۸۷٬۷۸۹
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری( کتاب) را به مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری (کتاب) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
</div> | </div> | ||
مقالات الشیخ أبیالحسن الأشعری إمام أهل | '''مقالات الشیخ أبیالحسن الأشعری إمام أهل السنة'''، اثر محمد بن حسن بن فورک (406ق)، کتابی است که آراء و نظرات [[ابوالحسن اشعری]] (260-324ق) درباره [[اصول مذهب]] را که در کتب او پراکنده است، گردآوری نموده است. این اثر توسط احمد عبدالرحیم سایح تحقیق شده است. | ||
این اثر یک جلدی، شامل دو مقدمه از محقق و نویسنده و متن در شصتوپنج فصل است. | این اثر یک جلدی، شامل دو مقدمه از محقق و نویسنده و متن در شصتوپنج فصل است. | ||
= معرفی اجمالی = | =معرفی اجمالی= | ||
در مقدمه محقق، به بیان زندگینامه و آثار ابن فورک پرداخته شده است. | در مقدمه محقق، به بیان زندگینامه و آثار ابن فورک پرداخته شده است. | ||
نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب ابوالحسن اشعری و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی بهصورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آنگونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم. | نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب ابوالحسن اشعری و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی بهصورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آنگونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم. | ||
ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد ابوالحسن اشعری، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیکتر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را بهصورت بابباب درآوردیم تا در صورت نیاز بهراحتی به آن دست پیدا کنید. بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچیک از مذاهب مخالفین را در اینباره نیاوردیم. | ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد ابوالحسن اشعری، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیکتر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را بهصورت بابباب درآوردیم تا در صورت نیاز بهراحتی به آن دست پیدا کنید. بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچیک از مذاهب مخالفین را در اینباره نیاوردیم. | ||
=ذکر برخی از 65 اصل ابوالحسن اشعری = | =ذکر برخی از 65 اصل ابوالحسن اشعری= | ||
همان طور که بیان شد نویسنده، شصتوپنج اصل و عقیده ابوالحسن اشعری را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: | همان طور که بیان شد نویسنده، شصتوپنج اصل و عقیده ابوالحسن اشعری را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
# | |||
# | #اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که میگویند: «عقلت کذا و لم أعقل کذا»، آن را به معنای علم اخذ نمودهاند. همچنین خلیل در کتاب «العین» خود میگوید: «إن العقل نقیض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است. | ||
# | #ابوالحسن اشعری، معتقد به رؤیت خداوند بهوسیله چشم (بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان بهوسیله چشم سر خداوند را میبیند و فرقی بین کافر و مؤمن، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما درباره کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همان گونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است. | ||
# | #ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات میکند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چهبسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را بهیقین مؤمن یا کافر خطاب نمود. | ||
# از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... . | #ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند بهخاطر فضل و کرمش آن را میپذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه میکند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار میدهد و بر اطاعتش تشویق میکند. | ||
# بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود (خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق آنها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست. | #از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... . | ||
# | #بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود (خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق آنها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست. | ||
#ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن بهوسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنانکه بدون آب و غذا نمیتوان زنده بود، بدون روح هم نمیتوان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست. | |||
از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است. | از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است. | ||
=وضعیت کتاب= | =وضعیت کتاب= |