۸۷٬۷۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می کند که تفسیر قران را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می دانست: | ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می کند که تفسیر قران را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می دانست: | ||
ابن تیمیه معتقد بود وقتی کتبی که در علم طب و ریاضیات تدوین شده است نیازمند شرح می باشد چگونه ممکن است کتاب خداوند که سعادت دنیا و اخرت مردم بدان وابسته است بی نیاز از تفسیر و شرح باشد از اینرو بردانشمندان لازم است به تبیین و تفسیر الفاظ و معانی قران بپردازند و این عهدی است که خداوند از انان گرفته است.<ref>همان : قال الشیخ الإسلام ابن تیمیه : والعادة تمنع أن یقرأ قوم كتابا فی فن من العلم كالطب والحساب ، ولا یستشرحوه فكیف | ابن تیمیه معتقد بود وقتی کتبی که در علم طب و ریاضیات تدوین شده است نیازمند شرح می باشد چگونه ممکن است کتاب خداوند که سعادت دنیا و اخرت مردم بدان وابسته است بی نیاز از تفسیر و شرح باشد از اینرو بردانشمندان لازم است به تبیین و تفسیر الفاظ و معانی قران بپردازند و این عهدی است که خداوند از انان گرفته است.<ref>همان : قال الشیخ الإسلام ابن تیمیه : والعادة تمنع أن یقرأ قوم كتابا فی فن من العلم كالطب والحساب ، ولا یستشرحوه فكیف بکلام الله تعالى الذی هو عصمتهم ، وبه نجاتهم وسعادتهم وقیام دینهم ودنیاهم . ویجب على أهل العلم ، أن یبینوه للناس عن طریق الكتابة أو المشافهة لقوله تعالى : ( وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلا تَكْتُمُونَهُ )(آل عمران: من الآیة 187) وتبین الكتاب للناس شامل لتبین ألفاظه ومعانیه ، فیكون تفسیر القرآن ، مما أخذ الله العهد على أهل العلم ببیانه .- انتهی </ref> | ||
==3 – علامه طباطبائی== | ==3 – علامه طباطبائی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ایشان استغناء قران در تفسیر ، به اموری خارج از قران را لازمه ایاتی نظیر ایه : أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قران را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قران می دانند می نویسد: | ایشان استغناء قران در تفسیر ، به اموری خارج از قران را لازمه ایاتی نظیر ایه : أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قران را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قران می دانند می نویسد: | ||
اگر چنین بود- بشری بودن قران - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقران مرتفع می گردد . بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قران در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی رسید بدلیل انکه در موارد احتمال ناهماهنگی در ایات قران نمی توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان : ...یقول محتجا على أنه لیس من | اگر چنین بود- بشری بودن قران - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقران مرتفع می گردد . بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قران در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی رسید بدلیل انکه در موارد احتمال ناهماهنگی در ایات قران نمی توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان : ...یقول محتجا على أنه لیس من کلام البشر : ( أفلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا. لیس فیه أی اختلاف ، ولو وجد فیه اختلاف بالنظرة البدائیة یرتفع بالتدبر فی القرآن نفسه ومثل هذا الكتاب لو احتاج فی بیان مقاصده إلى شئ آخر لم تتم به الحجة ، لأنه لو فرض أن أحد الكفار وجد اختلافا فی شئ من القرآن لا یرتفع من طریق الدلالة اللفظیة للآیات لم یقنع برفعه من طرق أخرى ، كأن یقول النبی مثلا یرتفع بكذا وكذا ، ذلك لأن هذا الكافر لا یعتقد بصدق النبی ونبوته وعصمته ، فلم یتنازل لقوله ودعاواه </ref> | ||
ایشان در مقام نتیجه گیری از مباحث شان می فرماید: | ایشان در مقام نتیجه گیری از مباحث شان می فرماید: |