سلیمان بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲: خط ۸۲:


او به این دستور عمل کرد وقتی در [[مسجد]] جمع شدند فرمان سلیمان را به ایشان ابلاغ کرد، گفتند به ما بگو آن شخص کیست؟ تا با آگهی و بصیرت با او بیعت کنیم، گفت: به خدا [[سوگند]] نمی دانم، کیست و به من دستور داده است، هر کس خودداری کند، او را بکشم. رجاء بن حیوه گوید، پیش سلیمان رفتم و اصرار کردم و گفتم ای امیرمؤمنان این فرمان را به نام چه کسی نوشته ای و ما را به بیعت با چه کسی دستور داده ای؟ گفت دو برادرم یزید و هشام هنوز به آن پایه نرسیده اند که بر کار مردم گماشته شوند، خلافت را برای مرد نیکوکار؛ «عمر بن عبد العزیز» قرار دادم و چون او درگذشت حکومت به ایشان خواهد رسید. رجاء بن حیوه بیرون آمد و این موضوع را به اطلاع یزید و هشام رساند آن ها راضی و تسلیم شدند و بیعت کردند و پس از ایشان همه بیعت کردند. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273</ref>
او به این دستور عمل کرد وقتی در [[مسجد]] جمع شدند فرمان سلیمان را به ایشان ابلاغ کرد، گفتند به ما بگو آن شخص کیست؟ تا با آگهی و بصیرت با او بیعت کنیم، گفت: به خدا [[سوگند]] نمی دانم، کیست و به من دستور داده است، هر کس خودداری کند، او را بکشم. رجاء بن حیوه گوید، پیش سلیمان رفتم و اصرار کردم و گفتم ای امیرمؤمنان این فرمان را به نام چه کسی نوشته ای و ما را به بیعت با چه کسی دستور داده ای؟ گفت دو برادرم یزید و هشام هنوز به آن پایه نرسیده اند که بر کار مردم گماشته شوند، خلافت را برای مرد نیکوکار؛ «عمر بن عبد العزیز» قرار دادم و چون او درگذشت حکومت به ایشان خواهد رسید. رجاء بن حیوه بیرون آمد و این موضوع را به اطلاع یزید و هشام رساند آن ها راضی و تسلیم شدند و بیعت کردند و پس از ایشان همه بیعت کردند. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273</ref>
=منبع=


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۹۳

ویرایش