پرش به محتوا

نصیریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
=عقاید نصیریه چیست=
=عقاید نصیریه چیست=


در اكثر كتاب های منتشره كه پیرامون فرقه ها و [[مذاهب]] نوشته شده است، نصیریه را گروهی از [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه محسوب داشته اند كه به [[الوهیت]] [[ائمه اطهار]] خصوصاً [[امام علی|مولی الموحَدین]] اعتقاد دارند و در بیان وجه تسمیه آنها به نصیریه انتساب آنها به محمد بن نصیر نمیری را عامل این نام گذاری دانسته اند. <ref>خالق داد عباسی، توضیح الملل، ترجمة ملل و نحل شهرستانی، ص 251؛ مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی انتشارات آستان قدس رضوی، ص444؛ عبدالرحمن بدوی، مقالات الاسلامیین، ج 2، ص 65</ref> یا به قول دكتر عبد الرحمن بدوی، بعضی آنان را به نصیر كه غلام حضرت علی (ع) بود، منسوب می دانند. <ref>عبدالرحمن بدوی، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ترجمة حسین صابری، انتشارات آستان قدس رضوی، ص 395</ref>
در اکثر کتاب های منتشره که پیرامون فرقه ها و [[مذاهب]] نوشته شده است، نصیریه را گروهی از [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه محسوب داشته اند که به [[الوهیت]] [[ائمه اطهار]] خصوصاً [[امام علی|مولی الموحَدین]] اعتقاد دارند و در بیان وجه تسمیه آنها به نصیریه انتساب آنها به محمد بن نصیر نمیری را عامل این نام گذاری دانسته اند. <ref>خالق داد عباسی، توضیح الملل، ترجمة ملل و نحل شهرستانی، ص 251؛ مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی انتشارات آستان قدس رضوی، ص444؛ عبدالرحمن بدوی، مقالات الاسلامیین، ج 2، ص 65</ref> یا به قول دکتر عبد الرحمن بدوی، بعضی آنان را به نصیر که غلام حضرت علی (ع) بود، منسوب می دانند. <ref>عبدالرحمن بدوی، تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ترجمة حسین صابری، انتشارات آستان قدس رضوی، ص 395</ref>


هاشم عثمان دانشمند علوی سوری سخنان فوق را رد كرده و می گوید:
هاشم عثمان دانشمند علوی سوری سخنان فوق را رد کرده و می گوید:
در باره اصل این فرقه سه قول است:
در باره اصل این فرقه سه قول است:


1. این فرقه منسوب به محمد بن نصیر نمیری هستند كه این قول نادرست است؛ زیرا محمد بن نصیر متوفی 359 در قرن چهارم است در حالی كه اصطلاح نصیریه 200 سال بعد یعنی در اواخر قرن ششم ظهور پیدا كرد، و علاوه بر این پیروان وی را نمیریه گویند، نه نصیریه.
1. این فرقه منسوب به محمد بن نصیر نمیری هستند که این قول نادرست است؛ زیرا محمد بن نصیر متوفی 359 در قرن چهارم است در حالی که اصطلاح نصیریه 200 سال بعد یعنی در اواخر قرن ششم ظهور پیدا کرد، و علاوه بر این پیروان وی را نمیریه گویند، نه نصیریه.


2. منسوب به غلام [[حضرت علی (ع)]] به نام نصیر می باشند كه این قول هم صحیح نیست؛ زیرا اساساً [[امیر المؤمنین]] غلامی بنام نصیر نداشته است.
2. منسوب به غلام [[حضرت علی (ع)]] به نام نصیر می باشند که این قول هم صحیح نیست؛ زیرا اساساً [[امیر المؤمنین]] غلامی بنام نصیر نداشته است.


3. منسوب به كوهی به نام «النصیریه» «Nasarie» می باشند كه گروهی با عقاید خاص در اطراف این كوه زندگی می كردند و از نظر تاریخی بعد از سال 488 وجود داشته اند. كه با توجه به قراین، وجه تسمیه اخیر مناسب تر به نظر می رسد: <ref>هاشم عثمانی، العلویون بین الاسطورة و الحقیقه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 30، 31، 32</ref>
3. منسوب به کوهی به نام «النصیریه» «Nasarie» می باشند که گروهی با عقاید خاص در اطراف این کوه زندگی می کردند و از نظر تاریخی بعد از سال 488 وجود داشته اند. که با توجه به قراین، وجه تسمیه اخیر مناسب تر به نظر می رسد: <ref>هاشم عثمانی، العلویون بین الاسطورة و الحقیقه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 30، 31، 32</ref>


فرقه نصیریه كه افراد آن دوست دارند، علوی خوانده شوند، بنابر آنچه از كتب دانشمندان معاصر علوی بدست می آید، تمام عقایدشان همانند [[عقاید]] شیعیان اثنی عشریه است. شیخ عزیز ابراهیم علوی می گوید:
فرقه نصیریه که افراد آن دوست دارند، علوی خوانده شوند، بنابر آنچه از کتب دانشمندان معاصر علوی بدست می آید، تمام عقایدشان همانند [[عقاید]] شیعیان اثنی عشریه است. شیخ عزیز ابراهیم علوی می گوید:
علویان همان شیعیان امامیه اثنی عشری هستند، آنها فرائض را أداء می كنند، [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] زیر سایه [[ایمان]] و [[اسلام]]، آنگونه كه شایسته است و خدا در [[قرآن]] امر فرموده است و در سنَت مطهره كه از [[رسول اكرم]] و ائمه اطهار كه اولین آنها امام علی بن ابیطالب و آخرین آنها [[محمد بن الحسن الحجه المهدی (عج)]] است، ثابت شده، بدون هیچ تحریف و تغییر و تبدیل به انجام می رسد و اگر چه منكر برخی از شطحیات غلوّ گونه نمی شویم كه علَت آنها انزوای صد ساله در غار ها و كوه ها و دوری از مدارس و علم و علماء و [[فقه]] و [[حدیث نبوی]]، بعلَت ظلم سلاطین خصوصاً  در زمان ملوك و تركهای [[عثمانی]] بوده است، اضافه بر این مخفی كاری هایی كه بعلَت دستور برخی از مشایخ صورت می گرفته، هم می باشد، <ref>علی عزیز ابراهیم، العلویون بین الغلو و الفسلفه و التصوف و الشیعه بیروت، موسسه اعلمی المطبوعات، ص 61</ref>
علویان همان شیعیان امامیه اثنی عشری هستند، آنها فرائض را أداء می کنند، [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] زیر سایه [[ایمان]] و [[اسلام]]، آنگونه که شایسته است و خدا در [[قرآن]] امر فرموده است و در سنَت مطهره که از [[رسول اكرم|رسول اکرم]] و ائمه اطهار که اولین آنها امام علی بن ابیطالب و آخرین آنها [[محمد بن الحسن الحجه المهدی (عج)]] است، ثابت شده، بدون هیچ تحریف و تغییر و تبدیل به انجام می رسد و اگر چه منکر برخی از شطحیات غلوّ گونه نمی شویم که علَت آنها انزوای صد ساله در غار ها و کوه ها و دوری از مدارس و علم و علماء و [[فقه]] و [[حدیث نبوی]]، بعلَت ظلم سلاطین خصوصاً  در زمان ملوک و ترکهای [[عثمانی]] بوده است، اضافه بر این مخفی کاری هایی که بعلَت دستور برخی از مشایخ صورت می گرفته، هم می باشد، <ref>علی عزیز ابراهیم، العلویون بین الغلو و الفسلفه و التصوف و الشیعه بیروت، موسسه اعلمی المطبوعات، ص 61</ref>


حضرت [[آیه الله سبحانی]] می فرماید: « علویان مذهب خاصَی ندارند كه بتوان آن را وجه تمایز مذهب [[اهل بیت]] دانست، آنها شیعیان امامی و اثنی عشری هستند كه رفتار های مذهبی آنها طبق مذهب اهل بیت است. كه همیشه در معاملات شرعی و احكام دینی بر آن تكیه دارند و فقط در دومسئله قدری متمایز می شوند:
حضرت [[آیه الله سبحانی]] می فرماید: « علویان مذهب خاصَی ندارند که بتوان آن را وجه تمایز مذهب [[اهل بیت]] دانست، آنها شیعیان امامی و اثنی عشری هستند که رفتار های مذهبی آنها طبق مذهب اهل بیت است. که همیشه در معاملات شرعی و احکام دینی بر آن تکیه دارند و فقط در دومسئله قدری متمایز می شوند:


==طریقت جنبلائیه==
==طریقت جنبلائیه==


گفته می شود كه این طریقت را فردی به نام  ابو محمد عبدالله جنبلائی معروف به جنان  ایجاد كرد و برخی از علویان اعتقاد دارند، وی یكی از رؤسای بزرگ آنهاست و از دانا ترین متصوفه زمان خود است. او در عراق عجم در سرزمینی به نام جنبلاء اقامت داشت و به همین علَت به فارس شهرت یافت و گفته می شود او به مصر مسافرت كرد و در آنجا حسین بن حمدان خصیبی را دید،  وارد طریقت او شد و با او به جنبلا بر گشت و از او احكام [[تصوف]] و [[فلسفه]]، علوم ستاره شناسی و هیئت و سایر علوم زمان خود را آموخت. خصیبی یكی از مشایخ بزرگ علویین است و جانشین جنبلایی در ریاست طریقت شد. محمد أمین غالب الطویل در تاریخ العلویین می نگارد:
گفته می شود که این طریقت را فردی به نام  ابو محمد عبدالله جنبلائی معروف به جنان  ایجاد کرد و برخی از علویان اعتقاد دارند، وی یکی از رؤسای بزرگ آنهاست و از دانا ترین متصوفه زمان خود است. او در عراق عجم در سرزمینی به نام جنبلاء اقامت داشت و به همین علَت به فارس شهرت یافت و گفته می شود او به مصر مسافرت کرد و در آنجا حسین بن حمدان خصیبی را دید،  وارد طریقت او شد و با او به جنبلا بر گشت و از او احکام [[تصوف]] و [[فلسفه]]، علوم ستاره شناسی و هیئت و سایر علوم زمان خود را آموخت. خصیبی یکی از مشایخ بزرگ علویین است و جانشین جنبلایی در ریاست طریقت شد. محمد أمین غالب الطویل در تاریخ العلویین می نگارد:


روش حسین بن حمدان خصیبی و نمایندگانش در دین، راهنمایی افراد سایر [[ادیان]] به دین اسلام بود و آنها مثل سایر مردم مسلمان شیعه طبق دستورات معمولی باقی می ماندند و كسانی را كه در آنها شایستگی های لازم را می دید در طریقت جنبلایی وارد می كرد.
روش حسین بن حمدان خصیبی و نمایندگانش در دین، راهنمایی افراد سایر [[ادیان]] به دین اسلام بود و آنها مثل سایر مردم مسلمان شیعه طبق دستورات معمولی باقی می ماندند و کسانی را که در آنها شایستگی های لازم را می دید در طریقت جنبلایی وارد می کرد.
و از اینجا دانسته می شود كه هدف وی دعوت مردم به مذهب اهل بیت بود، آنگونه كه روشن است و طریقت جنبلائیه چیزی غیر از اعتقادات صوفیانه مثل سایر اعتقادات صوفیانه مخفی كه در اكثر فرقه های مسلمان است نیست.
و از اینجا دانسته می شود که هدف وی دعوت مردم به مذهب اهل بیت بود، آنگونه که روشن است و طریقت جنبلائیه چیزی غیر از اعتقادات صوفیانه مثل سایر اعتقادات صوفیانه مخفی که در اکثر فرقه های مسلمان است نیست.


==اعتقاد به باب==
==اعتقاد به باب==


دیدگاه علویان این است كه ائمه اوصیاء رسول خدایند و از آنجا كه ائمه در بر دارنده علوم اولین و آخرین هستند، پس ناچاراً برای هر كدام بابی است كه علوم از آنها اخذ شود، پس برای هر كدام بابی برگزیدند:
دیدگاه علویان این است که ائمه اوصیاء رسول خدایند و از آنجا که ائمه در بر دارنده علوم اولین و آخرین هستند، پس ناچاراً برای هر کدام بابی است که علوم از آنها اخذ شود، پس برای هر کدام بابی برگزیدند:


1- الامام علی بن ابیطالب          بابه        [[سلمان فارسی]]   
1- الامام علی بن ابیطالب          بابه        [[سلمان فارسی]]   
خط ۶۳: خط ۶۳:
6- الامام جعفر الصادق              بابه        جابر بن یزید جعفی
6- الامام جعفر الصادق              بابه        جابر بن یزید جعفی


7-الامام موسی الكاظم               بابه        محمد بن ابی زینب
7-الامام موسی الکاظم               بابه        محمد بن ابی زینب


8- الامام علی الرضا                  بابه        مفضل بن عمر
8- الامام علی الرضا                  بابه        مفضل بن عمر
خط ۷۱: خط ۷۱:
10-الامام علی الهادی              بابه        عمر بن فرات
10-الامام علی الهادی              بابه        عمر بن فرات


11- الامام حسن بن علی العسكری         بابه        ابو شعیب محمد بن نصیر النمیری
11- الامام حسن بن علی العسکری         بابه        ابو شعیب محمد بن نصیر النمیری


12- فلیس للامام محمد المهدی            باب
12- فلیس للامام محمد المهدی            باب


حضرت آیة الله سبحانی در ادامه می نویسد:
حضرت آیة الله سبحانی در ادامه می نویسد:
علویان به رسالت محمد بن عبدالله ایمان دارند و شكی در امامت پسر عموی پیامبر علی بن ابیطالب و یازده امام از صلب ایشان ندارند، گوینده شهادتین از روی ایمان هستند و اعتقادات شان گواهی به <big>لا اله الا الله، محمَد رسول الله</big>  و موالات اهل بیت رسول خداو نماز و روزه و حج و [[زكات]] و [[جهاد]] در راه خدا و [[معاد]] [[روز قیامت]] است. كتابشان قرآن و راهی جز شریعت قرآن ندارند. بزرگان دینی دارند كه بوسیله آنان دین را شناخته اند و شعائر دینی خود را بر پا می  دارند. هر سخنی كه قرآن بر آن اشاره نكرده رها می كنند....عصیان رسول را در عمل نمی كنند و کلامش را مخالف نمی نمایند و علم را در اهل بیت منحصر می دانند، و اعتمادشان به جعفر بن محمد الصادق است. در بحث های دینی و [[تفسیر قرآن]] و فقه و فتوی....عبادت خدای تعالی را می كنند، و در عبادتش كسی را شریك نمی دانند. <ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، موسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چاپ اول، ج 8، ص 409</ref>
علویان به رسالت محمد بن عبدالله ایمان دارند و شکی در امامت پسر عموی پیامبر علی بن ابیطالب و یازده امام از صلب ایشان ندارند، گوینده شهادتین از روی ایمان هستند و اعتقادات شان گواهی به <big>لا اله الا الله، محمَد رسول الله</big>  و موالات اهل بیت رسول خداو نماز و روزه و حج و [[زكات|زکات]] و [[جهاد]] در راه خدا و [[معاد]] [[روز قیامت]] است. کتابشان قرآن و راهی جز شریعت قرآن ندارند. بزرگان دینی دارند که بوسیله آنان دین را شناخته اند و شعائر دینی خود را بر پا می  دارند. هر سخنی که قرآن بر آن اشاره نکرده رها می کنند....عصیان رسول را در عمل نمی کنند و کلامش را مخالف نمی نمایند و علم را در اهل بیت منحصر می دانند، و اعتمادشان به جعفر بن محمد الصادق است. در بحث های دینی و [[تفسیر قرآن]] و فقه و فتوی....عبادت خدای تعالی را می کنند، و در عبادتش کسی را شریک نمی دانند. <ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، موسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، چاپ اول، ج 8، ص 409</ref>


شیخ عبد الرحمن الخیر یكی از علویان بر جسته می گوید:
شیخ عبد الرحمن الخیر یکی از علویان بر جسته می گوید:
اصول دین پنج تاست:
اصول دین پنج تاست:
توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد با همان تعریف و مبنایی كه شیعه اثنی عشری در مورد این اصول پنج گانه دارند.
توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد با همان تعریف و مبنایی که شیعه اثنی عشری در مورد این اصول پنج گانه دارند.
[[توحید]] یعنی: اعتقاد داریم به وجود خدای یگانه كه خالق عالم دیدنی و ندیدنی است. شریكی در ملكش ندارد و موصوف است به صفات كمال و منزه است از صفات نقص.
[[توحید]] یعنی: اعتقاد داریم به وجود خدای یگانه که خالق عالم دیدنی و ندیدنی است. شریکی در ملکش ندارد و موصوف است به صفات کمال و منزه است از صفات نقص.
[[عدل]] یعنی: اعتقاد داریم بر این كه خدای تعالی عادل است و مبری از ظلم است و از عمل زشت و بیهوده و بشر را به آنچه كه در قدرت و توان او نیست مكلف نمی كند و امرش نمی كند مگر آنچه به صلاح اوست و نهی نمی كند مگر از آنچه به ضرر آنهاست و اگرچه بیشتر مردم فساد و صلاح خود را تشخیص نمی دهند.
[[عدل]] یعنی: اعتقاد داریم بر این که خدای تعالی عادل است و مبری از ظلم است و از عمل زشت و بیهوده و بشر را به آنچه که در قدرت و توان او نیست مکلف نمی کند و امرش نمی کند مگر آنچه به صلاح اوست و نهی نمی کند مگر از آنچه به ضرر آنهاست و اگرچه بیشتر مردم فساد و صلاح خود را تشخیص نمی دهند.
[[نبوت]] یعنی: اعتقاد داریم خدای تعالی بندگان نیكش را به [[رسالت]] بر می گزیند تا پیام های الهی را برسانند بمردم و آنان را به آنچه صلاحشان در آن نهفته است راهنمایی كنند و از آنچه بدبختی دنیا و آخرت است بازشان دارد... اعتقاد داریم به [[عصمت]] همه پیامبران از خطا و فراموش كاری و از ارتكاب گناه و اشتباه قبل از برانگیخته شدن و بعد از آن...
[[نبوت]] یعنی: اعتقاد داریم خدای تعالی بندگان نیکش را به [[رسالت]] بر می گزیند تا پیام های الهی را برسانند بمردم و آنان را به آنچه صلاحشان در آن نهفته است راهنمایی کنند و از آنچه بدبختی دنیا و آخرت است بازشان دارد... اعتقاد داریم به [[عصمت]] همه پیامبران از خطا و فراموش کاری و از ارتکاب گناه و اشتباه قبل از برانگیخته شدن و بعد از آن...


[[امامت]] یعنی: اعتقاد داریم امامت مقامیست كه به اقتضای حكمت الهی برای مصالح بشر بعنوان وزارت انبیاء برای نشر دعوت الهی ایجاد شده است و در مورد قیام ائمه بعد از انبیاء معتقدیم كه ما برای تطبیق احكام [[دین]] بین مردم و حفظ شریع از تغییر و تحریف و تفسیر های اشتباه محتاج ائمه هستیم.
[[امامت]] یعنی: اعتقاد داریم امامت مقامیست که به اقتضای حکمت الهی برای مصالح بشر بعنوان وزارت انبیاء برای نشر دعوت الهی ایجاد شده است و در مورد قیام ائمه بعد از انبیاء معتقدیم که ما برای تطبیق احکام [[دین]] بین مردم و حفظ شریع از تغییر و تحریف و تفسیر های اشتباه محتاج ائمه هستیم.
و برای همین اقتضای حكم و لطف الهی این است كه امام را به نصّ معین نماید و این كه امام همه عیناْ مثل پیامبر معصوم باشند تا مؤمنین با اطمینان به اعمال و اقوال او اقتداء كنند.
و برای همین اقتضای حکم و لطف الهی این است که امام را به نصّ معین نماید و این که امام همه عیناْ مثل پیامبر معصوم باشند تا مؤمنین با اطمینان به اعمال و اقوال او اقتداء کنند.
و اعتقاد داریم به این كه امام بعد از [[پیامبر (ص)]] امام علی بن ابیطالب و بعد از او پسرانش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سپس 9 تن از فرزندان امام حسین كه آخرین آنها [[مهدی (عج)]] است.
و اعتقاد داریم به این که امام بعد از [[پیامبر (ص)]] امام علی بن ابیطالب و بعد از او پسرانش [[امام حسن]] و [[امام حسین]] و سپس 9 تن از فرزندان امام حسین که آخرین آنها [[مهدی (عج)]] است.


[[معاد]] یعنی: اعتقاد داریم به این كه خدای تعالی باز می گرداند مردم را بعد از مرگ برای محاسبه اعمال و جزاء می دهد نیكوكار را برای نیكو كاریش و گناهكار را بعلت گناه كاریش و ایمان داریم به آنچه در قرآن است و آنچه [[حدیث]] پیامبر است از اخبار روز قیامت و نشور و [[بهشت]] و [[جهنم]] و آتش و عذاب و نعمت و صراط  و میزان و غیر از اینها از آنچه كه ثابت شده در كتاب خدا و احادیث صحیح كه از پیامبر رسیده است.
[[معاد]] یعنی: اعتقاد داریم به این که خدای تعالی باز می گرداند مردم را بعد از مرگ برای محاسبه اعمال و جزاء می دهد نیکوکار را برای نیکو کاریش و گناهکار را بعلت گناه کاریش و ایمان داریم به آنچه در قرآن است و آنچه [[حدیث]] پیامبر است از اخبار روز قیامت و نشور و [[بهشت]] و [[جهنم]] و آتش و عذاب و نعمت و صراط  و میزان و غیر از اینها از آنچه که ثابت شده در کتاب خدا و احادیث صحیح که از پیامبر رسیده است.
امَا [[فروع دین]] زیادند كه مهمترین آنها نماز و روزه و زكات و حج و جهاد است.
امَا [[فروع دین]] زیادند که مهمترین آنها نماز و روزه و زکات و حج و جهاد است.


=بزرگان فرقة نصیریه از ابتدا تاکنون=
=بزرگان فرقة نصیریه از ابتدا تاکنون=


دربارة فرقة نصیریه دیدگاه‌های مختلف و متعارض بیان شده است. عدّه‌ای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته‌ و اعتقاد دارند كه آنها [[امامان معصوم (ع)]] را خدا دانسته و به تناسخ و [[حلال]] بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری می‌دانند، نمیری به امامان [[امامیه]] تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری (ع) غلو كرده و او را خدا ‌دانسته و خود را [[پیامبر]] می‌دانست. او در سال 395 هـ .ق درگذشت. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref>
دربارة فرقة نصیریه دیدگاه‌های مختلف و متعارض بیان شده است. عدّه‌ای این فرقه را پیروان محمّد بن نصیر نمیری دانسته‌ و اعتقاد دارند که آنها [[امامان معصوم (ع)]] را خدا دانسته و به تناسخ و [[حلال]] بودن محارم اعتقاد دارند و بنیانگذار آن را محمد بن نصیر نمیری می‌دانند، نمیری به امامان [[امامیه]] تا امام دهم اعتقاد داشته و دربارة امام حسن عسکری (ع) غلو کرده و او را خدا ‌دانسته و خود را [[پیامبر]] می‌دانست. او در سال 395 هـ .ق درگذشت. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref>


ولی امروزه كسانی كه از نصیریه در سوریه و [[لبنان]] زندگی ‌می‌كنند، خود را شیعة دوازده امامی دانسته و خود را [[علویّون]] معرفی كرده و موارد بالا مثل [[تناسخ]] و [[غلو]] را ردّ كرده و اعتقادات شیعة امامیّه را كاملاً قبول داشته و می‌گویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة‌ كمی غلو كرده‌ و [[ائمه]] را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانسته‌اند، این در حالی است كه محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref>
ولی امروزه کسانی که از نصیریه در سوریه و [[لبنان]] زندگی ‌می‌کنند، خود را شیعة دوازده امامی دانسته و خود را [[علویّون]] معرفی کرده و موارد بالا مثل [[تناسخ]] و [[غلو]] را ردّ کرده و اعتقادات شیعة امامیّه را کاملاً قبول داشته و می‌گویند: محمد بن نصیر نمیری، رئیس فرقة نمیریه بوده و در میان نصیریه و علویّون فقط عدّة‌ کمی غلو کرده‌ و [[ائمه]] را خدا دانسته و به تناسخ اعتقاد دارند. آنها تأسیس علویّون را در سال 488 تا 690 دانسته‌اند، این در حالی است که محمد بن نمیر در سال 359 درگذشته بود. <ref>ربّانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، 1381ش، ص 325؛ و نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، نجف، حیدریه، 1355، ص93؛ و برنجكار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، نشر كتابخانه طه، چاپ پنجم، 1382ش، ص 160</ref>


از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن كتابی كه <ref>شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30</ref> در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشته‌اند عدّه‌ای از بزرگان خود را نام برده‌اند. از این كتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت می‌توان نام برد:  
از بزرگان این فرقه در گذشته اطّلاعات زیادی در دست نیست. علویّون سوریه و لبنان در ضمن کتابی که <ref>شیرازی، سید حسن مهدی، العلویون شیعه اهل بیت، بیروت، دار الصادق، 1392، ص30</ref> در ردّ غلوّ و تناسخ و معرفی خود نگاشته‌اند عدّه‌ای از بزرگان خود را نام برده‌اند. از این کتاب و منابع دیگر بزرگان آنها را در دو قسمت می‌توان نام برد:  


==بزرگان دینی و علمی==
==بزرگان دینی و علمی==
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
#شیخ ابراهیم حسن نجّار
#شیخ ابراهیم حسن نجّار
#
#
#شیخ ابراهیم كامل، خطیب [[مسجد]] [[امام علی (ع)]] طرابلس لبنان
#شیخ ابراهیم کامل، خطیب [[مسجد]] [[امام علی (ع)]] طرابلس لبنان
#
#
#شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه
#شیخ احمد علی حلوم استاد و مقیم در لاذقیه
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
#شیخ سلیمان عیسی مصطفی
#شیخ سلیمان عیسی مصطفی
#
#
#استاد علی صالح علی صالح و عدّة زیادی كه ذكر همة آنها موجب اطالة‌کلام است. پیروان و بزرگان آنها معمولاً در سوریه و لبنان ساكن هستند. <ref>العلویون، شیعة اهل البیت، ص 30 و 31</ref>
#استاد علی صالح علی صالح و عدّة زیادی که ذکر همة آنها موجب اطالة‌کلام است. پیروان و بزرگان آنها معمولاً در سوریه و لبنان ساکن هستند. <ref>العلویون، شیعة اهل البیت، ص 30 و 31</ref>


==از بزرگان سیاسی==
==از بزرگان سیاسی==


#ترفیع محمّد نبهان، از مبارزین نصیریه قبل از استقلال و به حكومت رسیدن آنها
#ترفیع محمّد نبهان، از مبارزین نصیریه قبل از استقلال و به حکومت رسیدن آنها
#
#
#جاسم علون از مبارزین
#جاسم علون از مبارزین
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
#محمّد عمران وشّاح بابی اقدس
#محمّد عمران وشّاح بابی اقدس
#
#
#[[حافظ اسد]]، كه در ابتدا به لقب و رتبة «نجیب» رسیده و بعد به وزارت دفاع منسوب و سپس با تشكیل [[حزب بعث]] در سال 1965 م در سوریه به حكومت رسیده و مدّت زیادی رئیس جمهور سوریه بوده و در آنجا از محبوبیّت والائی برخوردار بود.
#[[حافظ اسد]]، که در ابتدا به لقب و رتبة «نجیب» رسیده و بعد به وزارت دفاع منسوب و سپس با تشکیل [[حزب بعث]] در سال 1965 م در سوریه به حکومت رسیده و مدّت زیادی رئیس جمهور سوریه بوده و در آنجا از محبوبیّت والائی برخوردار بود.
#
#
#ابراهیم ماخوس، قبل از ریاست جمهوری حافظ اسد، رئیس وزرای دولت بود.
#ابراهیم ماخوس، قبل از ریاست جمهوری حافظ اسد، رئیس وزرای دولت بود.
#
#
#احمد سویدانی كه از بزرگان و مبارزین نصیریه در سیاست و حكومت بود. <ref>شرف الدّین، تقی، النصیریه دراسة التحلیلیه، بیروت، 1983 م، ص 169</ref>
#احمد سویدانی که از بزرگان و مبارزین نصیریه در سیاست و حکومت بود. <ref>شرف الدّین، تقی، النصیریه دراسة التحلیلیه، بیروت، 1983 م، ص 169</ref>
#
#


هم اكنون در سوریه [[بشار اسد]] رئیس جمهور می‌باشد. او و پدرش از فرقه‌ نصیریه بوده و قبل از تشكیل حكومت، حافظ اسد را از مبارزین این فرقه نام برده‌اند. تمام فعالیّت‌های این فرقه سرّی بوده و قبل از تشكیل حكومت كاملاً سرّی عمل می‌كردند. <ref> النصیریه، دراسة التحلیلیه، ص 171</ref>
هم اکنون در سوریه [[بشار اسد]] رئیس جمهور می‌باشد. او و پدرش از فرقه‌ نصیریه بوده و قبل از تشکیل حکومت، حافظ اسد را از مبارزین این فرقه نام برده‌اند. تمام فعالیّت‌های این فرقه سرّی بوده و قبل از تشکیل حکومت کاملاً سرّی عمل می‌کردند. <ref> النصیریه، دراسة التحلیلیه، ص 171</ref>


=انتقادات وارده بر فرقه نصیریه=
=انتقادات وارده بر فرقه نصیریه=


بنابر آنچه مورخان نوشته‌اند: نصیریه نام دیگر علویون می‌باشد. <ref>هاشم عثمانی، هل العلویون شیعه، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1414ق، ص10</ref> كه غالباً در شمال لبنان و ساحل سوریه و كوه‌های علویین و مناطق اسكندرون و بعضی مناطق جنوبی [[تركیه]] ساكن می‌‌باشند. <ref>شریف یحیی الامین، فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، ترجمه محمد رضا موحدی، تهران، انتشارات باز، چاپ اول، 1378ش، ص202</ref> و لیكن با این وجود می‌توان فرقة نصیریه را به دو گروه غلات و شیعیان اثنی عشری تقسیم كرد. <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص41</ref> گروه اثنی عشری در مناطق [[شامات]] (سوریه، لبنان و تركیه) سكونت دارند و نصیریه‌های غالی غالباً در [[پاكستان]] و اطراف شبه قاره منزل و مأوی دارند.
بنابر آنچه مورخان نوشته‌اند: نصیریه نام دیگر علویون می‌باشد. <ref>هاشم عثمانی، هل العلویون شیعه، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1414ق، ص10</ref> که غالباً در شمال لبنان و ساحل سوریه و کوه‌های علویین و مناطق اسکندرون و بعضی مناطق جنوبی [[تركیه|ترکیه]] ساکن می‌‌باشند. <ref>شریف یحیی الامین، فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، ترجمه محمد رضا موحدی، تهران، انتشارات باز، چاپ اول، 1378ش، ص202</ref> و لیکن با این وجود می‌توان فرقة نصیریه را به دو گروه غلات و شیعیان اثنی عشری تقسیم کرد. <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص41</ref> گروه اثنی عشری در مناطق [[شامات]] (سوریه، لبنان و ترکیه) سکونت دارند و نصیریه‌های غالی غالباً در [[پاكستان|پاکستان]] و اطراف شبه قاره منزل و مأوی دارند.


از این رو برای بهتر شدن مطلب به معرفی اعتقادات هر كدام از این دو گروه به اختصار می‌پردازیم.
از این رو برای بهتر شدن مطلب به معرفی اعتقادات هر کدام از این دو گروه به اختصار می‌پردازیم.


و اما گروه اول یا نصریه‌های غالی
و اما گروه اول یا نصریه‌های غالی


این گروه كه تعالیم و معتقداتشان التقاطی از معتقدات شیعه، [[مسیحیت]] و ... است. <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص41</ref> تاریخ پیدایششان به قرن پنجم هجری قمری و به شخصی به نام نصیر می‌رسد. <ref>مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، با مقدمه كاظم مدیر شانه چی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375ش، ص442</ref>
این گروه که تعالیم و معتقداتشان التقاطی از معتقدات شیعه، [[مسیحیت]] و ... است. <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص41</ref> تاریخ پیدایششان به قرن پنجم هجری قمری و به شخصی به نام نصیر می‌رسد. <ref>مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، با مقدمه كاظم مدیر شانه چی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375ش، ص442</ref>


عقاید اساسی نصیریان غالی را می‌توان در امور زیر خلاصه كرد:
عقاید اساسی نصیریان غالی را می‌توان در امور زیر خلاصه کرد:


1. علی بن ابی طالب خداست یا خدا در او حلول كرده است.
1. علی بن ابی طالب خداست یا خدا در او حلول کرده است.


2. سلمان فارسی فرستادة علی (ع)است.
2. سلمان فارسی فرستادة علی (ع)است.


3. كلمة سرّ عبارت است از سه حرف ع (علی)، م (محمد) و س (سلمان فارسی).
3. کلمة سرّ عبارت است از سه حرف ع (علی)، م (محمد) و س (سلمان فارسی).


4. ارادت به [[ابن مجلم]]، زیرا او لاهوت را از بند ناسوت رها كرد، از این رو، كسانی را كه به ابن ملجم لعنت می‌فرستند بر خطا می‌دانند.
4. ارادت به [[ابن مجلم]]، زیرا او لاهوت را از بند ناسوت رها کرد، از این رو، کسانی را که به ابن ملجم لعنت می‌فرستند بر خطا می‌دانند.


5. [[شراب]] از نور است، و بر این اساس درخت مو را بزرگ می‌‌دارند و كندن آن را [[گناه]] می‌شمارند. <ref>فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی،ص 326، مركز جهانی علوم اسلامی، ط 3، 1383 ش</ref>
5. [[شراب]] از نور است، و بر این اساس درخت مو را بزرگ می‌‌دارند و کندن آن را [[گناه]] می‌شمارند. <ref>فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی،ص 326، مركز جهانی علوم اسلامی، ط 3، 1383 ش</ref>


و اما گروه دوم یا نصیریان كه شیعة اثنی عشری هستند.
و اما گروه دوم یا نصیریان که شیعة اثنی عشری هستند.


این گروه همان علویون ساكن در شمال لبنان و ساحل سوریه و كوه‌های علویین و مناطق اسكندرون و بعضی مناطق جنوبی تركیه می‌‌باشند. <ref>فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، همان، ص202</ref>
این گروه همان علویون ساکن در شمال لبنان و ساحل سوریه و کوه‌های علویین و مناطق اسکندرون و بعضی مناطق جنوبی ترکیه می‌‌باشند. <ref>فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، همان، ص202</ref>


این گروه شیعة امامیه و پیرو فقه جعفری (مذهب جعفری) هستند. فلذا در اعتقادات، فروع الدین و ادلة تشریع چیزی غیر از آنچه شیعیان اثنی عشری می‌گویند قائل نیستند. <ref> العلویون شیعه اهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، گروهی، بیروت، دار الصادق، صفحات 16 الی 26 نیز 78 و 77</ref> و لیكن با این وجود انتقاداتی بر آنها وارد است كه ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود.
این گروه شیعة امامیه و پیرو فقه جعفری (مذهب جعفری) هستند. فلذا در اعتقادات، فروع الدین و ادلة تشریع چیزی غیر از آنچه شیعیان اثنی عشری می‌گویند قائل نیستند. <ref> العلویون شیعه اهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، گروهی، بیروت، دار الصادق، صفحات 16 الی 26 نیز 78 و 77</ref> و لیکن با این وجود انتقاداتی بر آنها وارد است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود.


1. عدم اتحاد و عمل كرد قبیله‌ای
1. عدم اتحاد و عمل کرد قبیله‌ای


این در صورتی است كه خداوند متعال در [[قرآن كریم]] می­فرماید: «به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید» <ref>آل عمران/ 103</ref>
این در صورتی است که خداوند متعال در [[قرآن كریم|قرآن کریم]] می­فرماید: «به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید» <ref>آل عمران/ 103</ref>


و در جای دیگر می‌فرماید:
و در جای دیگر می‌فرماید:


«كسانی كه ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند زیرا) حزب و جمعیت [[خداوند]] پیروز می‌‌باشند.» <ref> مائده/56</ref>
«کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند زیرا) حزب و جمعیت [[خداوند]] پیروز می‌‌باشند.» <ref> مائده/56</ref>


از این دو آیة شریفه به روشنی می‌توان فهمید كه :
از این دو آیة شریفه به روشنی می‌توان فهمید که :


اولاً آنهایی كه دارای یك عقیده و یك دین و مذهب هستند همگی آنها حزب آن دین می‌‌باشند. ثانیاً كسانی كه پیرو یك دین و مذهب شدند حق ندارند متفرق و گروه، گروه شوند. زیرا شرط پیروزی یك جمعیت و پیروان یك مذهب و آیین، ایمان محكم، تقوا، عمل صالح و از همه مهمتر اتحاد و همبستگی است <ref> مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج4، ص433ـ434 (ذیل آیة 56 / مائده)</ref> فلذا متحد نبودن و قبیله‌ای عمل كردن باعث شكست و نابودی می‌شود.
اولاً آنهایی که دارای یک عقیده و یک دین و مذهب هستند همگی آنها حزب آن دین می‌‌باشند. ثانیاً کسانی که پیرو یک دین و مذهب شدند حق ندارند متفرق و گروه، گروه شوند. زیرا شرط پیروزی یک جمعیت و پیروان یک مذهب و آیین، ایمان محکم، تقوا، عمل صالح و از همه مهمتر اتحاد و همبستگی است <ref> مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج4، ص433ـ434 (ذیل آیة 56 / مائده)</ref> فلذا متحد نبودن و قبیله‌ای عمل کردن باعث شکست و نابودی می‌شود.


2. محروم كردن زنان از [[ارث]] و مهر زن را حق ولی او دانستن
2. محروم کردن زنان از [[ارث]] و مهر زن را حق ولی او دانستن


اما خداوند كریم در كتاب آسمانی فرموده است:
اما خداوند کریم در کتاب آسمانی فرموده است:


«حكم خدا در حق فرزندان شما این است كه پسران دو برابر دختران ارث می‌برند ... » <ref>نساء/11</ref>
«حکم خدا در حق فرزندان شما این است که پسران دو برابر دختران ارث می‌برند ... » <ref>نساء/11</ref>


فلذا می‌بینیم كه خداوند متعال زنان را از ارث محروم نكرده است.
فلذا می‌بینیم که خداوند متعال زنان را از ارث محروم نکرده است.


3. مشایخ آنها دوست دارند عوام دستشان را ببوسند.
3. مشایخ آنها دوست دارند عوام دستشان را ببوسند.


ما وقتی به روایات نگاه می‌كنیم می‌بینیم كه در آموزه‌های اهل بیت (ع) بوسیدن دست بزرگان قبایل بخاطر رئیس قبیله بودنشان مذموم و مطرود است، چرا كه [[امام رضا (ع)]] در حدیثی می‌فرمایند: هیچ مردی دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا كه بوسیدن دست دیگران مانند نماز خواندن به آن شخص است» <ref> مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامیه، 1386ق، ج78، ص345، ح46(كتاب الروضه، باب 26 مواعظ الرضا(ع)</ref>
ما وقتی به روایات نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در آموزه‌های اهل بیت (ع) بوسیدن دست بزرگان قبایل بخاطر رئیس قبیله بودنشان مذموم و مطرود است، چرا که [[امام رضا (ع)]] در حدیثی می‌فرمایند: هیچ مردی دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست دیگران مانند نماز خواندن به آن شخص است» <ref> مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامیه، 1386ق، ج78، ص345، ح46(كتاب الروضه، باب 26 مواعظ الرضا(ع)</ref>


4. مشایخ آنها زكات را حق اختصاصی خود می‌دانند
4. مشایخ آنها زکات را حق اختصاصی خود می‌دانند


لیكن در قرآن كریم خداوند متعال موارد مصرف زكات را چنین بر شمرده است: «زكات فقط از آن فقرا و تنگدستان و عاملان آنست و آنهایی كه جلب دلهایشان كنند و برای آزاد كردن بردگان و قرض دادن و صرف در راه خدا و به راه ماندگان است و این قراری از جانب خداست و خدا دانای شایسته كار است» <ref>توبه/60</ref>
لیکن در قرآن کریم خداوند متعال موارد مصرف زکات را چنین بر شمرده است: «زکات فقط از آن فقرا و تنگدستان و عاملان آنست و آنهایی که جلب دلهایشان کنند و برای آزاد کردن بردگان و قرض دادن و صرف در راه خدا و به راه ماندگان است و این قراری از جانب خداست و خدا دانای شایسته کار است» <ref>توبه/60</ref>


5. مشایخ آنها اقدام به بر پایی [[نماز جماعت]] نمی‌كنند
5. مشایخ آنها اقدام به بر پایی [[نماز جماعت]] نمی‌کنند


در صورتی كه خداوند سبحان در قرآن كریم در آیات متعددی اقامه نماز را از ویژگیهای بارز یك مؤمن دانسته است.
در صورتی که خداوند سبحان در قرآن کریم در آیات متعددی اقامه نماز را از ویژگیهای بارز یک مؤمن دانسته است.


6. اهمال در قیام به واجبات <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص102ـ105</ref>
6. اهمال در قیام به واجبات <ref>هل العلویون شیعه، همان، ص102ـ105</ref>


در صورتی كه امام علی (ع) در خصوص واجبات می‌فرمایند: هیچ عبادتی مانند انجام واجبات نیست. <ref>محدث، سید جلال الدین، شرح فارسی غرر و درر آمدی، دانشگاه تهران، 1373ش، ج6، ص365، ح10552</ref>
در صورتی که امام علی (ع) در خصوص واجبات می‌فرمایند: هیچ عبادتی مانند انجام واجبات نیست. <ref>محدث، سید جلال الدین، شرح فارسی غرر و درر آمدی، دانشگاه تهران، 1373ش، ج6، ص365، ح10552</ref>


و در جایی دیگر می‌فرماید:
و در جایی دیگر می‌فرماید:


«بدرستی كه خدای سبحان واجب كرده بر شما فریضه‌ای چند، پس ضایع مگرانید آنها را ...» <ref>محدث، سید جلال الدین، شرح فارسی غرر و درر آمدی، دانشگاه تهران، 1373ش،ج2، ص572،‌ ح3597</ref>
«بدرستی که خدای سبحان واجب کرده بر شما فریضه‌ای چند، پس ضایع مگرانید آنها را ...» <ref>محدث، سید جلال الدین، شرح فارسی غرر و درر آمدی، دانشگاه تهران، 1373ش،ج2، ص572،‌ ح3597</ref>


نتیجه آنكه نصیریه‌هایی كه شیعة اثنی عشری هستند اگر چه انتقادات و ایراداتی بر برخی آداب و رسوم آنها وارد است منتها در عقاید و احكام مذهبشان جعفری بوده و همانند سایر شیعیان می‌‌باشند.
نتیجه آنکه نصیریه‌هایی که شیعة اثنی عشری هستند اگر چه انتقادات و ایراداتی بر برخی آداب و رسوم آنها وارد است منتها در عقاید و احکام مذهبشان جعفری بوده و همانند سایر شیعیان می‌‌باشند.
اما نصیریه‌هایی كه غالی هستند، خارج از اسلام و مذهب جعفری می‌‌باشند و ما هم به پیروی از ائمه اطهار(ع)از آنها بیزاری می جوییم و انتقادات وارد بر غالیان بر آنها وارد است.
اما نصیریه‌هایی که غالی هستند، خارج از اسلام و مذهب جعفری می‌‌باشند و ما هم به پیروی از ائمه اطهار(ع)از آنها بیزاری می جوییم و انتقادات وارد بر غالیان بر آنها وارد است.


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۷۱

ویرایش