پرش به محتوا

زرتشت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۸۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:


همچنین داستان هایی هست در باره این که زرتشت از موطن خود بیرون شد و در تنهایی زیست و در بیابان به تفکر پرداخت. نبرد زرتشت با شر حتی پیش از فرا رسیدن روز تولدش آغاز گشته بود. با تولد او هزاره ای که در آن شر نابود خواهد شد، شروع گردید و دیوان به رغم ستیز گریشان محکوم به زوال بودند.
همچنین داستان هایی هست در باره این که زرتشت از موطن خود بیرون شد و در تنهایی زیست و در بیابان به تفکر پرداخت. نبرد زرتشت با شر حتی پیش از فرا رسیدن روز تولدش آغاز گشته بود. با تولد او هزاره ای که در آن شر نابود خواهد شد، شروع گردید و دیوان به رغم ستیز گریشان محکوم به زوال بودند.
=زرتشت و کشف و شهود=
زرتشت در سی سالگی به نخستین کشف و شهود رسید. روزی در حالی که سرگرم برداشتن آب پاکی از رودخانه برای فشردن «هوم» بود، احساس کرد که به کشف و شهودی نائل خواهد شد. آنگاه شخصیت مینویی بسیار عظیمی را در برابر خویش دید. پس از آن که از بار تن خلاصی یافت، او را به حضور فرشتگان (امشاسپندان) بردند و در [[بهشت]] در میان پرسشگران نشست و تعلیمات دینی را فرا گرفت.
این نخستین کشف و شهودی بود که زرتشت با [[خدا]] و با بهمن داشت. بدین گونه، به میانجی زرتشت، انسان می تواند با «راستی» عالم اعلى ارتباط مستقیم داشته باشد. زرتشت به کمک شناختی که خود از خدا داشت، توانست خواست قدسیان را به انسان ابلاغ کند.
تعلیمات او در آغاز پذیرفته نشد. آدمیان سخت دل بودند و زردشت نیاز به پشت گرمی خدا داشت. پس از این که دوران کشف و شهود به پایان رسید و الهام کامل شد، دیوان که در پی نابودی او بودند، با الهام های دروغین به اغوای او پرداختند تا او را به ستایش خود و از میان بردن دین، ترغیب کنند. اما همه ی اینها بیهوده بود. زرتشت در دین پابرجا و در بر خواندن دعاهای مقدس ثابت قدم و نسبت به انجام دادن مناسک زرتشتی مؤمن بود. او نمونه و راهنمای راستینی است برای همه پیروان خویش در آزمون ها و اغواهایی که برای آنان پیش می آید.
زرتشتیان مانند بیشتر پیروان سنت های دینی دیگر، معتقدند که این پیامبر بزرگی در اجرای وظائف دینی، خصوصا در مورد نخستین کسانی که آنان را به دین خود در می آورده، از پشتیبانی خدا برخوردار بوده است. تجلیات خدا در اعمال [[معجزه]] آمیز این معلم موجب جلب پیروان می شد.
وقتی زرتشت نخستین پیروان خود را یافت، به راهنمایی خدا به قصر شاه ویشتاسپَه (گشتاسب) رفت تا شاید او را نیز به دین خود در آورد. دربار سلطنتی مرکز خرافات و جادوگری و بدگمانی بود. دانایان دربار سه روز تمام با زرتشت به جدل پرداختند، اما چون مهارت پیامبر در شناخت اندیشه های شاه، بر گشتاسب مؤثر افتاد، رهبران دینی بدکار و حسود توطئه ای علیه او ترتیب دادند و زرتشت به عنوان پیشگویی که با مردگان سر و کار دارد، به زندان افتاد. آنگاه معجزه ای اتفاق افتاد؛ اسب سیاه محبوب شاه بیمار گشت و چهار دست و پایش در شکمش جمع شد، به طوری که نمی توانست حرکت کند. زرتشت پیشنهاد کرد که تندرستی کامل را به اسب بازگرداند به چهار شرط:
# نخست اینکه شاه دین او را بپذیرد
# دوم این که شاهزاده جنگجو اسفندیار برای «دین بهی» نبرد کند
# سوم اینکه ملکه «دین بهی» را بپذیرد
# چهارم این که نام توطئه گران افشا شود. به محض این که یکی از این شرطها را به جا می آوردند، یکی از پاهای اسب بهبود می یافت تا اینکه سلامتی و نیروی کامل خود را بازیافت.
گشتاسب پس از قبول دین درخواست کرد جایگاه خود را در [[بهشت]] بداند، آنگاه سه فرشته بزرگ در دربار شاه ظاهر شدند. فرّه آنان کاخ را فرا گرفت به گونه ای که شاه و درباریانش به لرزه افتادند، اما ترسشان از میان رفت، زیرا به آنان قول داده شد که خدا برای پشتیبانی شان در دربار حضور دارد و پیروزیشان بردشمنان تضمین شده است. درخواست شاه را برای دیدن جایگاهش در بهشت در عالم شهود پذیرفتند و به پسرش پشیوتن (پشوتن) جاودانگی بخشیدند. اسفندیار برای دفاع از «دین بهی» رویین تن شد و به وزیر بزرگ خرد جهانی عطا گردید. بدین گونه درباریان به دین تازه گرویدند و پیشروی پیروزمندانه دین زردشتی آغاز شد. به یاری خدا «دین بهی» مورد حمایت شاه زمینی قرار گرفت و تعلیمات آسمانی در دسترس آدمیان نهاده شد و معجزات پیامبر ظاهر گشت.
بدیهی است که به تدریج افسانه هایی در باره شاه و دربار و زندگی بعدی زردشت و کارهای تبلیغی او در سرزمین های دوردست پیدا شد، اما البته این ها همه از مقوله افسانه اند و دلالت اندکی بر مقام زردشت در اساطیر دین زردشتی دارند، برخلاف روایات مربوط به تولد و کشف و شهود و به دین در آوردن او که به سبب اهمیت دینی شان می توان آنها را از زمره اسطوره ها به شمار آورد.
روایات ایرانی همداستانند که زرتشت به دست جنایت کاری به قتل رسیده است. وی در هفتاد و هفت سالگی در آتشکده ای کشته شد.
منابع ایرانی جزئیات کمی را به دست می دهند و مطلبی که دال بر اسطوره یا افسانه ای در باره این جزئیات باشد، وجود ندارد. اما نویسندگان [[مسیحی]] گونه ای اساطیری از آن اتفاق را آورده اند و آن کوششی عمدی است که زردشت را به بدنامی بکشند و نمونه خوبی به دست می دهد که چگونه اسطوره می تواند برای بدنامی رقیب به کار رود.
چنین می نماید که منبعی که در پس تحریرهای گوناگون موجود این روایت قرار دارد، نوشته های معروف به «معارف کلمنسي» باشد. زرتشت با حام پسر [[حضرت نوح]] یکی دانسته شده و گفته شده که وی برای فریفتن مردم ستارگان را با سحر و افسون حاضر می کرد، تا سرانجام یکی از رؤسای جنیان که از نظارت زرتشت بر خود خشمگین شد، او را که رئیس جادوگران بود، با آتش آسمانی میان برد. ایرانیان که همیشه در نادانی به سر می برند، خاکستر او را چون خدا پرستیدند و ستاره ای را که مدعی بودند زردشت را به حضور خدا برده بود، ستایش کردند.
این مطلب برای توجیه صورت ظاهری نام اوست. «زرو» جزء اول «زرواستر» (زرتشت) را با کلمه «زرو» یونانی به معنی زندگی یكی گرفتند و «استر» را با کلمه یونانی «استر» به معنی ستاره یکی پنداشتند و از آنجا معنی «ستاره زنده» پیدا شد. [[مسیحیان]] اولیه، همچون بسیاری از پیروان سنت های دینی دیگر، در به کار بردن ناسزا و طعنه مهارت داشتند.
ما توانسته ایم از منابع گوناگون نکاتی را از تحول اساطیری شخصیت زرتشت بازسازی کنیم.
این اسطوره ها نشان می دهند که [[مؤمنان]] «دین بهی» چگونه شخصیت تاریخی زرتشت را در می یافتند و وی به عنوان معلم بزرگ دینی چه اعتباری برای آنان داشت. او مرد آرمانی آنان بود که خواست خدا را بر انسان آشکار کرد و کسی بود که با خدا هم سخنی کرد و ترس در دل نیروهای بد افکند. کسی است که به معیار بشری عمدتا مسئول نابودی دیوان است.
در این اسطوره ها بازتابی از نبرد کیهانی را در زندگی کسی می توان دید که شاید بتوان او را سرنمونه زرتشتيان نامید. این واقعیت که اصل و مبدأ بسیاری از مناسک زرتشتی به زردشت برمی گردد، دلالت براین ندارد که وی چنان که بعضی از دانشمندان تصور کرده اند، آفریده ای آیینی بوده است. چنین امری تمایل طبیعی هر مذهبی است، همان گونه که مسیحیان تاریخ «عشاءِ ربانی» را به زندگی و اعمال عیسی می رسانند.
از آنجا که زرتشت نخستین موبد و مبلغ زردشتی به شمار می رود، ناگزیر او را مایه الهام زندگی دینی زردشتی نیز تصور میکنند. فکر این که هر سه طبقه اجتماعی یعنی روحانیان و جنگجویان و کشاورزان در وجود زرتشت جای داشته باشند، نیز کاملا طبیعی است. زیرا هیچ منجی بزرگی نمی تواند اکثریت مردم جامعه اش را در نظر نگیرد.
بعضی این سؤال را پیش کشیده اند که آیا زرتشت در اسطوره ها خدا تصور می شود یا انسان. لزومی به طرح این سؤال نیست. گرچه او را در غلبه بر شر از همه ایزدان مؤثرتر دانسته اند، اما این امر به دلیل آن است که اورمزد او را نماینده خود برگزیده است تا «دین بهی» را به جهان آورد. غالبا زرتشت را در حال هم سخنی با اورمزد توصیف می کنند و مؤمنان به این معلم بزرگ احترام می گزارند، اما زرتشت همیشه انسان باقی می ماند و اورمزد «سرور» فرمانروا.


=پانویس=  
=پانویس=  
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵

ویرایش