این ریسمان الهی بیاویزد؛ چرا که گرفتن آن ریسمان، حتماً بالا رفتن و نائل شدن به سعادت حقیقی را در پی دارد.<br> | ||
<br> | |||
راه تمسك به این ریسمان الهی را خداوند در سوره بقره بیان فرموده است: | راه تمسك به این ریسمان الهی را خداوند در سوره بقره بیان فرموده است: | ||
فَمَنْ یكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محكمی، چنگ زده است». <ref>بقره / 256.</ref> | فَمَنْ یكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محكمی، چنگ زده است». <ref>بقره / 256.</ref> | ||
در این آیه راه تمسك به «عروة الوثقی» دو چیز بیان شده، یكی كفر به طاغوت و دیگری ایمان به خداوند. معنای طاغوت، تعدی و تجاوز از حدّ و مرز است، لذا شیاطین، بتها، حكام جبّار، هواهای نفسانی و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری كه به غیرحق منتهی شود، همه طاغوت است. <ref>ر.ك: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلامیة، ج2، ص 280</ref> علامه طباطبائی(ره) ذیل این آیه می فرمایند: «علت مقدم شدن كفر به طاغوت بر ایمان به خدا، این است كه برای اخذ به «عروة الوثقی»، باید ابتدا طاغوت و هواهای نفسانی را ترك كنیم، تا بتوانیم به ایمان دست یابیم». <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج2، ص 344</ref> | در این آیه راه تمسك به «عروة الوثقی» دو چیز بیان شده، یكی كفر به طاغوت و دیگری ایمان به خداوند. معنای طاغوت، تعدی و تجاوز از حدّ و مرز است، لذا شیاطین، بتها، حكام جبّار، هواهای نفسانی و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری كه به غیرحق منتهی شود، همه طاغوت است. <ref>ر.ك: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلامیة، ج2، ص 280</ref> علامه طباطبائی(ره) ذیل این آیه می فرمایند: «علت مقدم شدن كفر به طاغوت بر ایمان به خدا، این است كه برای اخذ به «عروة الوثقی»، باید ابتدا طاغوت و هواهای نفسانی را ترك كنیم، تا بتوانیم به ایمان دست یابیم». <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج2، ص 344</ref> | ||
عروة الوثقی است این ترك هوی | عروة الوثقی است این ترك هوی | ||
بركشد این شاخ جان را بر سما | بركشد این شاخ جان را بر سما<br> | ||
پس بنابراین برای چنگ زدن به ریسمان الهی می بایست، بر نفس اماره و هواهای نفسانی غلبه کرد و آن ها را مطیع خود ساخت به همین منظور برای مجاهده با نفس و حركت به سوی حق تعالی، قدم اول تفكر است، یعنی انسان، لااقل در هر شب و روز مقداری فكر و اندیشه كند، تفكر در این كه آیا همه اسباب راحتی در زندگی فقط برای رفع نیازهای حیوانی آفریده شده؟ یا این كه هدف برتری وجود دارد که برای نیل بر آن باید تلاش مجاهدت کرد. لذا بزرگان دینی تفكر در تاریخ گذشتگان و در عاقبت و سرانجام انسان ها را توصیه کرده اند در روایت آمده: | <br> | ||
پس بنابراین برای چنگ زدن به ریسمان الهی می بایست، بر نفس اماره و هواهای نفسانی غلبه کرد و آن ها را مطیع خود ساخت به همین منظور برای مجاهده با نفس و حركت به سوی حق تعالی، قدم اول تفكر است، یعنی انسان، لااقل در هر شب و روز مقداری فكر و اندیشه كند، تفكر در این كه آیا همه اسباب راحتی در زندگی فقط برای رفع نیازهای حیوانی آفریده شده؟ یا این كه هدف برتری وجود دارد که برای نیل بر آن باید تلاش مجاهدت کرد. لذا بزرگان دینی تفكر در تاریخ گذشتگان و در عاقبت و سرانجام انسان ها را توصیه کرده اند در روایت آمده:<br> | |||
(فكرة ساعة خیر من عبادة سنة) <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، ج 68، ص 327</ref> «یك ساعت فكر كردن باارزش تر از یك سال عبادت كردن است». | (فكرة ساعة خیر من عبادة سنة) <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، ج 68، ص 327</ref> «یك ساعت فكر كردن باارزش تر از یك سال عبادت كردن است». | ||
همچنین در این كه بزرگ ترین دشمن بشر کیست؟ باید تفکر کرد. شهید مطهری(ره) در این باره می گوید: | همچنین در این كه بزرگ ترین دشمن بشر کیست؟ باید تفکر کرد. شهید مطهری(ره) در این باره می گوید: | ||
«بزرگ ترین دشمنان بشر احساسات سركش و نفس اماره اوست، هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمی رسد، علت این امر این است كه این دشمن به نقطه ای دسترسی دارد و مركزی را خراب می كند، كه هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مركز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مركز، دستگاه تشخیص و بینش انسان است. آدمی در برابر هر دشمنی با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی می كند و اگر دشمنی توانست، در مركز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد، بدیهی است كه از هر دشمنی خطرناك تر است». <ref>مطهری، مرتضی، حكمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، ص 165.</ref> | «بزرگ ترین دشمنان بشر احساسات سركش و نفس اماره اوست، هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمی رسد، علت این امر این است كه این دشمن به نقطه ای دسترسی دارد و مركزی را خراب می كند، كه هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مركز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مركز، دستگاه تشخیص و بینش انسان است. آدمی در برابر هر دشمنی با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی می كند و اگر دشمنی توانست، در مركز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد، بدیهی است كه از هر دشمنی خطرناك تر است». <ref>مطهری، مرتضی، حكمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، ص 165.</ref> | ||
<br> | |||
<br> | |||
بعد از تفکر قدم و منزل دوم، عزم و اراده است، یعنی بناگذاری و تصمیم جدّی بر ترك معاصی و انجام واجبات و آن چه كه مورد رضای خداوند است و جبران آن چه كه در ایام حیات از او فوت شده است. | بعد از تفکر قدم و منزل دوم، عزم و اراده است، یعنی بناگذاری و تصمیم جدّی بر ترك معاصی و انجام واجبات و آن چه كه مورد رضای خداوند است و جبران آن چه كه در ایام حیات از او فوت شده است. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۹: | ||
نباید از نظر دور داشت که در ورای این مبارزات با نفس و خودسازی ها انسان باید به یاد خدای متعال و نعمت هایی كه به او ارزانی داشته، باشد. چرا که عشق دوم برای چنگ زدن به ریسمان الهی، ایمان حقیقی داشتن به خدا است. | نباید از نظر دور داشت که در ورای این مبارزات با نفس و خودسازی ها انسان باید به یاد خدای متعال و نعمت هایی كه به او ارزانی داشته، باشد. چرا که عشق دوم برای چنگ زدن به ریسمان الهی، ایمان حقیقی داشتن به خدا است. | ||
<ref>برگرفته از سایت پاسخ به شبهات حوزه علمیه</ref> | <ref>برگرفته از سایت پاسخ به شبهات حوزه علمیه</ref> | ||
=مصداق حقیقی عروة الوثقی= | =مصداق حقیقی عروة الوثقی= | ||
مطابق روایات یکی از مصادیق تمسک به «عروة الوثقی» و ریسمان محکم الهی اتصال به اولیای خدا و اهل بیت علیهم السلام است. رسول اعظم صل الله علیه وآله فرمودند: «ای مردم کسی که دوست دارد به عروة الوثقی- که هرگز قطع نمی گردد- تمسک جوید به ولایت علی علیه السلام تمسک کند؛ زیرا ولایت او ولایت من و اطاعت از او اطاعت از من است. ای مردم هر کس دوست دارد حجت پس از من را بشناسد، علی علیه السلام را بشناسد. ای مردم! کسی که ولایت خدا او را شاد می کند باید به ولایت علی علیه السلام اقتدا کند؛ زیرا او خزانه علم من است. ای مردم! کسی که دوست دارد خدا را ملاقات کند و از او راضی باشد، ائمه علیهم السلام را دوست داشته باشد.»<br> | مطابق روایات یکی از مصادیق تمسک به «عروة الوثقی» و ریسمان محکم الهی اتصال به اولیای خدا و اهل بیت علیهم السلام است. رسول اعظم صل الله علیه وآله فرمودند: «ای مردم کسی که دوست دارد به عروة الوثقی- که هرگز قطع نمی گردد- تمسک جوید به ولایت علی علیه السلام تمسک کند؛ زیرا ولایت او ولایت من و اطاعت از او اطاعت از من است. ای مردم هر کس دوست دارد حجت پس از من را بشناسد، علی علیه السلام را بشناسد. ای مردم! کسی که ولایت خدا او را شاد می کند باید به ولایت علی علیه السلام اقتدا کند؛ زیرا او خزانه علم من است. ای مردم! کسی که دوست دارد خدا را ملاقات کند و از او راضی باشد، ائمه علیهم السلام را دوست داشته باشد.»<br> |