پرش به محتوا

غلام احمد علی‌بایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
|}
|}
</div>
</div>
مولانا غلام احمد علی‌بائی فرزند حاجی محمد در سال 1312ه.ش در روستای مشهدریزه در خانواده‌ای مذهبی، چشم به جهان گشود؛ سال‌های ابتدایی زندگی خود را در این روستا گذراند و روخوانی قرآن را در مکتب خانه، فرا گرفت.
'''غلام احمد علی‌بائی''' فرزند حاجی محمد در سال 1312ه.ش در روستای مشهدریزه در خانواده‌ای مذهبی، چشم به جهان گشود؛ سال‌های ابتدایی زندگی خود را در این روستا گذراند و روخوانی [[قرآن]] را در مکتب خانه، فرا گرفت.
=تحصیلات=
=تحصیلات=
با بازگشت مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  از هندوستان به خواف، و تاسیس حوزه علمیه احناف خواف به دست ایشان، مولانا به حلقه درس این استاد فرزانه کشیده شدند. کلاس‌های حوزه در داخل مسجد جامع  و بعدها در مسجد «سرِ ده» برگزار می‌شد. مولانا، در این ایام با شخصیت‌های مذهبی خواف نیز آشنا می‌شدند. در هفت سالی که مولانا در خواف به تحصیل اشتغال داشتند، علاوه بر تحصیل، در امر تدریس به طلاب کلاس‌های پایین‌تر از خود، استاد را یاری می‌کردند. این چنین بود که مولانا مهارت بیش‌تری در دروس حوزوی کسب می‌کردند.  در این سال‌ها،  بارها فاصله‌ی سوران تا خواف را با الاغ و گه‌گاه با پای پیاده می‌پیمودند. از یک طرف جذبه‌ی درس و از سوی دیگر، علاقه به خانواده، سختی‌های این مسیر طولانی را  بر ایشان هموار می‌کرد. فضای بی‌سوادی حاکم بر منطقه، مولانا ـ رحمه الله ـ  را مصمم کرد تا به این نیز بسنده نکنند و تحصیلات حوزوی را ادامه دهند. بعد از حدود هفت سال تلمّذ در محضر مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  و بهره گیری از علم و تقوای استاد، عطش علمی حضرت مولانا نه تنها فروکش نکرد، بلکه شعله‌ور تر هم شد و مولانا بعد از دریافت نظر مساعد استاد، توانستند خانواده را نیز متقاعد کنند تا برای ادامه‌ی تحصیلات، ایران را به مقصد پاکستان ترک کنند. خواف، شهر تاریخی پهنه‌ی خراسان، سکوی پرتابی برای مولانا شد تا بتوانند مدارج ترقی را طی کنند. ایشان دروس حوزه را تا پایان جلد اول صحیح البخاری در خواف، نزد مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  خواندند.<br>
با بازگشت مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  از [[هندوستان]] به [[خواف]]، و تاسیس [[حوزه علمیه احناف خواف]] به دست ایشان، مولانا به حلقه درس این استاد فرزانه کشیده شدند. کلاس‌های حوزه در داخل مسجد جامع  و بعدها در مسجد «سرِ ده» برگزار می‌شد. مولانا، در این ایام با شخصیت‌های مذهبی خواف نیز آشنا می‌شدند. در هفت سالی که مولانا در خواف به تحصیل اشتغال داشتند، علاوه بر تحصیل، در امر تدریس به طلاب کلاس‌های پایین‌تر از خود، استاد را یاری می‌کردند. این چنین بود که مولانا مهارت بیش‌تری در دروس حوزوی کسب می‌کردند.  در این سال‌ها،  بارها فاصله‌ی سوران تا خواف را با الاغ و گه‌گاه با پای پیاده می‌پیمودند. از یک طرف جذبه‌ی درس و از سوی دیگر، علاقه به خانواده، سختی‌های این مسیر طولانی را  بر ایشان هموار می‌کرد. فضای بی‌سوادی حاکم بر منطقه، مولانا ـ رحمه الله ـ  را مصمم کرد تا به این نیز بسنده نکنند و تحصیلات حوزوی را ادامه دهند. بعد از حدود هفت سال تلمّذ در محضر مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  و بهره گیری از علم و تقوای استاد، عطش علمی حضرت مولانا نه تنها فروکش نکرد، بلکه شعله‌ور تر هم شد و مولانا بعد از دریافت نظر مساعد استاد، توانستند خانواده را نیز متقاعد کنند تا برای ادامه‌ی تحصیلات، ایران را به مقصد پاکستان ترک کنند. خواف، شهر تاریخی پهنه‌ی خراسان، سکوی پرتابی برای مولانا شد تا بتوانند مدارج ترقی را طی کنند. ایشان دروس حوزه را تا پایان جلد اول صحیح البخاری در خواف، نزد مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ  خواندند.<br>
=هجرت به پاکستان=
=هجرت به پاکستان=
مولانا علی بایی مهرماه سال 1336 به همراه کامیونی از طریق تربت حیدریه به زاهدان رفت و  بعد از چند روز، راهی سراوان شد. در سراوان محضر مولانا شهداد سراوانی ـ رحمه الله ـ رسید و حدود دو ماه در حلقه‌ی درس ایشان حضور یافت تا مقدمات سفر به پاکستان، فراهم شود. وی بعد از آن، مسیر سراوان تا پنج‌گور را پیمودند و از آن‌جا راهی کویته شدند و سپس به ایالت پنجاب رفت. شهر ملتان در ایالت پنجاب از شهرهایی بود که زبانزد خاص و عام بود و مدارس متعددی در این شهر وجود داشت. حضرت مولانا در بدو ورود و با رایزنی‌های مختلف، در مدرسه‌ی «بوری والا» ثبت نام نمودند و تا پایان آن سال تحصیلی، در آن جا اقامت گزیدند. مولانا موسی خان روحانی بازی ـ رحمه الله ـ مدیریت این حوزه را بر عهده داشتند. درس، از یک طرف و زبان متفاوت از سوی دیگر، چالش‌های فراوانی فراروی مولانا قرار داده بود؛ اما مولانا ـ رحمه الله ـ که سختی‌های این سفر طولانی را تحمل کرده بودند، با تلاش شبانه روزی و تحمل مشقات فراوان، در هر دو جبهه موفق شد. بعد از اتمام سال تحصیلی، مولانا به حوزه‌ی «خیرالمدارس» شهر ملتان، نقل مکان کردند و از محضر مولانا خیرمحمد جالندری  ـ رحمه الله ـ کسب فیض کردند. آن سال نیز با تجربیات گرانقدری به پایان رسید. مولانا با علاقه‌ی فراوان به دنبال کسب دانش و مهارت‌های جدید بودند.
مولانا علی بایی مهرماه سال 1336 به همراه کامیونی از طریق تربت حیدریه به زاهدان رفت و  بعد از چند روز، راهی سراوان شد. در سراوان محضر مولانا شهداد سراوانی ـ رحمه الله ـ رسید و حدود دو ماه در حلقه‌ی درس ایشان حضور یافت تا مقدمات سفر به پاکستان، فراهم شود. وی بعد از آن، مسیر سراوان تا پنج‌گور را پیمودند و از آن‌جا راهی کویته شدند و سپس به ایالت پنجاب رفت. شهر ملتان در ایالت پنجاب از شهرهایی بود که زبانزد خاص و عام بود و مدارس متعددی در این شهر وجود داشت. حضرت مولانا در بدو ورود و با رایزنی‌های مختلف، در مدرسه‌ی «بوری والا» ثبت نام نمودند و تا پایان آن سال تحصیلی، در آن جا اقامت گزیدند. مولانا موسی خان روحانی بازی ـ رحمه الله ـ مدیریت این حوزه را بر عهده داشتند. درس، از یک طرف و زبان متفاوت از سوی دیگر، چالش‌های فراوانی فراروی مولانا قرار داده بود؛ اما مولانا ـ رحمه الله ـ که سختی‌های این سفر طولانی را تحمل کرده بودند، با تلاش شبانه روزی و تحمل مشقات فراوان، در هر دو جبهه موفق شد. بعد از اتمام سال تحصیلی، مولانا به حوزه‌ی «خیرالمدارس» شهر ملتان، نقل مکان کردند و از محضر مولانا خیرمحمد جالندری  ـ رحمه الله ـ کسب فیض کردند. آن سال نیز با تجربیات گرانقدری به پایان رسید. مولانا با علاقه‌ی فراوان به دنبال کسب دانش و مهارت‌های جدید بودند.
۸٬۱۵۰

ویرایش