پرش به محتوا

ابومسلمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد'
جز (جایگزینی متن - 'ابو القاسم' به 'ابوالقاسم')
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
خط ۱۵: خط ۱۵:
ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت محمد بن حنفیه به شمار مى ‏رفتند و براى [[حسن بن علی (ع)]] و [[امام حسین|حسین بن على (ع)]] حقى در امامت قایل نبودند.  
ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت محمد بن حنفیه به شمار مى ‏رفتند و براى [[حسن بن علی (ع)]] و [[امام حسین|حسین بن على (ع)]] حقى در امامت قایل نبودند.  


==درکلام عبد القاهر بغدادى==
==درکلام عبدالقاهر بغدادى==
[[عبد القاهر بغدادى]] گوید: ابو مسلمیه درباره ابو مسلم سخن به گزاف گفته ‏اند و پنداشتند که او در اندر آمدن روح خدا در وى خدا باشد و او را به از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان دانند و گفتند که ابو مسلم زنده است و نمرده و چشم به راه اویند. ایشان را در [[مرو]] و [[هرات]] «[[برکوکیه]]» خوانند و هرگاه از ایشان از آن کسى که منصور او را کشته است پرسند گویند که: او شیطان بود که به صورت ابو مسلم به دست منصور کشته شد. صاحب «تبصره العوام» مى‏ نویسد: این فرق را به شیعه بندند از بهر آن که ابو مسلم خروج کرد و خلق بسیار از اعداء اللّه و اعداء آل محمّد (ص) و غیرهم را بکشت بدان که این خطاست و ابو مسلمیه از [[شیعه]] نیستند و نه از فرق [[سنیان]]، زیرا اعتقاد ابو مسلم آن بود که امامت به «میراث» است نه به «نص» چنانکه شیعیان گویند و نه به «اختیار» چنان که سنیان گویند. ابو مسلمیه گویند که بعد از رسول «[[امامت]]» از آن عباس بود، [[ابو بکر]] و [[عثمان]] بروى ظلم کردند، و آن خروج بهر آن کرد که [[بنى امیه]] را براندازد و امارت به بنى عباس دهد چنانکه کرد. و اگر او را اعتقاد آن بودى که امامت از آن امیر المؤمنین [[على (ع)]] بود، بعد از هلاک بنى امیه به حضرت صادق (ع)  دادى نه به سفاح، و «راوندیه» در این مذهب تابع ابو مسلم بودند. قومى از ایشان گویند: ابو مسلم زنده است و هیچ چیز از تکالیف و [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] واجب نیست و [[ایمان]] و [[دین]] در دو چیز است: اول معرفت امام، دوم معرفت نگهداشتن.
[[عبدالقاهر بغدادى]] گوید: ابو مسلمیه درباره ابو مسلم سخن به گزاف گفته ‏اند و پنداشتند که او در اندر آمدن روح خدا در وى خدا باشد و او را به از جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان دانند و گفتند که ابو مسلم زنده است و نمرده و چشم به راه اویند. ایشان را در [[مرو]] و [[هرات]] «[[برکوکیه]]» خوانند و هرگاه از ایشان از آن کسى که منصور او را کشته است پرسند گویند که: او شیطان بود که به صورت ابو مسلم به دست منصور کشته شد. صاحب «تبصره العوام» مى‏ نویسد: این فرق را به شیعه بندند از بهر آن که ابو مسلم خروج کرد و خلق بسیار از اعداء اللّه و اعداء آل محمّد (ص) و غیرهم را بکشت بدان که این خطاست و ابو مسلمیه از [[شیعه]] نیستند و نه از فرق [[سنیان]]، زیرا اعتقاد ابو مسلم آن بود که امامت به «میراث» است نه به «نص» چنانکه شیعیان گویند و نه به «اختیار» چنان که سنیان گویند. ابو مسلمیه گویند که بعد از رسول «[[امامت]]» از آن عباس بود، [[ابو بکر]] و [[عثمان]] بروى ظلم کردند، و آن خروج بهر آن کرد که [[بنى امیه]] را براندازد و امارت به بنى عباس دهد چنانکه کرد. و اگر او را اعتقاد آن بودى که امامت از آن امیر المؤمنین [[على (ع)]] بود، بعد از هلاک بنى امیه به حضرت صادق (ع)  دادى نه به سفاح، و «راوندیه» در این مذهب تابع ابو مسلم بودند. قومى از ایشان گویند: ابو مسلم زنده است و هیچ چیز از تکالیف و [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] واجب نیست و [[ایمان]] و [[دین]] در دو چیز است: اول معرفت امام، دوم معرفت نگهداشتن.


==فرقه ‏هاى طرفدار ابو مسلم‏==
==فرقه ‏هاى طرفدار ابو مسلم‏==
خط ۳۶: خط ۳۶:
'''برازبندیه'''
'''برازبندیه'''


یکى دیگر از شورش هایى که به پیروى از ابو مسلم در خراسان روى داد خروج شخصى زردشتى الاصل به نام برازبنده است که به زبان پهلوى ورازبنده و به زبان فارسى به معنى گرازبنده است.این برازبنده پسر بمرون بود. منصور خلیفه عباسى صاحب شرطه خود عبد الجبار را به ولایت خراسان فرستاد و عبد الجبار قصد خلاف کرد و به برازبنده پیوست.برازبنده دعوى مى ‏کرد که او ابراهیم بن عبد اللّه هاشمى است و نخست وى از «کیسانیان» بود. عبد الجبار به او پیوست، و چون از سپیدجامگان بود عبد الجبار پرچم سیاه عباسى را رها کرد، و علم سپید اختیار نمود و مردم را به طاعت برازبنده خواند و از خزاعیان قومى بکشت، زیرا آنان دعوت برازبنده را اجابت نکردند.منصور خراسان را به پسر خود مهدى داد و او حرب بن زیاد را به جنگ عبد الجبار فرستاد.در آن جنگ برازبنده به دست حرب کشته شد و عبد الجبار منهزم گشت و سرانجام دستگیر و زندانى شد (روز شنبه ششم ماه ربیع الاول سنه 142 ه).<ref> مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 20 با ویرایش مختصر </ref>
یکى دیگر از شورش هایى که به پیروى از ابو مسلم در خراسان روى داد خروج شخصى زردشتى الاصل به نام برازبنده است که به زبان پهلوى ورازبنده و به زبان فارسى به معنى گرازبنده است.این برازبنده پسر بمرون بود. منصور خلیفه عباسى صاحب شرطه خود عبدالجبار را به ولایت خراسان فرستاد و عبدالجبار قصد خلاف کرد و به برازبنده پیوست.برازبنده دعوى مى ‏کرد که او ابراهیم بن عبداللّه هاشمى است و نخست وى از «کیسانیان» بود. عبدالجبار به او پیوست، و چون از سپیدجامگان بود عبدالجبار پرچم سیاه عباسى را رها کرد، و علم سپید اختیار نمود و مردم را به طاعت برازبنده خواند و از خزاعیان قومى بکشت، زیرا آنان دعوت برازبنده را اجابت نکردند.منصور خراسان را به پسر خود مهدى داد و او حرب بن زیاد را به جنگ عبدالجبار فرستاد.در آن جنگ برازبنده به دست حرب کشته شد و عبدالجبار منهزم گشت و سرانجام دستگیر و زندانى شد (روز شنبه ششم ماه ربیع الاول سنه 142 ه).<ref> مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 20 با ویرایش مختصر </ref>


==پانویس==
==پانویس==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۶۵۹

ویرایش