۱۶۰
ویرایش
Bageri1334 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Bageri1334 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
پس از شکل گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد می کرد. | پس از شکل گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد می کرد. | ||
اما از این تاریخ به بعد نسب شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می پرداخت. | اما از این تاریخ به بعد نسب شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می پرداخت. | ||
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی های یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود می تواند از علل گسترش دانش نسب شناسی باشد. نخستین کسی که انساب آل ابی طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277) | حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی های یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود می تواند از علل گسترش دانش نسب شناسی باشد. نخستین کسی که انساب آل ابی طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)<ref>بودمروزی ازورقانی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبیین،ص 58</ref> که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.<ref>عمری، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبییین،ص203و204.</ref> از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده است <ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 21، ص47</ref> که می تواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.<ref>رجال النجاشی، صفحه441، شماره1189و تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة، ج4، ص508.</ref> | ||
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است. | با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است. | ||
به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت . | به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت . | ||
طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه های مسلمان را احصا نموده و شیعیان از آنها را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده ؛ که در قرن اول و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است به ترتیب 4 و 6 نفر نسابه شیعه مشخص شده است.و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر . در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر . در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر . در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر . در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر نیز شیعه بوده اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده اند. | طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه های مسلمان را احصا نموده و شیعیان از آنها را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده ؛ که در قرن اول و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است به ترتیب 4 و 6 نفر نسابه شیعه مشخص شده است.و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر . در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر . در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر . در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر . در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر نیز شیعه بوده اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده اند. <ref>گزارش آماری نسابهها از قرن یکم تا قرن پانزدهم، تهیه و تدوین پژوهشکده الذرّیّة النبویّة به نقل از کتاب لباب الانساب والالقاب والاعقاب، ابن فندق، ج2و1، چ2، 1385، چاپخانه ستاره، قم و کتاب مرجع فرهنگبان، یادمان حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ج1، مقاله علم النسب من ابیطالب البغدادی الی علامة المرعشی، تالیف محمد کاظم محمودی، چ1 ، 1388، قم . | ||
</ref> | |||
==نسّابه های شیعه== | ==نسّابه های شیعه== | ||
خط ۳۱۴: | خط ۳۱۴: | ||
18- السید مهدی بن حسن الخرسان | 18- السید مهدی بن حسن الخرسان | ||
19- السید نادر نبوی طباطبایی | 19- السید نادر نبوی طباطبایی | ||
بر اساس تحقیقات به عمل آمده تا زمان نگارش این صفحات 37 نفر از نسب نگاران تا پایان قرن هفتم در بین 221نفر نسب نگار مسلمان احصاء شده، شیعه هستند و از میان 82اثر نسب نگاری شیعه 13 اثر آن به دست ما رسیده است. | بر اساس تحقیقات به عمل آمده تا زمان نگارش این صفحات 37 نفر از نسب نگاران تا پایان قرن هفتم در بین 221نفر نسب نگار مسلمان احصاء شده، شیعه هستند و از میان 82اثر نسب نگاری شیعه 13 اثر آن به دست ما رسیده است. <ref>برای مطالعه بیشتر:عالمی، سید محمد رضا،انسابنگاری شیعه،صص40تا49.</ref> | ||
ویرایش