محمد بن علی باعلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:


=شکستن شمشیر=
=شکستن شمشیر=
شیخ سعید تریم را ارائه کرد و دست خود را در دست فقه کنونی قرار داد و با هم بر سر تصمیم شکستن شمشیر و ترک حمل اسلحه، و مراقبت از جایگزین خود برای علم و کار به عنوان پایه جهت گیری معنوی به توافق رسید. با این اتحاد معنوی میان دو شیخ، شیخ سعید الامودی شریک اصلی تصمیم فقیه برای شکستن شمشیر و حرکت به مسیر منش و فاصله گرفتن از درخواست قضاوت بود. فراخوان او در محافل شهری برای خلع سلاح و سوف گرایی تحت تأثیر قرار گرفت و به دنبال آن مردم علوی او و دیگران، بیشتر نه حداقل کسانی که به «شیخ» معروف بودند.
از جمله کسانی که در حضرموت تحت تاثیر تصوف قرار گرفتند شيخ سعيد بن عيسى العمودی از دوعن بود. او به تریم رفت و دست در دست فقیه مقدم نهاد و با هم توافق کردند و تصمیم بر شکستن شمشیر و ترک سلاح گرفتند و به جای آن برای اداره جامعه نسبت به تقویت معنویت مردم تلاش بر نشر علم و عمل کنند.


فقیه ای که اسلحه رو فراهم کرده سلاح رو ازش نگیره، بلکه ضرورت لازم اون مرحله، حاکمان سیاسی حدراموت در زمان خود و پیش از او با نگاهی به ترس و وحشت از موقعیتی که در دل ها اشغال می کنند به علویان نگاه می کردند و از محبوبیت آن ها بر پادشاه خود می ترسند و آن ها را با حصار سانسور احاطه می کنند و همان سانسور علویان دمشق و عراق را به دست پسران امیه، بانی عباس و دیگر حاکمان محکم می کنند. محمد صاحب مربات بر اثر این آزار و اذیت به دفار مهاجرت کرد، و برای خود درد و سمی را دید که برادر پدرش العاوی، برادر پدرش، به عنوان حاکم تریم به او داده بود. همچنین از نظر دیگران فرض سلاح به معنای تمایل به مقابله و جنگ است، بنابراین فقها شمشیر خود را حذف کرد و آن را شکست تا آن وحشت روح ها را از بین برد. هنگامی که شمشیر در یک رویداد رسمی شکسته شد و به دنبال آن بسیاری از طرفدارانش، هاراموت تنها با چند حاکم و پیروان آن ها غیر مسلح شد. با این کار صلح در هادراموت گسترش یافت و عامل لغو انتقام و بسیاری از درگیری های قبیله ای بود.  
با این اتحاد معنوی میان دو شیخ، شیخ سعید عمودی شریک اصلی و همکار مصممی بر این توافق بود و فقیه مقدم را بسیار یاری کرد. تبلیغ و دعوت او در محافل شهری برای کنار گذاشتن سلاح و پرهیز از جنگ و زورگویی و قدرت طلبی و گرایش به صوفی گرایی بسیار تأثیرگذار بود و به دنبال آن قوم او یعنی علویون و دیگران، و پیشاپیش سایرین قوم معروف به (المشایخ) بودند.
 
دلیل اینکه فقیه مقدم سفارش به ترک سلاح و جنگ کرد بنا به ضرورت آن زمان بود؛ زیرا حکام آن زمان به دیده ترس از مخالفت و سرکشی علویون نسبت به حکومت خود و به گونه ای به عنوان رقیب حکومت خود نگاه می کردند و بر سخت گیری نسبت به علویون تاکیدشان بیشتر شده بود. این سخت گیری‌ها نزدیک می‌شد به آنچه که در شام و عراق توسط بنی‌امیه و بنی‌عباس و سایر حکام با علویون می کردند.
 
محمد بن علی سابقه این رفتار با علویون را خوب می‌دانست و در ذهن داشت که جد او محمد صاحب مرباط بر اثر این آزار و اذیت‌ها به ظفار مهاجرت کرد. او خود شاهد که عمویش علوی با سمی که حاکم تریم به او خورانده بود با درد و زجر از دنیا رفت.  
 
ازین رو حمل سلاح را از نظر دیگران آمادگی برای مبارزه دانست، پس شمشیر خود را کنار گذاشت و برای دفع هرگونه احتمالی از جانب دیگران آن را شکست. وقتی شمشیر خود را شکست به صورت غیر قابل باور بسیاری از دوست‌دارانش از او تبعیت کردند تا آنجا که در حضرموت جز تعداد کمی از حاکمان و یاران ایشان دیگر کسی سلاح حمل نمی کرد. اینگونه بود که امنیت در حضرموت گسترده شد و تنگناها و سخت‌گیری‌هایی که بر مردم اعمال می‌شد برداشته شد.


=آثار و تالیفات=
=آثار و تالیفات=
حقوقدان قواعد روش علوی (روش مسرس) را ارائه کرد. al-baalawi) به یک رویکرد علمی و آموزشی مبتنی بر صداقت با خدا و تلاش در اصلاح انسان و علل زندگی مذهبی و جهانی او، یکی از بزرگترین اثرات او که گسترش یافت، بعدها، در تمام جهان بشر، جایی که هادرموت از آن زمان شاهد تحول گسترده ای در زندگی فکری بوده است، و راه علیا دانش، کار و سلیقه را در رفتار شاگردان خود و حلقه پیروانش پدیدار کرد. او همچنین یکی از بزرگترین پیوندهای مورد علاقه و نفوذ کشور را بر جا گذاشت و نام خود را تحمل کرد و رویکرد خود را مطالعه کرد و همچنین بسیاری از زمین های کشاورزی را با کف دست و محصولات بی شماری ترک کرد که بیشتر آن ها برای منافع عمومی خرج می شد.  
فقیه مقدم قواعد طریقه صوفیه علویه (طریقه سادات آل باعلوی) را تنظیم کرد تا راه و روشی علمی تربیتی باشد که بر پایه صدق و راستی و انجام تمام تلاش در اصلاح نفس برای زندگی دینی و دنیایی بنا شده است. این بالاترین اثری است که از او به جای ماند. و با بررسی حضرموت در آن زمان تحول عظیم حیات فکری در تمام جامعه انسانی به چشم می‌آید و طریقه علویه از حیث علمی و عملی و ذوقی به شکل بارز در شاگردان و اتباع او هویداست.
 
او یک مرکز علمی  به جای گذاشت که از بزرگ‌ترین مراکز علمی شهرهای دیگر از نظر نفع و تاثیر است و   به نام خودش نامگذاری شد و منهج و سبک او در آن تدریس می‌شد.
 
همچنین زمین‌های کشاورزی فراوانی که در آن باغ‌های خرما و مزرعه‌های بسیار و غیر قابل شمارش به جای گذاشت که همه نفع آن صرف امور عام المنفعه می‌شد.
 
از دیگر آثار او کتاب‌های دعا و ذکر است.


یکی از اثرات آن در کتاب های دعاها و یادآوری ها باقی مانده است: «خدا ما و مسلمانان را از ناچیز بودن به شادی منتقل می کند، از آتش گرفته تا بهشت، از سزا تا رحمت، از گناهان گرفته تا بخشش، از سوء استفاده از خیریه. از ترس تا امنیت، از فقر گرفته تا ثروت، از تحقیر تا غرور، از تحقیر تا عزت، از پریشانی تا ظرفیت، از شر تا خیر، از سختی تا چپ، از هدر رفتن تا تقاضا، از اهریمن تا سلامتی، از اهریمن تا ننگ تا سلامتی. رضایت، از بی توجه به عبادت، از دوره تا جهاد، از ناامیدی تا جماعت، از هجو تا سون، از بی عدالتی تا عدالت. "خدا ما را به دین ما در جهان کمک کند، در جهان با تقوا، بر تقوا با کار، کار با موفقیت، و همه با مهربانی خود را منجر به رضایت شما، نابودگر به بهشت خود را، همراه با در نظر گرفتن چهره مقدس خود را."
از دعاهای منسوب به او این دعاست:
"اللهم انقلنا والمسلمين من الشقاوة إلى السعادة، ومن النار إلى الجنة، ومن العذاب إلى الرحمة، ومن الذنوب إلى المغفرة، ومن الإساءة إلى الإحسان، ومن الخوف إلى الأمان، ومن الفقر إلى الغنى، ومن الذل إلى العز، ومن الإهانة إلى الكرامة، ومن الضيق إلى السعة، ومن الشر إلى الخير، ومن العسر إلى اليسر، ومن الإدبار إلى الإقبال، ومن السقم إلى الصحة، ومن السخط إلى الرضا، ومن الغفلة إلى العبادة، ومن الفترة إلى الاجتهاد، ومن الخذلان إلى التوفيق، ومن البدعة إلى السنة، ومن الجور إلى العدل. اللهم أعنّا على ديننا بالدنيا، وعلى الدنيا بالتقوى، وعلى التقوى بالعمل، وعلى العمل بالتوفيق، وعلى جميع ذلك بلطفك المفضي إلى رضاك، المُنْهِي إلى جنتك، المصحوب ذلك بالنظر إلى وجهك الكريم".


=فرزندان=
=فرزندان=
confirmed
۸٬۲۰۰

ویرایش