۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جبائیه''' از فرق «[[معتزله]]» و پیرو | '''جبائیه''' از فرق «[[معتزله]]» و پیرو ابوعلى محمد بن عبد الوهاب بن سلام بن خالد بن عمران بن ابان جبائى بودند که منسوب به شهر جبا به ضم جیم از شهرهای خوزستان و بین بصره و اهواز واقع شده است. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
جبایى از متکلمان مشهور «[[معتزله]]» بصره بود و در زمان خویش شیخ این مذهب به شمار مى رفت. او مردى زاهد و فقیه بود و بعد از «[[ | جبایى از متکلمان مشهور «[[معتزله]]» بصره بود و در زمان خویش شیخ این مذهب به شمار مى رفت. او مردى زاهد و فقیه بود و بعد از «[[ابوالهذیل علّاف|ابوالهذیل علّاف]]» از بزرگ ترین علماى کلام «معتزله» به شمار مى رفت. ابن المرتضى وى را در طبقه هشتم «معتزله» ذکر کرده می گوید جبایی کسى است که [[علم کلام]] را بر طالبان آن آسان کرد. شیخ او «[[ابواسحاق شحّام]]» بود.ابوعلى در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابوهاشم وصیت کرد که او را در عسکر مکرّم به خاک سپارد ولى «ابوهاشم» جسد وى را در ناحیه بستان در مقبره خانوادگی اش که مادر «ابوعلى» و مادر «ابوهاشم» در آنجا مدفون بودند به خاک سپرد. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136</ref> | ||
=اعتقادات کلامی | =اعتقادات کلامی ابوعلی= | ||
==ذات الهی== | ==ذات الهی== | ||
وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم <ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref> در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمیشود. <ref>جوینی عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref> | وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم <ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح می دانست.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق./ ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref> در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمیشود. <ref>جوینی عبد الملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref>ابوعلی درباره قدیم بودن خداوند میگفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد. | ||
==صفات الهی== | ==صفات الهی== | ||
جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref> | جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم می کند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آن که به وجود بیاید تعلق می گیرد و حتی نام خود را مشخص شده می یابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض.او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان می گفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شی ای به وجود نیاید و خبر آن را نیز بیان کرده باشد،آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آن را بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>ابوعلی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر( شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان می دهد که ابوعلی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. <ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||