۸۷٬۸۹۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'فخر ال' به 'فخرال') |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
نظر بر قدم آن است که ( سالک را در رفتن و آمدن درشهر و صحرا و همه جا نظر او بر پشت پای او باشد تا نظر او پراکنده نشود و به جایی که نمی باید نیفتد ). زیرا که مبتدی چون نظرش به نقوش و الوان اطراف خود افتد حالش از خود می گردد و تباه می شود و از رسیدن به مقصود باز می ماند . چه سالک مبتدی توانایی حفظ قلب را ندارد و چون نظرش بر مبصرات افتد دلش از جمعیت بیرون می شود و خاطرش را پراکندگی می رباید. | نظر بر قدم آن است که ( سالک را در رفتن و آمدن درشهر و صحرا و همه جا نظر او بر پشت پای او باشد تا نظر او پراکنده نشود و به جایی که نمی باید نیفتد ). زیرا که مبتدی چون نظرش به نقوش و الوان اطراف خود افتد حالش از خود می گردد و تباه می شود و از رسیدن به مقصود باز می ماند . چه سالک مبتدی توانایی حفظ قلب را ندارد و چون نظرش بر مبصرات افتد دلش از جمعیت بیرون می شود و خاطرش را پراکندگی می رباید. | ||
و به گفته ی | و به گفته ی فخرالدین کاشفی : (می شاید که نظر بر قدم اشارت به سرعت سیر سالک بود در قطع مسافات هستی و طی عقبات خود پرستی ؛ یعنی نظرش به هر جا که منتهی شود فی الحال قدم بر آن نهد و آن که ابومحمد رویم قدس سره گفته است که : (ادب المسافران لا یجاوز همة قدمه) اشارت به این معنی است). | ||
عبدالرحمان جامی نیز در منقبت بهاءالدین نقشبند به دو اصطلاح هوش در دم و نظر بر قدم چنین اشاره کرده است : | عبدالرحمان جامی نیز در منقبت بهاءالدین نقشبند به دو اصطلاح هوش در دم و نظر بر قدم چنین اشاره کرده است : |