۸۷٬۷۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
نویسنده و پژوهشگر | نویسنده و پژوهشگر | ||
== چکیده == | ==چکیده== | ||
فقه مقارن از جمله دانشهای ارزشمند و اساسی فقهی است که در اجتهاد نقش عظیمی دارد، به گونهای که اجتهاد بدون آن ناقص است. سیر تاریخی این علم گویای آن است که فقیهان سنی و شیعه بدان اهتمام فراوانی داشته و دارند و کتابهای مهمی در این زمینه از ناحیه آنان تدوین شده است. در این مقاله موضوعاتی در محور این دانش از قبیل: تعریف فقه مقارن، تاریخچه فقه مقارن، اهمیت فقه مقارن و ضرورت آن، فواید فقه مقارن، و منابع فقه مقارن مورد بحث واقع شده است. | فقه مقارن از جمله دانشهای ارزشمند و اساسی فقهی است که در اجتهاد نقش عظیمی دارد، به گونهای که اجتهاد بدون آن ناقص است. سیر تاریخی این علم گویای آن است که فقیهان [[سنی]] و [[شیعه]] بدان اهتمام فراوانی داشته و دارند و کتابهای مهمی در این زمینه از ناحیه آنان تدوین شده است. در این مقاله موضوعاتی در محور این دانش از قبیل: تعریف فقه مقارن، تاریخچه فقه مقارن، اهمیت فقه مقارن و ضرورت آن، فواید فقه مقارن، و منابع فقه مقارن مورد بحث واقع شده است. | ||
غرض اصلی نگارنده این مقاله آن است که اثبات شود یکی از برترین راهکارهای تقریب و وحدت واقعی مسلمانان و فقیهان مذاهب اسلامی، گسترش این دانش در مراکز پژوهشی فقهی است. در ضمن در این تحقیقات معلوم میگردد که موارد اشتراک بین مذاهب اسلامی بسیار بیشتر از مقداری است که تاکنون تصور شده است. | غرض اصلی نگارنده این مقاله آن است که اثبات شود یکی از برترین راهکارهای تقریب و وحدت واقعی مسلمانان و فقیهان مذاهب اسلامی، گسترش این دانش در مراکز پژوهشی فقهی است. در ضمن در این تحقیقات معلوم میگردد که موارد اشتراک بین مذاهب اسلامی بسیار بیشتر از مقداری است که تاکنون تصور شده است. | ||
== کلیدواژگان == | ==کلیدواژگان== | ||
فقه مقارن؛ مذاهب اسلامی؛ اهل سنت؛ فقها | فقه مقارن؛ مذاهب اسلامی؛ اهل سنت؛ فقها | ||
== * تعریف فقه مقارن == | ==* تعریف فقه مقارن== | ||
در یک تعریف جامع باید گفت: فقه مقارن یا فقه تطبیقی که مرحله تکامل یافته علم الخلاف است، به دانشی اطلاق میگردد که در آن، آراء تمامی عالمان مذاهب، ملاحظه شده و آنگاه برترین آنها بدون تعصبات فرقهای گزینش میگردد. | در یک تعریف جامع باید گفت: فقه مقارن یا فقه تطبیقی که مرحله تکامل یافته علم الخلاف است، به دانشی اطلاق میگردد که در آن، آراء تمامی عالمان مذاهب، ملاحظه شده و آنگاه برترین آنها بدون تعصبات فرقهای گزینش میگردد. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== * تاریخچه پیدایش فقه مقارن == | ==* تاریخچه پیدایش فقه مقارن== | ||
از آنجا که در قرن دوم قمری مذاهب فقهی زیادی در جهان اسلام به وجود آمد، چنان که برخی تعداد آن را 138 مذهب میدانند، زمینههای مستعدی برای پیدایش فقه مقارن به وجود آمد. به گواهی تاریخ، شخصیتهای زیادی در طول تاریخ تاکنون نقش فراوانی در تکامل فقه مقارن داشتند که در رأس آنان باید از دو شخصیت بزرگ جهان اسلام؛ یعنی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نام برد. این دو بزرگوار با بهرهگیری از کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) در حلقههای درس خویش از روش مقارن در تمامی رشتههای علوم اسلامی از قبیل فقه، تفسیر و کلام استفاده نموده و مشتاقان حقیقت را از مذاهب گوناگون به سوی خود فرامیخواندند. | از آنجا که در قرن دوم قمری مذاهب فقهی زیادی در جهان اسلام به وجود آمد، چنان که برخی تعداد آن را 138 مذهب میدانند، زمینههای مستعدی برای پیدایش فقه مقارن به وجود آمد. به گواهی تاریخ، شخصیتهای زیادی در طول تاریخ تاکنون نقش فراوانی در تکامل فقه مقارن داشتند که در رأس آنان باید از دو شخصیت بزرگ جهان اسلام؛ یعنی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نام برد. این دو بزرگوار با بهرهگیری از کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) در حلقههای درس خویش از روش مقارن در تمامی رشتههای علوم اسلامی از قبیل فقه، تفسیر و کلام استفاده نموده و مشتاقان حقیقت را از مذاهب گوناگون به سوی خود فرامیخواندند. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
== * اهمیت و ضرورت فقه مقارن در ارتقای شریعت == | ==* اهمیت و ضرورت فقه مقارن در ارتقای شریعت== | ||
از آنجا که حقیقت فقه تلاش گسترده و جامع در بررسی ادله و اقوال فقیهان با قطع نظر از گرایشات مذهبی و فرقهای خاص در جهت استنباط حکم شرعی است، بنابراین باید اذعان کرد که چنین اجتهادی جامع بدون به کارگیری روش فقهی مقارن ممکن نیست؛ چون تنها در چنین شیوهای مجتهد خود را مکلف میبیند که اقوال و مستندات فقیهان و کارشناسان دینی را ملاحظه نموده و با نقد و بررسی منصفانه آنها قول احسن را برگزیند، بنابراین روش فقهی مقارن را باید مقتضای طبیعی و عقلی اجتهاد حقیقی دانست. نکته فوق علاوه بر آنکه مقضای اطلاق آیه شریفه «فَبَشِّرْ عِبَادِ. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر، 17و18) میباشد، در گفتار و سیره پیشوایان دینی و نیز عالمان و فقیهان منصف و روشناندیش مذاهب اسلامی مشاهده میگردد. | از آنجا که حقیقت فقه تلاش گسترده و جامع در بررسی ادله و اقوال فقیهان با قطع نظر از گرایشات مذهبی و فرقهای خاص در جهت استنباط حکم شرعی است، بنابراین باید اذعان کرد که چنین اجتهادی جامع بدون به کارگیری روش فقهی مقارن ممکن نیست؛ چون تنها در چنین شیوهای مجتهد خود را مکلف میبیند که اقوال و مستندات فقیهان و کارشناسان دینی را ملاحظه نموده و با نقد و بررسی منصفانه آنها قول احسن را برگزیند، بنابراین روش فقهی مقارن را باید مقتضای طبیعی و عقلی اجتهاد حقیقی دانست. نکته فوق علاوه بر آنکه مقضای اطلاق آیه شریفه «فَبَشِّرْ عِبَادِ. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر، 17و18) میباشد، در گفتار و سیره پیشوایان دینی و نیز عالمان و فقیهان منصف و روشناندیش مذاهب اسلامی مشاهده میگردد. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
== * فواید فقه مقارن == | ==* فواید فقه مقارن== | ||
بر روش فقهی مقارن فواید گستردهای مترتب است که برخی از آنها به شرح ذیل است: | بر روش فقهی مقارن فواید گستردهای مترتب است که برخی از آنها به شرح ذیل است: | ||
=== | ===کشف موارد خلاف و اسباب آن:=== | ||
این امر برای مجتهد نقاط قوت و ضعف اقوال را نیز مشخص خواهد کرد. در اینجا برخی از عوامل اختلاف فقیهان را که از طریق بررسیهای فقه مقارن استقصا شده است، به اجمال بیان میکنیم: | این امر برای مجتهد نقاط قوت و ضعف اقوال را نیز مشخص خواهد کرد. در اینجا برخی از عوامل اختلاف فقیهان را که از طریق بررسیهای فقه مقارن استقصا شده است، به اجمال بیان میکنیم: | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
=== | ===کشف موافقات=== | ||
در تبیین این امر باید گفت به طور کلی مجموعه اختلافات بین مذاهب اسلامی را در چند محور میتوان تصور نمود: | در تبیین این امر باید گفت به طور کلی مجموعه اختلافات بین مذاهب اسلامی را در چند محور میتوان تصور نمود: | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
باید اذعان کرد این نوع از اختلاف در مسائل فرعی غیرضروری چه بسا بین فقیهان یک مذهب هم وجود داشته باشد. با این مقدمه کوتاه باید گفت در پرتو عمل به روش مقارن در فقه، علاوه بر کشف موارد اختلافی، نقاط اشتراک فقهی فراوانی نیز روشن میگردد و مشخص خواهد شد که بیشتر اختلافات آنها صغروی بوده و در این موارد نیز در بیش از 90 درصد احکام و عقاید بین تمام مسلمانان با قطع نظر از مذاهب خاصی که بدان معتقدند، اتحاد و اشتراک وجود دارد. | باید اذعان کرد این نوع از اختلاف در مسائل فرعی غیرضروری چه بسا بین فقیهان یک مذهب هم وجود داشته باشد. با این مقدمه کوتاه باید گفت در پرتو عمل به روش مقارن در فقه، علاوه بر کشف موارد اختلافی، نقاط اشتراک فقهی فراوانی نیز روشن میگردد و مشخص خواهد شد که بیشتر اختلافات آنها صغروی بوده و در این موارد نیز در بیش از 90 درصد احکام و عقاید بین تمام مسلمانان با قطع نظر از مذاهب خاصی که بدان معتقدند، اتحاد و اشتراک وجود دارد. | ||
=== | ===تقریب و وحدت عملی بین پیروان مذاهب اسلامی ====== | ||
باید گفت هرگاه فقیهان مذاهب اسلامی روش فقهی مقارن را مبنای پژوهشهای فقهی خود قرار دهند، عوامل اصلی اختلاف و تشتت بین مذاهب اسلامی و پیروانشان از بین رفته و وحدت و همدلی جایگزین آن خواهد شد. در پرتو این روش جهل و ناآگاهی و بدبینی مسلمانان نسبت به یکدیگر زایل شده و بر همگان روشن میگردد که موارد اشتراک بین آنان در مسائل مختلف کلامی و فقهی بیش از 90 درصد میباشد، بدیهی است چنین امری موجب همبستگی بیشتر عالمان و پیروان مذاهب اسلامی خواهد شد. | باید گفت هرگاه فقیهان مذاهب اسلامی روش فقهی مقارن را مبنای پژوهشهای فقهی خود قرار دهند، عوامل اصلی اختلاف و تشتت بین مذاهب اسلامی و پیروانشان از بین رفته و وحدت و همدلی جایگزین آن خواهد شد. در پرتو این روش جهل و ناآگاهی و بدبینی مسلمانان نسبت به یکدیگر زایل شده و بر همگان روشن میگردد که موارد اشتراک بین آنان در مسائل مختلف کلامی و فقهی بیش از 90 درصد میباشد، بدیهی است چنین امری موجب همبستگی بیشتر عالمان و پیروان مذاهب اسلامی خواهد شد. | ||
=== | ===تحول و تکامل در فقه مذاهب اسلامی === ====== | ||
در این رابطه شیخ محمد مدنی میگوید: « فقه در واقع قانون و مقرراتی است که زندگی فردی و اجتماعی انسان را تنظیم میکند، چنان که قوانین مدنی بدین منظور وضع شده است. بنابراین چگونه فقیه اسلامی میتواند در چهارچوب فقهش به تنهایی زندگی کند، با اینکه باید تمام جهات و جوانب را بنگرد و به آنها احاطه پیدا کند و آنچه را به دست آورده است، در کنار دانستنیهای خود قرار دهد و در نتیجه به علم و شناسایی کامل و همهجانبه مسلح گردد، تا بتواند با روش خودشان آنها را قانع سازد». | در این رابطه شیخ محمد مدنی میگوید: « فقه در واقع قانون و مقرراتی است که زندگی فردی و اجتماعی انسان را تنظیم میکند، چنان که قوانین مدنی بدین منظور وضع شده است. بنابراین چگونه فقیه اسلامی میتواند در چهارچوب فقهش به تنهایی زندگی کند، با اینکه باید تمام جهات و جوانب را بنگرد و به آنها احاطه پیدا کند و آنچه را به دست آورده است، در کنار دانستنیهای خود قرار دهد و در نتیجه به علم و شناسایی کامل و همهجانبه مسلح گردد، تا بتواند با روش خودشان آنها را قانع سازد». | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
=== | ===اطمینان قلبی نسبت به حکم به دست آمده=== | ||
در این زمینه شیخ محمد مدنی میگوید: «اگر پژوهشگری بعضی از نظریهها را بداند و برخی را نداند، مسلماً رکن بزرگ فقه نزد او منهدم و ویران است؛ زیرا همواره در حال تزلزل و تردید است که مبادا آنچه را کنار گذاشتم و درصدد مطالعه آن بر نیامدهام، همان درست و حق بوده است و یا اینکه اگر آن نظریهها را با این نظریه مقرون میساختم، نظرم تحول مییافت و حکم تغییر میکرد» (همان). در حالی که در روش فقهی مقارن این تزلزل مرتفع گردیده و فقیه با اطمینان قلبی به اجتهاد خویش عمل خواهد کرد. | در این زمینه شیخ محمد مدنی میگوید: «اگر پژوهشگری بعضی از نظریهها را بداند و برخی را نداند، مسلماً رکن بزرگ فقه نزد او منهدم و ویران است؛ زیرا همواره در حال تزلزل و تردید است که مبادا آنچه را کنار گذاشتم و درصدد مطالعه آن بر نیامدهام، همان درست و حق بوده است و یا اینکه اگر آن نظریهها را با این نظریه مقرون میساختم، نظرم تحول مییافت و حکم تغییر میکرد» (همان). در حالی که در روش فقهی مقارن این تزلزل مرتفع گردیده و فقیه با اطمینان قلبی به اجتهاد خویش عمل خواهد کرد. | ||
== * منابع فقه مقارن == | ==* منابع فقه مقارن== | ||
مراد از منابع در فقه مقارن، مجموعه اموری است که مستند و مرجع اصلی فقیهان مذاهب اسلامی در فتاوا و احکام فقهی خود بوده است و مبانی فقهی یا اصولی آنان براساس آن اتخاذ میگردد. قبل از آنکه به بررسی اجمالی این منابع بپردازیم، به چند نکته مهم اشاره میکنیم: | مراد از منابع در فقه مقارن، مجموعه اموری است که مستند و مرجع اصلی فقیهان مذاهب اسلامی در فتاوا و احکام فقهی خود بوده است و مبانی فقهی یا اصولی آنان براساس آن اتخاذ میگردد. قبل از آنکه به بررسی اجمالی این منابع بپردازیم، به چند نکته مهم اشاره میکنیم: | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
اینک جهت تبیین هریک از امور فوق میگوییم به طور کلی منابع فقه مقارن در بین مذاهب اسلامی به شرح ذیل میباشد: 1. قرآن 2. سنت 3. اجماع 4. عقل 5. قول صحابه 6. قیاس 7. استحسان 8. استصلاح یا مصالح مرسله 9. فتح و سد ذرایع 10. عمل مردم مدینه 11. عرف. | اینک جهت تبیین هریک از امور فوق میگوییم به طور کلی منابع فقه مقارن در بین مذاهب اسلامی به شرح ذیل میباشد: 1. قرآن 2. سنت 3. اجماع 4. عقل 5. قول صحابه 6. قیاس 7. استحسان 8. استصلاح یا مصالح مرسله 9. فتح و سد ذرایع 10. عمل مردم مدینه 11. عرف. | ||
== تبیین موارد اختلاف مذاهب اسلامی در منابع شرعی: == | ==تبیین موارد اختلاف مذاهب اسلامی در منابع شرعی:== | ||
=== | ===قیاس=== | ||
غزالی در تعریف قیاس میگوید: «حکم نمودن (ایجابی یا سلبی) بر معلومی مانند حکمی که برای معلوم دیگر ثابت است، به واسطه مشترک بودن آن دو در علت حکم» (المنخول، غزالی، ص422). شاید بتوان ادعا نمود شاخصترین مورد اختلاف بین مذاهب اسلامی در منابع شرعی موضوع قیاس میباشد. مذاهب اهلسنت قائل به وجوب عمل به قیاس هستند و مذهب امامیه عمل به آن را حرام میداند، ولی باید اذعان کرد برخی از بزرگان اهلسنت با ابوحنیفه در مسئله قیاس مخالفت کردهاند، چنان که ابنخلدون در این رابطه میگوید: «ابوحنیفه بیش از 17 حدیث از احادیث رسول خدا را قبول نداشت و در شیوه فقهی خود افراط و زیادهروی میکرد» (همان، ص255؛ مقدمه ابنخلدون، ج2، ص388). | غزالی در تعریف قیاس میگوید: «حکم نمودن (ایجابی یا سلبی) بر معلومی مانند حکمی که برای معلوم دیگر ثابت است، به واسطه مشترک بودن آن دو در علت حکم» (المنخول، غزالی، ص422). شاید بتوان ادعا نمود شاخصترین مورد اختلاف بین مذاهب اسلامی در منابع شرعی موضوع قیاس میباشد. مذاهب اهلسنت قائل به وجوب عمل به قیاس هستند و مذهب امامیه عمل به آن را حرام میداند، ولی باید اذعان کرد برخی از بزرگان اهلسنت با ابوحنیفه در مسئله قیاس مخالفت کردهاند، چنان که ابنخلدون در این رابطه میگوید: «ابوحنیفه بیش از 17 حدیث از احادیث رسول خدا را قبول نداشت و در شیوه فقهی خود افراط و زیادهروی میکرد» (همان، ص255؛ مقدمه ابنخلدون، ج2، ص388). | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
3. کشف علت احکام در موارد مجاز از راههای مختلف متصور است که برخی از آنها مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی، حتی مذهب امامیه میباشد. در این رابطه عالم بزرگ شیعی آیتالله محمدتقی حکیم میگوید: «سه راه برای درک علت و فلسفه احکام متصور است: 1. راهی که ما را به صورت قطع به علت میرساند، 2. راهی که به صورت قطع به علت نمیرساند، ولی دلیل قطعی بر حجیت آن وجود دارد و 3. راهی که به صورت قطع به علت نمیرساند، ولی دلیل قطعی بر حجیت آن وجود ندارد». ایشان قسم اول و دوم را حجت دانسته و تنها قسم سوم را به دلیل عدم حجیت ظن حجت نمیداند (جهت اطلاعات بیشتر ر.ک: الأصول العامة للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، صص366-400). باید گفت بیشتر فقهای شیعه نیز در باب فلسفه احکام چنین دیدگاهی دارند که این امر با مراجعه به کتابهای اصولیشان روشن میشود. | 3. کشف علت احکام در موارد مجاز از راههای مختلف متصور است که برخی از آنها مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی، حتی مذهب امامیه میباشد. در این رابطه عالم بزرگ شیعی آیتالله محمدتقی حکیم میگوید: «سه راه برای درک علت و فلسفه احکام متصور است: 1. راهی که ما را به صورت قطع به علت میرساند، 2. راهی که به صورت قطع به علت نمیرساند، ولی دلیل قطعی بر حجیت آن وجود دارد و 3. راهی که به صورت قطع به علت نمیرساند، ولی دلیل قطعی بر حجیت آن وجود ندارد». ایشان قسم اول و دوم را حجت دانسته و تنها قسم سوم را به دلیل عدم حجیت ظن حجت نمیداند (جهت اطلاعات بیشتر ر.ک: الأصول العامة للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، صص366-400). باید گفت بیشتر فقهای شیعه نیز در باب فلسفه احکام چنین دیدگاهی دارند که این امر با مراجعه به کتابهای اصولیشان روشن میشود. | ||
=== | ===استحسان=== | ||
در تعریف استحسان تعاریف گوناگونی بین فقیهان اهلسنت وجود دارد، از برخی آنها استفاده میشود که استحسان خود دلیل مستقلی نبوده است و بازگشت به سنت یا عرف یا قیاس و یا دیگر ادله میکند و از برخی دیگر استفاده میشود که اصلاً استحسان روش جمع بین دو دلیل متعارض یا متزاحم است که در این صورت مورد وفاق بیشتر فقیهان اهلسنت و شیعه است و برخی تعاریف نیز به گونهای است که بیشتر عالمان و فقیهان اهلسنت با آن مخالفت نمودهاند. در اینجا برخی از این تعاریف را بیان میکنیم: | در تعریف استحسان تعاریف گوناگونی بین فقیهان اهلسنت وجود دارد، از برخی آنها استفاده میشود که استحسان خود دلیل مستقلی نبوده است و بازگشت به سنت یا عرف یا قیاس و یا دیگر ادله میکند و از برخی دیگر استفاده میشود که اصلاً استحسان روش جمع بین دو دلیل متعارض یا متزاحم است که در این صورت مورد وفاق بیشتر فقیهان اهلسنت و شیعه است و برخی تعاریف نیز به گونهای است که بیشتر عالمان و فقیهان اهلسنت با آن مخالفت نمودهاند. در اینجا برخی از این تعاریف را بیان میکنیم: | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
بنابراین چنین نیست که استحسان صرف صدور حکم براساس میل و شهوت باشد، بلکه از منظر احناف استحسان عدول از قیاس به حکم دیگر به جهت وجه قویتر میباشد که در حقیقت به نظر میرسد اینان چون دیدهاند اجرای قیاس در برخی مواقع به جهاتی صلاح نیست، به دلیلی به اسم استحسان پناه بردهاند. بنابراین میتوان ادعا کرد که در بسیاری مواقع دعوا بین موافقان و مخالفان استحسان لفظی است و هردو گروه در مواقع ضرورت حکم به عدول از حکم اولیه نموده و ضرورت را مقدم میدارند. | بنابراین چنین نیست که استحسان صرف صدور حکم براساس میل و شهوت باشد، بلکه از منظر احناف استحسان عدول از قیاس به حکم دیگر به جهت وجه قویتر میباشد که در حقیقت به نظر میرسد اینان چون دیدهاند اجرای قیاس در برخی مواقع به جهاتی صلاح نیست، به دلیلی به اسم استحسان پناه بردهاند. بنابراین میتوان ادعا کرد که در بسیاری مواقع دعوا بین موافقان و مخالفان استحسان لفظی است و هردو گروه در مواقع ضرورت حکم به عدول از حکم اولیه نموده و ضرورت را مقدم میدارند. | ||
=== | ===مصالح مرسله=== | ||
غزالی در تعریف آن میگوید: «المصلحه عباره فی الاصل عن جلب منفعه او دفع مضره»، آنگاه در تبیین آن میگوید: «مصلحه عبارت است از جلب منفعه و دفع ضرر و مراد از مصلحه، تحصیل مقاصد شرعی است، نه مقاصدی که خلق به دنبال آن است و اهداف شرع برای خلق محافظت از پنج اصل دین و جان و عقل و نسل و مال است. پس هر چیزی که موجب تحصیل این پنج اصل اساسی شود، مصلحت، و هر چیزی که موجب فوت این اصول گردد، مفسده خواهد بود» (المستصفی، ص174؛ جهت اطلاعات بیشتر در زمینه مقاصد پنجگانه شریعت ر.ک: الموافقات، ج2، ص4-6). | غزالی در تعریف آن میگوید: «المصلحه عباره فی الاصل عن جلب منفعه او دفع مضره»، آنگاه در تبیین آن میگوید: «مصلحه عبارت است از جلب منفعه و دفع ضرر و مراد از مصلحه، تحصیل مقاصد شرعی است، نه مقاصدی که خلق به دنبال آن است و اهداف شرع برای خلق محافظت از پنج اصل دین و جان و عقل و نسل و مال است. پس هر چیزی که موجب تحصیل این پنج اصل اساسی شود، مصلحت، و هر چیزی که موجب فوت این اصول گردد، مفسده خواهد بود» (المستصفی، ص174؛ جهت اطلاعات بیشتر در زمینه مقاصد پنجگانه شریعت ر.ک: الموافقات، ج2، ص4-6). | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
=== | ===عرف و عادت=== | ||
غزالی در تعریف عرف میگوید: «هو ما استقر فی النفوس من جهه العقول و تلقته الطباع السلیمه بالقبول» (الأصول العامة للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، ص417؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص200). برخی گفتهاند: «العرف عاده جمهور قوم فی قول او فعل» (معجم لغه الفقهاء، محمد قلعجی، ص309). در تعریف عاده نیز گفتهاند: «هی الامر المتکرر من غیر علاقه عقلیه» (شرح احقاق حق، مرعشی، ج2، ص196). | غزالی در تعریف عرف میگوید: «هو ما استقر فی النفوس من جهه العقول و تلقته الطباع السلیمه بالقبول» (الأصول العامة للفقه المقارن، محمدتقی حکیم، ص417؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص200). برخی گفتهاند: «العرف عاده جمهور قوم فی قول او فعل» (معجم لغه الفقهاء، محمد قلعجی، ص309). در تعریف عاده نیز گفتهاند: «هی الامر المتکرر من غیر علاقه عقلیه» (شرح احقاق حق، مرعشی، ج2، ص196). | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
از طرفی عرف به سه قسم تقسیم میشود: 1. عرفی که همه فقها آن را پذیرفتهاند و آن عرفی است که در یکی از نصوص به آن اشاره شده است، 2. عرفی که شارع به نص صریح با آن مخالفت کرده است و 3. عرفی که شارع در مورد آن امر و نهی ندارد. مالکیان و حنفیان این عرف را پذیرفتهاند و آن را اصل مستقلی میدانند (همان، ص298). در تقسیمی دیگر عرف به دو نوع کلی خاص و عام تقسیم میشود و عرف خاص به انواع دیگری نظیر صنفی، زمانی و مکانی و نیز عرف را به عرف شارع و متشرعه تقسیم کردهاند. | از طرفی عرف به سه قسم تقسیم میشود: 1. عرفی که همه فقها آن را پذیرفتهاند و آن عرفی است که در یکی از نصوص به آن اشاره شده است، 2. عرفی که شارع به نص صریح با آن مخالفت کرده است و 3. عرفی که شارع در مورد آن امر و نهی ندارد. مالکیان و حنفیان این عرف را پذیرفتهاند و آن را اصل مستقلی میدانند (همان، ص298). در تقسیمی دیگر عرف به دو نوع کلی خاص و عام تقسیم میشود و عرف خاص به انواع دیگری نظیر صنفی، زمانی و مکانی و نیز عرف را به عرف شارع و متشرعه تقسیم کردهاند. | ||
=== | ===قول صحابه=== | ||
بیشتر مذاهب اهلسنت به قول و مذهب صحابه به عنوان یکی از منابع استنباط احکام شرعی مینگرند. دلیل اصلی قائلان این امر آن است که معتقدند قول صحابه کاشف از سنت است، نظیر مبنایی که مذهب امامیه در باب اجماع دارد، از این رو میبینیم برخی از امامان اهلسنت شرایطی را در قبول قول صحابی ذکر کردهاند، به عنوان نمونه مالک دو شرط را مطرح کرده است: صحابی مورد نظر اهل فتوا باشد و فتوای آنها با روایت مرفوعی که قابلیت احتجاج دارد، مخالفتی نداشته باشد (همان، ص296). | بیشتر مذاهب اهلسنت به قول و مذهب صحابه به عنوان یکی از منابع استنباط احکام شرعی مینگرند. دلیل اصلی قائلان این امر آن است که معتقدند قول صحابه کاشف از سنت است، نظیر مبنایی که مذهب امامیه در باب اجماع دارد، از این رو میبینیم برخی از امامان اهلسنت شرایطی را در قبول قول صحابی ذکر کردهاند، به عنوان نمونه مالک دو شرط را مطرح کرده است: صحابی مورد نظر اهل فتوا باشد و فتوای آنها با روایت مرفوعی که قابلیت احتجاج دارد، مخالفتی نداشته باشد (همان، ص296). | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
=== | ===عمل اهل مدینه=== | ||
این منبع بیشتر از طرف مذهب مالک مطرح شده است. ایشان حتی عمل اهل مدینه را بر خبر واحد نیز مقدم میداشت؛ چون معتقد بود اهل مدینه شاهد سنت و سیره پیامبر(ص) بودهاند و رفتار و عمل آنان کاشف از سنت نبوی میباشد. برخی نیز عمل اهل مدینه را ملحق به اجماع میدانند. در تبیین این امر باید گفت که عمل اهل مدینه به دو قسم تقسیم میشود: آنچه که طریق آن نقل است و آنچه که طریق آن رأی و اجتهاد است. قسم اول به چهار قسم دیگر تقسیم میگردد: 1. نقل قول پیامبر(ص) مانند اذان و اقامه، 2. نقل فعل آن حضرت مانند عدد رکعات، 3. نقل اقرار آن حضرت و 4. نقل ترک برخی از امور مثل ترک زکات از سبزیجات (همان، صص289و290). | این منبع بیشتر از طرف مذهب مالک مطرح شده است. ایشان حتی عمل اهل مدینه را بر خبر واحد نیز مقدم میداشت؛ چون معتقد بود اهل مدینه شاهد سنت و سیره پیامبر(ص) بودهاند و رفتار و عمل آنان کاشف از سنت نبوی میباشد. برخی نیز عمل اهل مدینه را ملحق به اجماع میدانند. در تبیین این امر باید گفت که عمل اهل مدینه به دو قسم تقسیم میشود: آنچه که طریق آن نقل است و آنچه که طریق آن رأی و اجتهاد است. قسم اول به چهار قسم دیگر تقسیم میگردد: 1. نقل قول پیامبر(ص) مانند اذان و اقامه، 2. نقل فعل آن حضرت مانند عدد رکعات، 3. نقل اقرار آن حضرت و 4. نقل ترک برخی از امور مثل ترک زکات از سبزیجات (همان، صص289و290). | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
=== سد و فتح ذرایع === | ===سد و فتح ذرایع=== | ||
قرافی از علمای مالکی در معنای ذرایع میگوید: «الوسیله الی افضل المقاصد افضل الوسایل و الی اقبح المقاصد اقبح الوسایل و الی ما هو متوسط متوسط» (همان، ص292). شاطبی در تبیین ذرایع آن را به چهار قسم تقسیم میکند: 1. اعمال و وسایلی که قطعاً منجر به مفسده میشوند، 2. اعمالی که به طور نادر به مفسده منتهی میشود، 3. اعمالی که در بسیاری از اوقات منجر به مفسده میشود به طوری که ظن غالب در انجام آن به وقوع مفسده میانجامد و 4. اعمالی که در بسیاری از اوقات منجر به مفسده میشود، لکن کثرت آن به گونهای نیست که موجب ظن به مفسده گردد، مانند فروش اشیای ربوی که گاهی به ربا کشیده میشود. | قرافی از علمای مالکی در معنای ذرایع میگوید: «الوسیله الی افضل المقاصد افضل الوسایل و الی اقبح المقاصد اقبح الوسایل و الی ما هو متوسط متوسط» (همان، ص292). شاطبی در تبیین ذرایع آن را به چهار قسم تقسیم میکند: 1. اعمال و وسایلی که قطعاً منجر به مفسده میشوند، 2. اعمالی که به طور نادر به مفسده منتهی میشود، 3. اعمالی که در بسیاری از اوقات منجر به مفسده میشود به طوری که ظن غالب در انجام آن به وقوع مفسده میانجامد و 4. اعمالی که در بسیاری از اوقات منجر به مفسده میشود، لکن کثرت آن به گونهای نیست که موجب ظن به مفسده گردد، مانند فروش اشیای ربوی که گاهی به ربا کشیده میشود. | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
=== | ===استصحاب=== | ||
آخرین منبعی که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد، استصحاب است. در یک تتبع ساده به خوبی روشن میگردد که اغلب مذاهب اسلامی به استصحاب عمل میکنند، گرچه برخی مثل شوافع بیشتر از دیگران بدان میپردازند، چنان که بسیاری از احناف آن را حجت نمیدانند. در بین پیروان مذهب امامیه نیز بیشتر آنان در بسیاری از موارد به این اصل عمل میکنند، گرچه عدهای نظیر شریف مرتضی آن را حجت نمیدانند (عده الاصول، ج2، ص755). | آخرین منبعی که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد، استصحاب است. در یک تتبع ساده به خوبی روشن میگردد که اغلب مذاهب اسلامی به استصحاب عمل میکنند، گرچه برخی مثل شوافع بیشتر از دیگران بدان میپردازند، چنان که بسیاری از احناف آن را حجت نمیدانند. در بین پیروان مذهب امامیه نیز بیشتر آنان در بسیاری از موارد به این اصل عمل میکنند، گرچه عدهای نظیر شریف مرتضی آن را حجت نمیدانند (عده الاصول، ج2، ص755). | ||
* | * | ||
=== نتیجه === | |||
===نتیجه=== | |||
در پایان باید گفت بین مذاهب اسلامی در منابع و مصادر دین علاوه بر قرآن و سنت، اشتراکات فراوان دیگری نیز وجود دارد و اختلافات در بسیاری مواقع جزئی و فرعی است، چنان که این نوع اختلافات بین عالمان یک مذهب نیز غالباً وجود دارد. بدیهی است این امر در صورتی که توسط دانشمندان فریقین پیگیری شود، میتواند موجب تقریب بیشتر آنان در حوزه اندیشه و عمل گردیده و زمینه وحدت و انسجام هرچه بیشتر امت اسلامی را فراهم سازد. | در پایان باید گفت بین مذاهب اسلامی در منابع و مصادر دین علاوه بر قرآن و سنت، اشتراکات فراوان دیگری نیز وجود دارد و اختلافات در بسیاری مواقع جزئی و فرعی است، چنان که این نوع اختلافات بین عالمان یک مذهب نیز غالباً وجود دارد. بدیهی است این امر در صورتی که توسط دانشمندان فریقین پیگیری شود، میتواند موجب تقریب بیشتر آنان در حوزه اندیشه و عمل گردیده و زمینه وحدت و انسجام هرچه بیشتر امت اسلامی را فراهم سازد. |