پرش به محتوا

ضرورت تشکیل حکومت در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه را خالی کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
بسمه تعالي


<sub><sub><div class="wikiInfo">
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |ضرورت تشکیل حکومت در اسلام
|-
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
|-
|نویسنده
| data-type="authorBirthPlace" |
|-
|}
</div>
از مباحث كليدي در بررسي نظام سياسي اسلام ، مساله حاكميت و حكومت ديني است . در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حكومت در اسلام مطرح گردیده است .
==دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام==
براساس براهين ذيل ضرورت تشكيل حكومت ديني امري قطعي و غير قابل ترديد است :‌
==1- تشكيل حكومت ديني ، مقتضاي حكمت الهي==
الف - اساسا غرض اصلي از تشريع دين ، تامين هر چه بهتر نيازهاي فردي و اجتماعي مردم و هدايت انان در تحصيل سعادت دنيا و اخرت مي باشد.
ب-  يكي از اساسي ترين نيازهاي مردم ، برقراري نظام سياسي اجتماعي عادلانه است كه در پرتو ان بتوانند به اهداف عالي كه دين براي انان ترسيم نموده است نائل ايند .
بنابراين حكمت الهي مقتضي است كه زمينه وصول مردم به اهداف عاليه شان را از طريق مطمئن ترين شيوه در سيستم حكومتي در اختيار مردم بگذارد؛ در غير اين صورت غرض شارع مقدس در تشريع دين تحقق نيافته و اين امر بر خلاف حكمت الهي خواهد بود.
بااين بيان توهم كساني كه حوزه دين را محصور در امورات فردي و شخصي نموده و به تفكيك دين از حكومت تن داده اند دفع مي گردد.
==2-قران : وجوه استدلال به قران در زمينه ضرورت حكومت در اسلام==
===الف – جامعيت و جاودانگي :‌===
بر اساس ايات قراني اسلام مكتبي است كه پاسخگوي تمامي نيازهاي فردي و اجتماعي جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خويش را در هدايت و سعادت افريني انسان ايفا كند . برخي از اياتي كه بيانگر چنين انديشه هايي هستند عبارتند از :‌
وَنَزَّلْنَاعَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ <ref>نحل /89</ref> : و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا <ref>مائده/3</ref>امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراين از آن‌ها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم
امام رضا عليه السلام در تفسير ايه فوق- ايه اكمال -  فرمود :‌...وما ترك شيئا مما تحتاج إليه الأمة إلا وقد بينه . فمن زعم أن الله لم يكمل دينه فقد رد كتاب الله ، ومن رد كتاب الله فقد كفر <ref>تحف العقول 437</ref> :‌ خداوند هيچ چيزي را كه امت بدان نيازيمندند فروگذار ننموده است بلكه انرا بيان كرده است هر كسي گمان كند خداوند دينش را كامل ننموده است كتاب خدارا انكار نموده و هر كس كتاب را انكار كند كافر گشته است .
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ <ref>روم/30</ref> پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.
با وجود چنين اياتي چگونه مي توان پذيرفت كه اسلام نسبت به مساله حكومت و حاكميت ، بي تفاوت است. شكي نيست كه كلماتي نظير "تبيانا لكل شئي" اكملت لكم دينكم " ذالك الدين القيم" و...چنين تصوري را نفي مي كند .
===ب- ايات جهاد و مبارزه با طاغوت :‌===
در اين زمينه ايات و روايات فراواني است كه از جمله وظائف مسلمين را جهاد در برابر كساني مي داند كه در برابر اجراء‌ و تبليغ احكام الهي سرسختي نشان مي دهند. مسلمين موظفند با طواغيت عصر خويش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نيز پيش روند. ايا وجود چنين اياتي را نمي توان دليل بر لزوم تشكيل عادلانه ديني دانست ؟ 
برخي از اياتي كه بيانگر مطلب ذكر شده مي باشد عبارتند از :‌
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ <ref>انفال /60</ref>: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ <ref>انفال /65</ref> ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ  <ref>بقره /193</ref>و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ <ref>نحل /36</ref> و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ  <ref>تحريم /9</ref>الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاورده‌اند) سخت گیر
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ <ref>فتح /29</ref> محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،
===ج – ايات نفي سلطه بيگانگان بر مسلمين  و لزوم تبري از انان :‌===
وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا <ref>نساء‌/141</ref> و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ <ref>منافقون /8</ref> عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند.
"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ"<ref>مائده /51</ref>
"ايا جامه عمل پوشاندن به اين ايات كه عزت و افتخار را در تمامي زمينه ها از ان مومنين دانسته و اجازه هيچ نوع سلطه پذيري از بيگانگان را به مسلمانان نمي دهد جز از طريق حكومتي مقتدر در پرتو دين ممكن است ؟‌"
===د- ايات امر بمعروف و نهي از منكر===
از اصول اجتماعي اسلام كه مورد اتفاق تمامي مسلمانان است دو اصل بنيادين امر بمعروف و نهي از منكر است. اين دو در راس تمامي احكام الهي بوده بگونه اي كه مي توان بوسيله انها تمامي احكام الهي را در جامعه اجرا نمود چنانكه در روايات مي خوانيم : إن الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر سبيل الأنبياء ومنهاج الصلحاء ، فريضة عظيمة تقام بها الفرائض
مفاد اين اصول ان است كه بايد تمامي مسلمين نسبت به احياء‌و اشاعه نيكي ها و نفي و زدودن پليديها در جامعه مشاركت كنند يكديگر را به معروف ترغيب نموده و از منكرات باز دارند .
از طرفي اجراء ‌اين اصول ، تكليفي عمومي و همگاني بوده و هيچ حد و مرزي نسبت به افرادي كه مورد امر و نهي قرار مي گيرند وجود ندارد. از اينرو هر فردي در جامعه اسلامي مكلف است نسبت به رفتارهاي مسولين اجرائي جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منكر، انان را نهي از منكر نمايد . حاكمان نيز موظفند در برابر امر بمعروف و نهي از منكر ، رعيت – مردم مومن – خودشان  را اصلاح نموده و از انان بابت چنين حساسيتي تقدير كنند .
در اهميت اين دواصل بزرگ اسلامي همين بس كه سالار شهيدان فلسفه قيامش را احياء ‌ان مي داند :‌  أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ <ref>موسوعه كلمات الام الحسين عليه السلام ص 354</ref>
و در زيارت ان بزرگوار مي خوانيم : ‌أشهد أنك قد أقمت الصلاة وآتيت الزكاة وأمرت بالمعروف ونهيت عن المنكر <ref>اللهوف في قتلي الطفوف ص 6</ref>
لا تتركوا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم <ref>نهج البلاغه ج 3ص 77 </ref>
قال أمير المؤمنين عليه السلام :
من ترك انكار المنكر بقلبه ولسانه " ويده " فهو ميت بين الاحياء <ref>وسائل الشيعه ج 16ص 132</ref>
عن النبي صلّى الله عليه وآله وسلّم أنه قال « لا يزال الناس بخير ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنكر وتعاونوا على البر فإذا لم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات وسلط بعضهم على بعض ولم يكن لهم ناصر في الأرض ولا في السماء » <ref>الوافي ج 15ص 176</ref>
قال صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم : « ما أعمال البرّ عند الجهاد في سبيل اللَّه إلا كنفثة في بحر لجّيّ ، وما جميع أعمال البرّ والجهاد في سبيل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر إلا كنفثة في بحر لجّيّ »
<ref>المحجه البيضاُء ج44 ص 99</ref>
نتيجه اي كه از اين ايات و روايات گرفته مي شود اين است كه اقامه امر بمعروف و نهي از منكر مستلزم لزوم تشكيل حكومت است چون رفع بسياري از منكرات اجتماعي و سياسي جز در پرتو حكومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همينطور اجراي صحيح اصل امر بمعروف در پرتو حكومت معني واقعي اش را باز خواهد يافت .
===ذ – ايات اجراي حدود قصاص و ديات===
:‌وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ <ref>مائده /38</ref>
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ <ref>نور/2</ref>
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ <ref>مائده/33</ref>
و...چگونه مي توان پذيرفت كه بدون يك حكومت مقتدر اجراي چنين احكامي ممكن است .
==3-سيره عملي پيامبرص و امام علي عليهما السلام :‌==
تاسيس حكومت اسلامي در مدينه توسط پيامبرص و اجراي احكام شريعت در پرتو ان و نيز حكومت پنج ساله حضرت امير عليه السلام  برترين دليل بر تشكيل حكومت اسلامي مي باشد.
==نتایج==
از تمامي اين براهين بدست مي ايد كه :‌
1-لزوم تشكيل نظام سياسي – حكومت اسلامي – ازاحكام قطعي اسلامي مي باشد .
2-انديشه علمانيت يا تز جدائي دين از سياست – سكولاريزم – با روح اسلام و قران منافات دارد .
==پاسخ برخي از شبهات :‌==
1-دين امري ثابت است در حالي كه نيازهاي فردي و اجتماعي مردم در زمانهاي گوناگون متفاوت است پس چگونه ممكن است حكومتي كه مبتني بر دين ثابت است پاسخگوي نيازهاي متغير جوامع بشري باشد ؟‌
پاسخ : ‌اصول كلي دين گرچه ثابت هستند اما احكام متغير نيز كه بر اساس اجتهاد شكل مي گيرد در اسلام فراوان است نظير اصل نفي سبيل يا قاعده لاضرر  يا ضرورت امادگي دفاعي در برابر دشمن يا حرمت اكل مال بباطل و ...
بعلاوه انكه دين بر پايه فطرت انسانها بنا شده است و فطرت هيچگاه متغير نيست بنابر اين هر چند نيازهاي انسانها در هر عصر با اعصار ديگر متفاوت است اما در واقع نيازهاي اصلي شان ثابت است و تنها شكل نياز خواهي شان تغيير مي يابد .
2- از برخي ايات استفاده مي شود كه هدف پيامبران تنها انذار وتبشير بوده و حق تشكيل حكومت را دارا نيستند نظير:‌
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ <ref>نحل /82</ref>
فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ <ref>رعد/40</ref>
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌلَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ <ref>غاشيه /21-22</ref>
حْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ <ref>ق /45</ref>
پاسخ :‌قبل از پاسخ اين سوال لازم است توجه كنيم كه در هنگام مطالعه و تدبر در قران هيچگاه نبايد ايات را جدا از يكديگر نگريست چون بر اساس رواياتي كه وارد شده است ايات قران بوسيله يكديگر تفسير مي شوند :‌يفسر بعضه بعضا
بر اين اساس مي گوئيم :‌
اولا ايات متعددي كه در زمينه لزوم تشكيل حكومت در قران وجود دارد با برداشت مذكور از ايات فوق مخالفت دارد .
ثانيا مفاداين ايات ان است كه انسانها در پذيرش دين مجبور نيستند و پيامبرص نمي تواند انها را با اكراه مومن گرداند. مردم در پذيرش حق مختارند و اين غير از مساله رهبري سياسي و اجتماع پيامبر ص است كه به حكم عقل و نقل امري ضروري است .
ثالثا اگرايات فوق بيانگر نفي تشكيل حكومت است در اينصورت با سيره انبياء‌الهي از جمله سيره نبي اكرم ص كه تشكيل حكومت دادند منافات خواهد داشت – و نيز حكومت موسي عليه السلام بعد از مبارزه با فرعون حكومت سليمان عليه السلام و ....
رابعا اگر رسالت انبياء‌فقط پيام رساني بود پس چگونه در قران امده است كه :‌
وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ <ref>ال عمران /146</ref>:
چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختی‌هایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست می‌دارد.
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ  <ref>صافات /171/173</ref>
==منابع==
[[پانویس]]
[[رده: مقالات]]
[[رده:علوم سیاسی]]
[[رده:حکومت اسلامی]]
۸۷۵

ویرایش