confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
او مدتی در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک مشاور و وزیر او بود. در هنگام مرگ برادرش در «رمله» شهری که خود آن را در زمان امارتش در [[فلسطین]] ساخته بود، مستقر بود. <ref>ولید حکومت فلسطین را به او سپرده بود وی در «لدّ» (از شهر های فلسطین) اقامت گزید، سپس شهر رمله را بنیاد کرد. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 342</ref> پسر عموی وی؛ عمر بن عبدالعزیز در دمشق برای او [[بیعت]] گرفت <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ششم، ج2، ص 250</ref> سود، مغرور، پرخور، شکم باره و زیبا بود. <ref>دینوری، ابوحنیفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، چاپ چهارم، ص 371</ref> | او مدتی در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک مشاور و وزیر او بود. در هنگام مرگ برادرش در «رمله» شهری که خود آن را در زمان امارتش در [[فلسطین]] ساخته بود، مستقر بود. <ref>ولید حکومت فلسطین را به او سپرده بود وی در «لدّ» (از شهر های فلسطین) اقامت گزید، سپس شهر رمله را بنیاد کرد. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 342</ref> پسر عموی وی؛ عمر بن عبدالعزیز در دمشق برای او [[بیعت]] گرفت <ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ششم، ج2، ص 250</ref> سود، مغرور، پرخور، شکم باره و زیبا بود. <ref>دینوری، ابوحنیفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، چاپ چهارم، ص 371</ref> | ||
=سیاست داخلی= | |||
سلیمان بن عبدالملک پس از این که به قدرت رسید به منظور جلب تمایل عمومی [[مسلمانان]] دست به اقداماتی زد. از جمله این اقدامات می توان به موارد ذیل اشاره کرد. | |||
'''برکناری برخی از استانداران''' | |||
سلیمان، «قتیبة بن مسلم باهلی» یکی از بزرگ ترین فاتحان اسلامی، که در منطقه [[ماوراء النهر]] به پیروزی های بسیار چشم گیری دست یافته بود، را عزل کرد و سپس او را به قتل رساند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 354</ref> محمد بن قاسم نیز به دست صالح بن عبدالرحمن عامل خراج [[عراق]] کشته شد، <ref>طقوش، محمد سهیل؛ دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386، چاپ سوم، ص 169</ref> برخی از مورخان علت این امر را حمایت قتیبه از ولید بن عبدالملک (زمانی که می خواست پسرش عبدالعزیز را به جای سلیمان ولیعهد سازد) ذکر کرده اند. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3893- 3894</ref> | |||
برخی از محققان نیز جلب اعتماد عمومی و تمایل مردم به حکومت را علت این کار دانسته اند، چرا که محمد بن قاسم و قتیبه از عاملان [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (ستمگر) بودند. <ref>طقوش، پیشین، ص 168- 169</ref> موسی بن نصیر نیز که در فتح [[اسپانیا]] تلاش کرده بود، برکنار شد. سلیمان او را به مرکز خلافت فرا خواند و همه اموال او را پس گرفت. <ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 252</ref> سپس او را به زندان افکند. «سلیمان چون موسی بن نصیر را به زندان کرد، پسرش عبدالله را نیز از افریقیه عزل نمود و به جای او محمد بن یزید از موالی [[قریش]] را به آن سامان فرستاد. محمد بن یزید تا پایان حیات سلیمان در آن جا بود. » <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه، عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363، چاپ اول، ج 3، ص 265</ref> | |||
'''آزاد سازی برخی از مسلمانان مخالف با حکومت و افزایش مقرری ماهانه افراد'''. | |||
سلیمان موالی را از زندان آزاد کرد و آنان را در سپاه اسلام شرکت داد. و سهم ماهانه هر فرد را به 25 درهم رساند. <ref>طقوش، پیشین، ص 168</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |