۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ضیاء الدین' به 'ضیاءالدین') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مهمترین تألیفات اصولی مکتب حله، نخست معارج الاصول محقق حلی و پس از آن آثار علامه حلی، به ویژه مبادیالوصول است <ref>حسن علامه حلی، اجوبة المسائل المهنائیة، ج۱، ص۱۵۶، قم، ۱۴۰۱ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۰۹، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۹۷، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۲۰۹، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۲۱۷، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> و چند اثر مهم تألیف شده پس از آثار علامه حلی، در حقیقت شروحی بر آثار اویند. <ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> جریان فقهی آغاز شده در حله، توسط فقیهانی در همان دیار، در ایران، بحرین و جبل عامل دیر زمانی ادامه یافت، ولی با وجود کثرت نوشتهها در فقه، در اصول کمتر گرایشی به تألیف دیده میشد. | مهمترین تألیفات اصولی مکتب حله، نخست معارج الاصول محقق حلی و پس از آن آثار علامه حلی، به ویژه مبادیالوصول است <ref>حسن علامه حلی، اجوبة المسائل المهنائیة، ج۱، ص۱۵۶، قم، ۱۴۰۱ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۰۹، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۹۷، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۲۰۹، قم، ۱۴۱۶ق.</ref><ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۲۱۷، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> و چند اثر مهم تألیف شده پس از آثار علامه حلی، در حقیقت شروحی بر آثار اویند. <ref>عبدالعزیز طباطبایی، مکتبة العلامة الحلی، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> جریان فقهی آغاز شده در حله، توسط فقیهانی در همان دیار، در ایران، بحرین و جبل عامل دیر زمانی ادامه یافت، ولی با وجود کثرت نوشتهها در فقه، در اصول کمتر گرایشی به تألیف دیده میشد. | ||
از محدود نوشتهها، باید به جامع البین فی فوائد الشرحین، از شهید اول اشاره کرد که مؤلف در آن، در صدد الفتی میان دو شرح مشهور تهذیب الوصول، از عمید الدین اعرجی و | از محدود نوشتهها، باید به جامع البین فی فوائد الشرحین، از شهید اول اشاره کرد که مؤلف در آن، در صدد الفتی میان دو شرح مشهور تهذیب الوصول، از عمید الدین اعرجی و ضیاءالدین اعرجی بوده است. <ref>زینالدین شهید ثانی، «اجازة للشیخ حسین بن عبدالصمد»، ج۱، ص۱۴۸، ضمن بحار الانوار مجلسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>اعجاز حسین کنتوری، کشف الحجب و الاستار، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، کلکته، ۱۳۳۰ق.</ref> وی همچنین در مقدمه ذکری به اختصار، ضمنسخن از ادله فقه و محصور دانستن آن در ۴ دلیل مشهور، برای دلیل عقل، دامنهای مبسوط تر مطرح کرده است. او دلیل عقل را بر دو قسم دانسته است: قسم اول آن دسته از دلالات عقلی که مبتنی بر خطاب (خطابهای شرعی) نیستند و خود مستقلات عقلی و اصول عقلی (برائت و استصحاب) را شامل میگردند؛ قسم دوم آن دسته از دلالات عقلی که مبتنی بر خطابند. وی در این قسم، علاوه بر دلالات لحن الخطاب، فحوی الخطاب و دلیل الخطاب، برخی از مباحث مربوط به ملازمات عقلی چون مقدمه واجب را نیز گنجانیده است. | ||
در ادامه حرکت محدود اصولنویسی، باید افزود که کوشش سید بدرالدین کرکی (د ۹۳۳ق/ ۱۵۲۷م) در تألیف اثر اصولیش العمدةالجلیه، به گواهی شاگردش شهید ثانی ناتمام ماند <ref>زینالدین شهید ثانی، «اجازة للشیخ حسین بن عبدالصمد»، ج۱، ص۱۵۱، ضمن بحار الانوار مجلسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref> اما نقطه عطفی در اصولنویسی این دوره، معالم الاصول نوشته شیخ حسن پسر شهید ثانی بود که تا هم امروز در حوزههای علمی شیعه به عنوان متن درسی تداول دارد و ویژگی آن، بحثهای تحلیلی و در عین حال منقح، و اظهار نظرهای شخصی مؤلف است که گاه به نقد نظریههای اصولی حلیان میپردازد. | در ادامه حرکت محدود اصولنویسی، باید افزود که کوشش سید بدرالدین کرکی (د ۹۳۳ق/ ۱۵۲۷م) در تألیف اثر اصولیش العمدةالجلیه، به گواهی شاگردش شهید ثانی ناتمام ماند <ref>زینالدین شهید ثانی، «اجازة للشیخ حسین بن عبدالصمد»، ج۱، ص۱۵۱، ضمن بحار الانوار مجلسی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref> اما نقطه عطفی در اصولنویسی این دوره، معالم الاصول نوشته شیخ حسن پسر شهید ثانی بود که تا هم امروز در حوزههای علمی شیعه به عنوان متن درسی تداول دارد و ویژگی آن، بحثهای تحلیلی و در عین حال منقح، و اظهار نظرهای شخصی مؤلف است که گاه به نقد نظریههای اصولی حلیان میپردازد. |