۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==دلیل نام گذاری نظریه کسب== | ==دلیل نام گذاری نظریه کسب== | ||
واژه کسب و مشتقات آن دارای ریشه قرآنی است که در باره نسبت افعال انسان بیان شده است. روی همین جهت، متکلمان اشعری و ماتریدی در تفسیر افعال اختیاری انسان، از این واژه بهره برده اند. مثلا [[ابو حامد غزالی]] به این نکته اعتراف کرده است که مقصود من از کسب، پیروی از تعالیم قرآنی است که آن را به عنوان فعل بشر اطلاق کرده است. می نویسد:« أن القادر الواسع القدرة هو قادر على الاختراع للقدرة و المقدور معا، و لما كان اسم الخالق و المخترع مطلقا على من أوجد الشیء بقدرته و كانت القدرة و المقدور جمیعا بقدرة اللّه تعالى، سمی خالقا و مخترعا. و لم یكن المقدور مخترعا بقدرة العبد و إن كان معه فلم یسم خالقا و لا مخترعا و وجب أن یطلب لهذا النمط من النسبة اسم آخر مخالف فطلب له اسم الكسب تیمنا بكتاب اللّه تعالى، فإنه وجد إطلاق ذلك على أعمال العباد فی القرآن.» قادری که قدرتش بی انتها است، توانایی دارد که قدرت و مقدور را با هم بیافریند، به این جهت که خالق و مخترع به طور مطلق بر کسی استعمال می شود که به وجود آورنده شی باشد. قدرت و مقدور همراه با قدرت خدا به وجود می َآید و اوست خالق و مخترع. بنا بر این، عبد نمی تواند در فعلش خالق و مخترع باشد، پس باید نامی دیگر برای فعل عبد یافت (که نه خلق باشد و نه اختراع) و آن کسب است، زیرا به دلیل تیمن به قرآن از این نام استفاده می شود.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد فی الاعتقاد،ص 60</ref> | واژه کسب و مشتقات آن دارای ریشه قرآنی است که در باره نسبت افعال انسان بیان شده است. روی همین جهت، متکلمان اشعری و ماتریدی در تفسیر افعال اختیاری انسان، از این واژه بهره برده اند. مثلا [[ابو حامد غزالی|ابوحامد غزالی]] به این نکته اعتراف کرده است که مقصود من از کسب، پیروی از تعالیم قرآنی است که آن را به عنوان فعل بشر اطلاق کرده است. می نویسد:« أن القادر الواسع القدرة هو قادر على الاختراع للقدرة و المقدور معا، و لما كان اسم الخالق و المخترع مطلقا على من أوجد الشیء بقدرته و كانت القدرة و المقدور جمیعا بقدرة اللّه تعالى، سمی خالقا و مخترعا. و لم یكن المقدور مخترعا بقدرة العبد و إن كان معه فلم یسم خالقا و لا مخترعا و وجب أن یطلب لهذا النمط من النسبة اسم آخر مخالف فطلب له اسم الكسب تیمنا بكتاب اللّه تعالى، فإنه وجد إطلاق ذلك على أعمال العباد فی القرآن.» قادری که قدرتش بی انتها است، توانایی دارد که قدرت و مقدور را با هم بیافریند، به این جهت که خالق و مخترع به طور مطلق بر کسی استعمال می شود که به وجود آورنده شی باشد. قدرت و مقدور همراه با قدرت خدا به وجود می َآید و اوست خالق و مخترع. بنا بر این، عبد نمی تواند در فعلش خالق و مخترع باشد، پس باید نامی دیگر برای فعل عبد یافت (که نه خلق باشد و نه اختراع) و آن کسب است، زیرا به دلیل تیمن به قرآن از این نام استفاده می شود.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد فی الاعتقاد،ص 60</ref> | ||
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی== | ==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه متکلمان اشعری و ماتریدی== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''[[ابوالیسر بزدوی]](421- 494 ق )''' در بحث افعال عباد تابع اهل سنت و جماعت است و خلق را برای خدا و کسب را سزاوار انسان می داند و معتقد است که عبد فاعل واقعی فعل و وابسته به قدرت و اختیاری است که هر دو حادث است.<ref> ابوالیسر بزدوی (محمد بن محمد)، اصول الدین ، ص 104</ref> | '''[[ابوالیسر بزدوی]](421- 494 ق )''' در بحث افعال عباد تابع اهل سنت و جماعت است و خلق را برای خدا و کسب را سزاوار انسان می داند و معتقد است که عبد فاعل واقعی فعل و وابسته به قدرت و اختیاری است که هر دو حادث است.<ref> ابوالیسر بزدوی (محمد بن محمد)، اصول الدین ، ص 104</ref> | ||
'''[[ابو معین نسفی]](.418 یا 438- 508 ق)''' در باره افعال عباد و کسب، همانند ابو منصور ماتریدی و بزدوی قدرت و اختیار انسان را در ایجاد فعل( به معنای کسب) دخیل می داند. وی می گوید نظر حق این که برای بندگان افعالی است که به واسطه آن عاصی یا مطیع می شوند، اما آن افعال در اصل مخلوق خدا است، هر چند ثواب و عقاب تابع خلق افعال نیست، بلکه تابع افعال انسان است، به این معنا که انسان فعل خلق شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند و هر فطرتی فرق فعل اختیاری و اضطراری را می فهمد. <ref>ابو معین نسفی التمهید فی اصول الدین</ref> | '''[[ابو معین نسفی|ابومعین نسفی]](.418 یا 438- 508 ق)''' در باره افعال عباد و کسب، همانند ابو منصور ماتریدی و بزدوی قدرت و اختیار انسان را در ایجاد فعل( به معنای کسب) دخیل می داند. وی می گوید نظر حق این که برای بندگان افعالی است که به واسطه آن عاصی یا مطیع می شوند، اما آن افعال در اصل مخلوق خدا است، هر چند ثواب و عقاب تابع خلق افعال نیست، بلکه تابع افعال انسان است، به این معنا که انسان فعل خلق شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند و هر فطرتی فرق فعل اختیاری و اضطراری را می فهمد. <ref>ابو معین نسفی التمهید فی اصول الدین</ref> | ||
'''[[ابوالثناء لامشی]] حنفی.م 539 ق''' در تفسیر کسب بعد از اشاره به این سخن که متکلمان در باب افعال اختیاری عباد دچار اختلاف شده اند، به اعتقاد اهل سنت و جماعت اشاره می کند که آن ها افعال عباد را مخلوق خدا و مکسوب عباد می دانند. از منظر آنان خدا خالق، موجد و مبدع است و عبد به دلیل مباشرت با فعل کاسب می باشد. در این صورت، عبد فعل آفریده شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند.<ref>لامشی ابوالثناء، التمهید لقواعد التوحید،ص 97</ref> | '''[[ابوالثناء لامشی]] حنفی.م 539 ق''' در تفسیر کسب بعد از اشاره به این سخن که متکلمان در باب افعال اختیاری عباد دچار اختلاف شده اند، به اعتقاد اهل سنت و جماعت اشاره می کند که آن ها افعال عباد را مخلوق خدا و مکسوب عباد می دانند. از منظر آنان خدا خالق، موجد و مبدع است و عبد به دلیل مباشرت با فعل کاسب می باشد. در این صورت، عبد فعل آفریده شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند.<ref>لامشی ابوالثناء، التمهید لقواعد التوحید،ص 97</ref> |