آقاخانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو'
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:
==پیشینه==
==پیشینه==


جدّ این خانواده سید ابو الحسن خان اهل کهک قم بود که از سادات اسماعیلیه به شمار می ‏رفت و از آغاز [[دولت زندیه|دولت زندیه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حکومت [[کرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) مى‏ دانست و پس از برکنارى از حکومت در محلّات قم عزلت گزید. وى پیروانى بسیار در [[هند]] و [[آسیاى میانه|آسیاى میانه]] داشت و نیازها و نذوراتى از ایشان دریافت مى ‏کرد.
جدّ این خانواده سید ابوالحسن خان اهل کهک قم بود که از سادات اسماعیلیه به شمار می ‏رفت و از آغاز [[دولت زندیه|دولت زندیه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حکومت [[کرمان]] را داشت و خود را از اعقاب اسماعیل بن جعفر صادق (ع) مى‏ دانست و پس از برکنارى از حکومت در محلّات قم عزلت گزید. وى پیروانى بسیار در [[هند]] و [[آسیاى میانه|آسیاى میانه]] داشت و نیازها و نذوراتى از ایشان دریافت مى ‏کرد.
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده‌اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند کسانى که نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا مى ‏افکندند زیرا که سرانجام این اموال به دست امام شان خواهد رسید. سید ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خلیل اللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس کرده‏ اند و به تقلید ایشان خود را شاه مى‏ خواندند یا چون خود را از تبار [[رکن الدین خورشاه|رکن الدین خورشاه]] آخرین شاه اسماعیلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به [[یزد|یزد]] سفر کرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى که میان پیروان او و [[شیعیان اثنا عشرى|شیعیان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسید (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از این واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خلیل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او  دل‌جویى کرد، و دستور داد تا کسانى را که در واقعه قتل پدرش دست داشتند  سیاست کنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد و حکومت [[قم]]‏ و محلّات را به وى واگذار کرد و او را ملقب به آقا خان فرمود.
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکنده‌اند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند کسانى که نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پیشگاه او بفرستند، آنها را به دریا مى ‏افکندند زیرا که سرانجام این اموال به دست امام شان خواهد رسید. سید ابوالحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خلیل اللّه به امامت رسید. اسماعیلیه آقاخانیه عنوان شاه را از «مراشد صوفیه» اقتباس کرده‏ اند و به تقلید ایشان خود را شاه مى‏ خواندند یا چون خود را از تبار [[رکن الدین خورشاه|رکن الدین خورشاه]] آخرین شاه اسماعیلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خلیل اللّه پس از رسیدن به امامت به [[یزد|یزد]] سفر کرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى که میان پیروان او و [[شیعیان اثنا عشرى|شیعیان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسید (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از این واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خلیل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او  دل‌جویى کرد، و دستور داد تا کسانى را که در واقعه قتل پدرش دست داشتند  سیاست کنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد و حکومت [[قم]]‏ و محلّات را به وى واگذار کرد و او را ملقب به آقا خان فرمود.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحریکات حاجى میرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد که محلّات را ترک کند و به [[کرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست که بر قلعه بم دست یابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فیروز میرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه که حکمران کرمان بود با وى جنگ کرده بر او غلبه یافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی]] بیرون آورد و از او استقبال شایانى کرد و مجددا به حکومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون دید دیگر کسى مزاحم او نیست، عیال و اموال خود را از راه بغداد به [[کربلا]] فرستاد.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحریکات حاجى میرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد که محلّات را ترک کند و به [[کرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست که بر قلعه بم دست یابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فیروز میرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه که حکمران کرمان بود با وى جنگ کرده بر او غلبه یافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی]] بیرون آورد و از او استقبال شایانى کرد و مجددا به حکومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون دید دیگر کسى مزاحم او نیست، عیال و اموال خود را از راه بغداد به [[کربلا]] فرستاد.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت که به زیارت خانه خدا برود و از راه کویر به جانب کرمان رهسپار شد و چنین وانمود مى ‏کرد که از طریق بندر عباس قصد زیارت [[کعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى کرمان رهسپار شده. پس از شکست از حاکم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشکر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر کارگزاران انگلیسى از وى پشتیبانى کردند، و از طرف دولت انگلیس براى او و همراهانش روزى صد روپیه مقرر گردید، و با موافقت مأموران انگلیسى با برادر و کسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئى شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در کلکته ساکن گشت. دیرى نپائید که مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مرکز ترقى دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سکونت یافتند.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت که به زیارت خانه خدا برود و از راه کویر به جانب کرمان رهسپار شد و چنین وانمود مى ‏کرد که از طریق بندر عباس قصد زیارت [[کعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى کرمان رهسپار شده. پس از شکست از حاکم آنجا، به لار و از آنجا به اسفندقه و جیرفت رفت و در گرمسیر میناب به تهیه لشکر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گریز به قندهار رفت. در آن شهر کارگزاران انگلیسى از وى پشتیبانى کردند، و از طرف دولت انگلیس براى او و همراهانش روزى صد روپیه مقرر گردید، و با موافقت مأموران انگلیسى با برادر و کسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر بمبئى شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ایران نتوانست در آنجا بماند، و به ایالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در کلکته ساکن گشت. دیرى نپائید که مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مرکز ترقى دستگاه خویش ساخت و از آن تاریخ این خانواده در هند سکونت یافتند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش