confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
الگوی زندگی چادرنشینی حکم میکرد شکار و تهیۀ آذوقه برعهدۀ مردان و درست کردن غذا برعهدۀ زنان باشد، بااینحال تقسیم کار همواره به این خشکی نبود و خیلی پیش میآمد که زن و مرد، هردو، درگیر همه نوع کاری، از جمله سوارکاری و تیراندازی، بشوند. زنان از حیوانات اهلی مراقبت میکردند، چادرها را جمع و برپا میکردند، گاریها را میراندند، بچه بزرگ میکردند، مواد غذایی را آماده و نگهداری میکردند، و از مهمانان پذیرایی میکردند. زنان مغول به نسبت همتایان خود در سایر فرهنگهای آسیاییِ همروزگار از حقوق بیشتری برخوردار بودند و حق مالکیت و وراثت داشتند. حتا چند بار پیش آمد که در میاندورههایی بین حکومت خانهای بزرگ مغول زنان در مقام نایب سلطنه فرمانروایی را بهدست بگیرند. یکی دیگر از حوزههایی که زنان مغول در آن نقشی فعال داشتند، دین بود. | الگوی زندگی چادرنشینی حکم میکرد شکار و تهیۀ آذوقه برعهدۀ مردان و درست کردن غذا برعهدۀ زنان باشد، بااینحال تقسیم کار همواره به این خشکی نبود و خیلی پیش میآمد که زن و مرد، هردو، درگیر همه نوع کاری، از جمله سوارکاری و تیراندازی، بشوند. زنان از حیوانات اهلی مراقبت میکردند، چادرها را جمع و برپا میکردند، گاریها را میراندند، بچه بزرگ میکردند، مواد غذایی را آماده و نگهداری میکردند، و از مهمانان پذیرایی میکردند. زنان مغول به نسبت همتایان خود در سایر فرهنگهای آسیاییِ همروزگار از حقوق بیشتری برخوردار بودند و حق مالکیت و وراثت داشتند. حتا چند بار پیش آمد که در میاندورههایی بین حکومت خانهای بزرگ مغول زنان در مقام نایب سلطنه فرمانروایی را بهدست بگیرند. یکی دیگر از حوزههایی که زنان مغول در آن نقشی فعال داشتند، دین بود. | ||
=باورهای دینی= | |||
در [[دین]] مغول از متنهای مقدس یا مراسم مخصوص خبری نبود و به جای آن ترکیبی از آنیمیسم (جاندارانگاری و روحپرستی)، پرستش نیاکان، و شمنباوری وجود داشت. آتش، خاک، و آب، مکانهای جغرافیاییِ پرهیبت مثل کوهستان، و پدیدههای طبیعی مثل توفان زنده و دارای روح تصور میشدند. شمنها، که ممکن بود مرد یا زن باشند، دارای قدرت ارتباط با این ارواح، به ویژه در عالم خلسه، و سفر به دنیای آنان بودند و بدینترتیب میتوانستند جانهای سرگردان را هدایت کنند و از رویدادهای آینده خبر بدهند. | |||
دینهای دیگری هم بین مغولها رایج بود، بهویژه [[مسیحیت]] نسطوری و، از قرن چهاردهم میلادی بهبعد، بوداگرایی تبتی (وجره یانه یا پیروی از لاما) که عناصری از شمنباوری در خود داشت. اسلام نیز در خاننشینها غربی گسترش زیادی پیدا کرده بود. اما پرنفوذترین سامانۀ عقیدتی مغول بر مبنای باور به دو ایزد اصلی شکل گرفته بود: «زمین» یا «ایزدبانوی مادر»، معروف به اِتوگِن یا ایتوگِن (Etugen)؛ و تِنگری (Gok Monggke Tenggeri)، «آسمان آبی» یا «[[بهشت]] جاوید». ایزد دوم را حامی و نگهدارندۀ اصلی مردمان میدانستند، و مهمتر از همه این که بزرگان قبیله بر این باور بودند که او با اعطای حقی الاهی به مردمان مغول چنین مقدر کرده که مغولان فرمانروای تمام دنیا باشند. جنگیز خان و جانشینان او با تکیه بر این باور دست به کشورگشاییهایی ویرانگرانه در سراسر قارۀ آسیا زدند تا بزرگترین امپراتوریای را که تاریخ بشر تا آن زمان دیده بود، بنا کنند. | |||
=منابع= | =منابع= |