۸۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
شهید مطهری معتقدند که از مجموع آیات و روایات و نیز دلائل عقلی و فلسفی استفاده می شود که منکرین حقایق و ضروریات دین در صورتی که مستضعف و قاصر باشند اهل نجاتند. در این مقاله ابتدا دیدگاه اجمالی و سپس دیدگاه تفصیلی شهید مطهری در این زمینه تبیین شده است. | [[شهید مطهری]] معتقدند که از مجموع آیات و روایات و نیز دلائل عقلی و فلسفی استفاده می شود که منکرین حقایق و ضروریات دین در صورتی که مستضعف و قاصر باشند اهل نجاتند. در این مقاله ابتدا دیدگاه اجمالی و سپس دیدگاه تفصیلی شهید مطهری در این زمینه تبیین شده است. | ||
==دیدگاه اجمالی شهید مطهری== | ==دیدگاه اجمالی شهید مطهری== | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
1- اکثریت انسانها در دنیا روح اسلام فطری در آنها وجود دارد. لذا اهل نجات خواهند بود و این همان غلبه خیر بر شر در دنیا خواهد بود. | 1- اکثریت انسانها در دنیا روح اسلام فطری در آنها وجود دارد. لذا اهل نجات خواهند بود و این همان غلبه خیر بر شر در دنیا خواهد بود. | ||
2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته اند از باب مرجون | 2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته اند از باب [[مرجون لامرااالله]] مورد عفو قرار می گیرند. | ||
3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می کند. | 3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می کند. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
دیدگاه تفریطی ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به امامت می داند. بنابر این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است. | دیدگاه تفریطی ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به [[امامت]] می داند. بنابر این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==دیدگاه تفصیلی شهید مطهری== | ==دیدگاه تفصیلی شهید مطهری== | ||
از منظر ایشان آنچه مجموعاً از آیات و روایات و حکم عقل استفاده مىشود این است که قاصران و | از منظر ایشان آنچه مجموعاً از آیات و روایات و حکم عقل استفاده مىشود این است که [[قاصران]] و [[مستضعفان]]،مشمول عذاب الهی نخواهند بود. | ||
===الف - آیات=== | ===الف - آیات=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
شهید مطهری ذیل عنوان قاصران و مستضعفان می نویسد: | شهید مطهری ذیل عنوان قاصران و مستضعفان می نویسد: | ||
علماى اسلام، اصطلاحى دارند؛ مىگویند برخى از مردم «مستضعفین» و یا «مرجون لامر اللّه» مىباشند. «مستضعفین» یعنى بیچارگان و دستنارسان، «مرجون لامر اللّه» یعنى کسانى که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوى که حکمت و رحمتش ایجاب مىکند عمل خواهد کرد. هر دو اصطلاح از قرآن کریم اقتباس شده است. | علماى اسلام، اصطلاحى دارند؛ مىگویند برخى از مردم [[«مستضعفین»]] و یا «مرجون لامر اللّه» مىباشند. «مستضعفین» یعنى بیچارگان و دستنارسان، «مرجون لامر اللّه» یعنى کسانى که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوى که حکمت و رحمتش ایجاب مىکند عمل خواهد کرد. هر دو اصطلاح از قرآن کریم اقتباس شده است. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
آنها معتذر مىشوند که ما مردمى بیچاره بودیم، دستمان به کسى و چیزى نمىرسید. | آنها معتذر مىشوند که ما مردمى بیچاره بودیم، دستمان به کسى و چیزى نمىرسید. | ||
فرشتگان مىگویند شما مستضعف نیستید، زیرا زمین خدا فراخ بود و شما مىتوانستید از آنجا مهاجرت کرده به | فرشتگان مىگویند شما مستضعف نیستید، زیرا زمین خدا فراخ بود و شما مىتوانستید از آنجا مهاجرت کرده به نقطه اى بروید که همه جور امکان در آنجا بود، پس شما مقصّرید و مستوجب عذاب. | ||
در آیه دوم وضع برخى مردم را ذکر مىکند که واقعا مستضعفند، خواه مرد و یا زن و یا کودک. اینها کسانى هستند که دستشان به جایى نمىرسد و راه به جایى نمىبرند. | در آیه دوم وضع برخى مردم را ذکر مىکند که واقعا مستضعفند، خواه مرد و یا زن و یا کودک. اینها کسانى هستند که دستشان به جایى نمىرسد و راه به جایى نمىبرند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در آیه سوم نوید مىدهد و امیدوار مىکند به اینکه خداوند کریم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار مىدهد. | در آیه سوم نوید مىدهد و امیدوار مىکند به اینکه خداوند کریم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار مىدهد. | ||
گفتار علامه طباطبائی ذیل آیات استضعاف | گفتار [[علامه طباطبائی]] ذیل آیات استضعاف | ||
شهید مطهری گفتار علامه طباطبائی را در تبیین آیات فوق اینچنین بیان می کند: | شهید مطهری گفتار علامه طباطبائی را در تبیین آیات فوق اینچنین بیان می کند: | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
حضرت استادنا الاکرم علّامه طباطبائى روحى فداه، در تفسیر «المیزان» ذیل همین آیات مىفرمایند: «خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیّت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهى شامل آن نمىشود، اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثناء شدهاند. | حضرت استادنا الاکرم علّامه طباطبائى روحى فداه، در تفسیر «المیزان» ذیل همین آیات مىفرمایند: «خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیّت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهى شامل آن نمىشود، اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثناء شدهاند. | ||
استثناء به صورتى ذکر شده که اختصاص ندارد به اینکه استضعاف به این صورت باشد؛ همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». | استثناء به صورتى ذکر شده که اختصاص ندارد به اینکه استضعاف به این صورت باشد؛ همان طورى که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». | ||
خط ۹۴: | خط ۹۶: | ||
«مردم شش دسته اند، و مآلًا سه دسته اند: فرقه | «مردم شش دسته اند، و مآلًا سه دسته اند: [[فرقه ایمان]]، [[فرقه کفر]]، [[فرقه گمراهى]]. | ||
این فرقه ها از وعد و وعید خدا درباره بهشت و جهنم پیدا مىشوند. (یعنى مردم بر حسب وضعشان در برابر این وعد و وعیدها به چند فرقه منقسم مىشوند.) | این فرقه ها از وعد و وعید خدا درباره بهشت و جهنم پیدا مىشوند. (یعنى مردم بر حسب وضعشان در برابر این وعد و وعیدها به چند فرقه منقسم مىشوند.) | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۱: | ||
جمیل بن درّاج از زرارة در این ماجرا نقل مىکند که امام فرمود: | جمیل بن درّاج از زرارة در این ماجرا نقل مىکند که امام فرمود: | ||
«اى زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه کافران و جاحدان) را به بهشت ببرد». | «اى زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه [[کافران]] و [[جاحدان]]) را به بهشت ببرد». | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۹: | ||
ایشان در این مساله نکات مهمی را از بوعلی سینا و صدرالمتالهین نقل می کند: | ایشان در این مساله نکات مهمی را از بوعلی سینا و صدرالمتالهین نقل می کند: | ||
بو على سینا مىگوید: | [[بو على سینا]] مىگوید: | ||
«مردم همان طورى که از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایى جسم به سه دسته تقسیم مىگردند: از لحاظ جسمى یک عده در کمال سلامت جسم و یا در کمال زیبایى اندامند، و یک عده در نهایت زشتى و یا بیمار تنى هستند. هر یک از این دو گروه در اقلیّتند. | «مردم همان طورى که از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایى جسم به سه دسته تقسیم مىگردند: از لحاظ جسمى یک عده در کمال سلامت جسم و یا در کمال زیبایى اندامند، و یک عده در نهایت زشتى و یا بیمار تنى هستند. هر یک از این دو گروه در اقلیّتند. | ||
خط ۲۹۳: | خط ۲۹۵: | ||
صدرالمتألّهین در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مىکند که: | [[صدرالمتألّهین]] در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مىکند که: | ||
«چگونه مىگویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى که به انسان که اشرف کائنات است نظر مىافکنیم مىبینیم اکثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مرکّباند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مىگرداند. پس عاقبت نوع انسان که ثمره و گل سرسبد هستى است شقاوت و بدبختى است». | «چگونه مىگویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى که به انسان که اشرف کائنات است نظر مىافکنیم مىبینیم اکثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مرکّباند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مىگرداند. پس عاقبت نوع انسان که ثمره و گل سرسبد هستى است شقاوت و بدبختى است». | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۵: | ||
[[رده:اعمال قاصران]] | [[رده:اعمال قاصران]] | ||
ویرایش