۸۷٬۸۱۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'بهاء ال' به 'بهاءال') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<br> | <br> | ||
او چنین فرض مى کرد که ظهور بعد با ظهور او تقریبا همان مقدار فاصله خواهد داشت که ظهورات [[پیامبران اولو العزم]] سابق با یکدیگر دارد. وى مقدار این فاصله را در پیش خود 1511 یا 2001 سال مى پنداشت که مطابق کلمه غیاث یا مستغاث است. به عقیده او عمر عالم از زمان آدم تا روزگار او 12210 سال بوده است و چون هر هزار سال از عمر آدم معادل است با یک سال از عمر ظهورات. از این رو آدم را به نقطه تشبیه مى کند و خود را به جوان دوازده ساله و من یظهره الله را به جوان چهارده ساله و این مسلم است که باب در پیش خود عصر من یظهره الله را قریب دو هزار سال پس از عصر خود فرض مى کرده است و این که [[میرزا حسین على|میرزا حسین على]] ( | او چنین فرض مى کرد که ظهور بعد با ظهور او تقریبا همان مقدار فاصله خواهد داشت که ظهورات [[پیامبران اولو العزم]] سابق با یکدیگر دارد. وى مقدار این فاصله را در پیش خود 1511 یا 2001 سال مى پنداشت که مطابق کلمه غیاث یا مستغاث است. به عقیده او عمر عالم از زمان آدم تا روزگار او 12210 سال بوده است و چون هر هزار سال از عمر آدم معادل است با یک سال از عمر ظهورات. از این رو آدم را به نقطه تشبیه مى کند و خود را به جوان دوازده ساله و من یظهره الله را به جوان چهارده ساله و این مسلم است که باب در پیش خود عصر من یظهره الله را قریب دو هزار سال پس از عصر خود فرض مى کرده است و این که [[میرزا حسین على|میرزا حسین على]] (بهاءالله) ادعاى من یظهر الهى مى کرده با این حساب درست نیست. | ||
==بازداشت== | ==بازداشت== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
چون سربازان متوجه فرار او شدند به دست آورند که وی دیگر قدر و منزلتی ندارد، به همین دلیل با خاطر آسوده به حجره او رفته به گلوله بستند. در باره جسد او اختلاف است. می گویند که جسدش را در خندق شهر انداختند تا طعمه حیوانات شود، ولى بعضى گفته اند که جسد را شبانه به وسیله سلیمان خان صائین قلعه اى ربوده آن را در صندوقى نهاده به تهران آوردند و در امامزاده معصوم نزدیک رباط کریم به خاک سپردند. | چون سربازان متوجه فرار او شدند به دست آورند که وی دیگر قدر و منزلتی ندارد، به همین دلیل با خاطر آسوده به حجره او رفته به گلوله بستند. در باره جسد او اختلاف است. می گویند که جسدش را در خندق شهر انداختند تا طعمه حیوانات شود، ولى بعضى گفته اند که جسد را شبانه به وسیله سلیمان خان صائین قلعه اى ربوده آن را در صندوقى نهاده به تهران آوردند و در امامزاده معصوم نزدیک رباط کریم به خاک سپردند. | ||
ازلى ها می گویند که جسد در امامزاده معصوم قرار دارد، اما [[بهائیان|بهائیان]] جسد را از آن جا به مسجد ما شاء الله نزدیک چشمه على بردند و از آنجا به تهران آوردند و پس از آن، در خانه هاى بابیان نوبت به نوبت به شکل امانت قرار داشت. سر انجام پس از هجده سال جسد را به امر | ازلى ها می گویند که جسد در امامزاده معصوم قرار دارد، اما [[بهائیان|بهائیان]] جسد را از آن جا به مسجد ما شاء الله نزدیک چشمه على بردند و از آنجا به تهران آوردند و پس از آن، در خانه هاى بابیان نوبت به نوبت به شکل امانت قرار داشت. سر انجام پس از هجده سال جسد را به امر بهاءالله به [[عکا]] برده و در دامنه کوه کرمل به خاک سپردند و آنجا را مقام اعلى خواندند.<br> | ||
<br> | <br> | ||
پس از کشته شدن على محمد و سوء قصد بابیان به ناصر الدین شاه، جانشین باب را که [[میرزا یحیى نورى|میرزا یحیى نورى]] ملقب به صبح ازل بود (1246- 1330 ه. ق) با برادرش میرزا حسین على معروف به | پس از کشته شدن على محمد و سوء قصد بابیان به ناصر الدین شاه، جانشین باب را که [[میرزا یحیى نورى|میرزا یحیى نورى]] ملقب به صبح ازل بود (1246- 1330 ه. ق) با برادرش میرزا حسین على معروف به بهاءالله و عده اى از بابیان به [[عراق]] تبعید کردند. در آنجا دو برادر دچار اختلاف شدند و میرزا حسین على از اطاعت برادرش صبح ازل خارج شد و بین پیروان آن دو برادر جنگ و ستیز در گرفت. دولت عثمانى که در آن روزگار، عراق و [[فلسطین|فلسطین]] و [[قبرس]] را در تصرف خود داشت، بین آن دو برادر جدایى افکند و صبح ازل را به قبرس و برادرش میرزا حسین على را به عکا تبعید کرد. | ||
بابیان به طرفدارى صبح ازل پرداختند و معروف به ازلى شدند، ولى بهائیان به میرزا حسین على | بابیان به طرفدارى صبح ازل پرداختند و معروف به ازلى شدند، ولى بهائیان به میرزا حسین على بهاءالله گرویدند و بهایى نام گرفتند و از دین اسلام خارج شدند. سرانجام، صبح ازل در شهر فاماگوستا که آن را به اختصار ماغوستا می گویند در قبرس در گذشت. باب گذشته از آن که به عدد و اسرار ارقام و حساب جمل اهمیت مى داد، از ارقام اسرار عجیبى توقع داشت. در پیش ایشان عدد نوزده بسیار مقدس است و در این مورد اشاره به آیه قرآن در سوره المدثر مى کند که مى فرماید: علیها تسعة عشر (که مقصود نوزده ملک دوزخ است) آنان سال را به نوزده و هر ماه را به نوزده روز تقسیم کرده و بقیه پنج روز آخر سال (در بعضى از سال ها پنج و در بیشتر چهار سال و کسرى) را بى دلیل اساسى آزاد و (مظاهر الله) خوانند. | ||
==آثار باب== | ==آثار باب== |