۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
[[ | | عنوان = عبدالرحمن بن عوف | ||
| تصویر = عبدالرحمن بن عوف.jpg | |||
''''' | | نام = عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف | ||
| نامهای دیگر = عَبْدُالرَّحْمن بن عَوْف | |||
| سال تولد = سال دهم [[عام الفیل]] | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = [[مکه]] | |||
| سال درگذشت = ۳۲ق. | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[مدینه]] | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[اهلسنت]] | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = {{فهرست جعبه عمودی |فرماندهی سریه دومه الجندل |حضور در شورای شش نفره برای انتخاب [[عثمان بن عفان|خلیفه سوم]] }} | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''عبدالرحمن بن عوف''' از [[قریش|قبیله قریش]] و از طایفه بنیزهره بوده است. در زمان [[جاهلیت]] کنیه او ابومحمد و نام او عبدعمرو بود و به او عبدالکعبه نیز میگفتند و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم)]] او را عبدالرحمن نامید. عبدالرحمن را جزو هشت نفر اول میشمارند که اسلام را پذیرفت. | |||
== معرفی اجمالی عبدالرحمن بن عوف == | |||
< | «عبدالرّحمن بن عوف بن عبد عوف بن عبد بن الحارث بن زهرة بن کلاب<ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 376، بیروت، دارالفکر، 1409ق</ref>»، در سال دهم عام الفیل به دنیا آمد<ref>ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 4، ص 290، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق</ref>. نام مادرش «شفاء»، دختر «عوف بن عبد بن حارث بن زهره» بود<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 2، ص 844، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق</ref>. در زمان جاهلیت، اسم او عبد عمرو بود و پس از [[مسلمان]] شدن، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) او را عبدالرحمن نامید<ref> ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 33، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref>. | ||
< | وی از اولین مسلمانانی بود که از طریق [[ابوبکر]] اسلام آورد<ref>ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 163، بیروت، دارالفکر، 1407ق</ref>. | ||
</ | عبدالرحمن از جمله ده نفری است که نامش در [[روایت]] [[عشره مبشره]] آمده است<ref> ر. ک: 38389؛ بررسی روایت «بشارت بهشت به ده نفر از صحابه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم)»</ref>. وی همچنین جزو گروهی بود که دو [[هجرت]] داشت؛ یعنی در سفر [[حبشه]] همراه مسلمانان بود و بعد از برگشت به [[مکه]] پس از مدتی به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>. الطبقات الکبرى، ج 3، ص 92</ref>. | ||
پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) پس از هجرت به مدینه، میان مسلمانان پیمان برادری برقرار کرد؛ منابع [[اهلسنت]] معتقدند میان عبدالرحمن و سعد بن ربیع، عقد اخوت برقرار گردید<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 3، ص 392، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 3، ص 53، بیروت، دارطوق النجاة، چاپ اول، 1422ق</ref>. اما برخی منابع [[شیعه]] آوردهاند که این پیمان برادری میان عبدالرحمن و عثمان بود<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 109، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 184، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق</ref>. | |||
</ | |||
نقل است که عبدالرحمن در تمام جنگهای پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) حضور داشت<ref>صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 318، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق</ref>. و در یکی از آنها فرماندهی را بر عهده داشت. | |||
== سریه دومة الجندل == | |||
روزی پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) عبدالرحمن را احضار کرد و به او فرمود: «آماده شو که به خواست خداوند، امروز یا فردا تو را برای نبردی اعزام خواهم کرد». پس از آن عمامهاش را باز کرد و دوباره بر سرش بست و سر آن را به اندازه چهار انگشت آویزان گذاشت و فرمود: «اى پسر عوف! اگر اینگونه عمامه ببندى بهتر است ... به نام خدا به [[جهاد]] برو و فقط در راه خدا با [[کافران]] بجنگ، مکر و فریب مکن و هیچ کودکى را نکش<ref> ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 2، ص 632، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بیتا</ref>». | |||
عبدالرحمن با یاران خود به راه افتاد تا به «دومة الجندل» رسید. آنجا سه روز صبر نمود و دشمنان را به اسلام فرا میخواند. آنها در آغاز از پذیرش اسلام خوددارى کردند و گفتند که پاسخش جز با شمشیر نخواهد بود، ولى روز سوم، اصبغ بن عمرو کلبى که رئیس ایشان و [[مسیحى]] بود، مسلمان شد. در پی آن عبدالرحمن نامهاى براى پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) نوشت و در ضمن آن به حضرتشان اطلاع داد که میخواهد از آن قوم براى خود همسری انتخاب کند. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) به او توصیه فرمود که با دختر اصبغ ازدواج کند. عبدالرحمن دختر اصبغ را به همسرى گرفت و با او به مدینه آمد<ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 2، ص 560- 561، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق</ref>. | |||
بر اساس برخی نقلها خود پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) از ابتدا به عبدالرحمن گفت: «اگر دعوت به اسلام را پذیرفتند؛ با دختر رئیس آنها ازدواج کن<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 2، ص 149، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1414ق</ref>». به هر حال روشن است که این دستور برای محکمتر شدن پیمان میان طرفین بود. | |||
== اقتدای پیامبر به عبدالرحمن بن عوف == | |||
برخی از منابع [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] از [[مغیرة بن شعبه]] چنین نقل کردهاند: | |||
[در راه یکی از جنگها] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] برای قضای حاجت بیرون رفت. من هم با ایشان بودم. [پس از قضای حاجت] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آیا آب به همراهت داری؟» پس برای پیامبر ظرف آبی بردم. آب ریختم و پیامبر صورتش را شست و خواست دستهایش را بشوید، اما چون آستین لباسش تنگ بود، ناچار دستهایش را از زیر جبّه درآورد و شست... . هنگامی که برگشتیم، دیدیم عبدالرحمن بن عوف رکعت اوّل را [در حالیکه امام جماعت بود] خوانده بود و زمانی که متوجه حضور پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) شد، خواست به عقب برود که پیامبر اشاره فرمود که در جای خود بماند و سپس پشت سر او یک رکعت [[نماز]] گزارد. زمانی که مردم و عبدالرحمن سلام دادند، پیامبر برخاسته و رکعت دیگر را خواند و سلام داد و به مردم فرمود: «بسیار خوب کردید<ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 1، ص 317، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا</ref>». مشابه این مطلب به گونههای دیگر نیز نقل شده است<ref>ر. ک: نسائی، أبوعبدالرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبدالمنعم، ج 1، ص 63، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ سجستانی، أبوداود سلیمان بن أشعث، سنن ابی داود، محقق، عبدالحمید، محمد محیی الدین، ج 1، ص 37، بیروت، المکتبة العصریة، صیدا، بیتا</ref>. | |||
== عبدالرحمن پس از رحلت پیامبر == | |||
برخی منابع عبدالرحمن را از همراهان [[خلیفه دوم]] در ماجرای کوچه [[بنی هاشم|بنیهاشم]] و تهدید [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلام الله علیها)]] به شمار آوردهاند<ref>جوهری بصری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، محقق، امینی، محمدهادی، ص 70، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بیتا</ref>. | |||
اما به یقین مهمترین واقعه زندگی عبدالرحمن که در آن حضور پررنگی داشت و مسیر تاریخ اسلام با تصمیم او تغییر کرد؛ ماجرای شورای شش نفرهای بود که خلیفه دوم آن را برای انتخاب [[خلیفه]] بعد از خود تعیین کرد. عبدالرحمن به عنوان مهمترین فرد این گروه برگزیده شد؛ زیرا در صورت تساوی آراء، فردی که او تأیید میکرد؛ خلیفه [[مسلمانان]] میشد. در نهایت نیز رأی او بود که [[عثمان]] را خلیفه مسلمانان کرد. | |||
از برخی منابع تاریخی به دست میآید که بعدها عبدالرحمن از این تصمیم خود پشیمان شد:»پس از شهادت [[ابوذر غفاری|ابوذر]] در ربذه که عثمان مسبب آن بود؛ [[علی بن ابیطالب|علی (علیهالسلام)]] خطاب به عبدالرحمن میگوید که تو مسبب این کار هستی [زیرا تو عثمان را خلیفه کردی] عبدالرحمن گفت: اگر میخواهی شمشیرت را بگیر و من نیز شمشیرم را بگیرم و [به جنگ عثمان برویم، زیرا] او با شرایطی که خلافت را با آن شرطها به او دادم؛ مخالفت کرده است<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 546، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق</ref>». | |||
عبدالرحمن از ثروتمندترین افراد زمان خود بود و نقلهایی پیرامون ثروت او وجود دارد<ref> مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 333، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>. ثروت او به حدی بود که در زمان مرگش وصیتهای مالی هنگفتی داشت و در یکی از آنها [[وصیت]] کرد پنجاه هزار دینار را به افراد در راه مانده بدهند<ref>الطبقات الکبرى، ج 3، ص 100</ref>. | |||
او فرزندان بسیاری داشت و در برخی منابع او را پدر بیست پسر و هشت دختر دانستهاند<ref>المنتظم، ج 5، ص 34</ref>. | |||
== فوت عبدالرحمن == | |||
عبدالرحمن در نهایت به سال 32 هجری فوت کرد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد<ref>تاریخ الإسلام، ج 3، ص 396</ref>. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa67586 برگرفته ازسایت عبدالرحمن بن عوف؛ صحابی پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه فردی بود ...] | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:شخصیتهای تاریخی]] | |||
[[رده:صحابه]] | [[رده:صحابه]] | ||