علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ذو ال' به 'ذوال'
جز (جایگزینی متن - 'ناصر ال' به 'ناصرال')
جز (جایگزینی متن - 'ذو ال' به 'ذوال')
خط ۹۷: خط ۹۷:
و انّما دخل الوَهْم فی روایة ابن عباس لانّه کان یقدّمه النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فی ضعفة اهله لصِغَره. <ref>حجة الوداع،‌ص252</ref>
و انّما دخل الوَهْم فی روایة ابن عباس لانّه کان یقدّمه النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فی ضعفة اهله لصِغَره. <ref>حجة الوداع،‌ص252</ref>


علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست می‌آید؛ چون تصریح می‌کند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذو الحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابن عباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذو الحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن می‌گوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است:
علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست می‌آید؛ چون تصریح می‌کند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابن عباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذوالحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن می‌گوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است:
المثبت- و لو کان واحدا اولی بالقبول من الشاک، الموقن أثبت و اولی من الشاک. <ref>حجةالوداع، ص260-261</ref>
المثبت- و لو کان واحدا اولی بالقبول من الشاک، الموقن أثبت و اولی من الشاک. <ref>حجةالوداع، ص260-261</ref>
ابن حزم نکته اخیر را به معنای دیگری هم به کار برده است که روایت کسی که نکته یا مطلبی را برای کسی ثابت می‌داند، در مقایسه با کسی که آن را نفی می‌کند، بیشتر قابل پذیرش است. مثلاً یک مسأله در حجة الوداع این است که آیا طلحه همراه خود هَدْی داشت یا نه. روایت کسی که می‌گوید داشت، اولی به پذیرش نقل کسی است که می‌گوید هَدْی نداشت. <ref>حجةالوداع: 265</ref> در این باره باید تأمل بیشتری کرد.
ابن حزم نکته اخیر را به معنای دیگری هم به کار برده است که روایت کسی که نکته یا مطلبی را برای کسی ثابت می‌داند، در مقایسه با کسی که آن را نفی می‌کند، بیشتر قابل پذیرش است. مثلاً یک مسأله در حجة الوداع این است که آیا طلحه همراه خود هَدْی داشت یا نه. روایت کسی که می‌گوید داشت، اولی به پذیرش نقل کسی است که می‌گوید هَدْی نداشت. <ref>حجةالوداع: 265</ref> در این باره باید تأمل بیشتری کرد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۷۰

ویرایش