۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید') |
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
«مخالفین اتّحاد مسلمین براى اینکه از وحدت اسلامى مفهومى غیر منطقى و غیر عملى بسازند، آن را به نام وحدت مذهبى توجیه مى کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بدیهى است که منظور علماى روشنفکر اسلامى از وحدت اسلامى، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقى است و نه مطلوب و عملى- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ، ج25، ص: 26</ref> | «مخالفین اتّحاد مسلمین براى اینکه از وحدت اسلامى مفهومى غیر منطقى و غیر عملى بسازند، آن را به نام وحدت مذهبى توجیه مى کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بدیهى است که منظور علماى روشنفکر اسلامى از وحدت اسلامى، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها- که نه معقول و منطقى است و نه مطلوب و عملى- نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ، ج25، ص: 26</ref> | ||
با توجه به تعاریفی که از دو مفهوم وحدت و تقریب مذاهب شده است روشن | با توجه به تعاریفی که از دو مفهوم وحدت و تقریب مذاهب شده است روشن میگردد که ایده«تقریب مذاهب اسلامی» در مقایسه با ایده «وحدت اسلامی» یک ایده متأخر محسوب می شود. | ||
آنچه تلقّی علمای مذهب از وحدت امّت اسلامی در اعصار گذشته بود، همسان سازی دیدگاه های فقهی و کلامی مذاهب و نزدیک کردن افکار پیروان مذاهب به یکدیگر نبود، بلکه مسئلهی اصلی، وحدت عملی در تقابل با بیگانگان بود و قرار بر این نبود که پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر نزدیک شوند. بعدها عالمان مصلح و اندیشمندان جهان اسلام به این باور رسیدند که تا پیروان مذاهب اسلامی نتوانند اندیشه های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلافات خود را به حداقل نرسانند و یا در مناسبات اجتماعی و درون آئینی خود افتراقات مذهبی را ملاک قرار نداده و براساس مشترکات حرکت نکنند، نمیتوانند در برابر دشمن مشترک نیز موضع واحد داشته باشند. به همین جهت، اصطلاح تقریب مذاهب را جایگزین اصطلاح وحدت کردند. | آنچه تلقّی علمای مذهب از وحدت امّت اسلامی در اعصار گذشته بود، همسان سازی دیدگاه های فقهی و کلامی مذاهب و نزدیک کردن افکار پیروان مذاهب به یکدیگر نبود، بلکه مسئلهی اصلی، وحدت عملی در تقابل با بیگانگان بود و قرار بر این نبود که پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر نزدیک شوند. بعدها عالمان مصلح و اندیشمندان جهان اسلام به این باور رسیدند که تا پیروان مذاهب اسلامی نتوانند اندیشه های خود را به یکدیگر نزدیک کرده و اختلافات خود را به حداقل نرسانند و یا در مناسبات اجتماعی و درون آئینی خود افتراقات مذهبی را ملاک قرار نداده و براساس مشترکات حرکت نکنند، نمیتوانند در برابر دشمن مشترک نیز موضع واحد داشته باشند. به همین جهت، اصطلاح تقریب مذاهب را جایگزین اصطلاح وحدت کردند. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
نتیجه اینکه ایده «تقریب مذاهب اسلامی» به مثابه راهکار و مقدمه ای برای تحقّق مفهوم «وحدت اسلامی» محسوب شده و در نتیجه نسبت این دو مفهوم را می توان نسبت بین مقدمه و ذی المقدمه دانست.<ref>ر.ک:howalaziz.blogfa.com</ref> | نتیجه اینکه ایده «تقریب مذاهب اسلامی» به مثابه راهکار و مقدمه ای برای تحقّق مفهوم «وحدت اسلامی» محسوب شده و در نتیجه نسبت این دو مفهوم را می توان نسبت بین مقدمه و ذی المقدمه دانست.<ref>ر.ک:howalaziz.blogfa.com</ref> | ||
با این بیان روشن است که هر قدر وجوه اشتراک بیشتری بین مذاهب به وجود آید و مرزهای فکری مذاهب به یکدیگر نزدیک تر شوند و سوء تفاهمات بین پیروان مذاهب برطرف شده و نقاط افتراق کمرنگ تر گردند، جامعهی اسلامی به مفهوم «وحدت اسلامی» نزدیک تر شده و تحقق این مفهوم سهل تر | با این بیان روشن است که هر قدر وجوه اشتراک بیشتری بین مذاهب به وجود آید و مرزهای فکری مذاهب به یکدیگر نزدیک تر شوند و سوء تفاهمات بین پیروان مذاهب برطرف شده و نقاط افتراق کمرنگ تر گردند، جامعهی اسلامی به مفهوم «وحدت اسلامی» نزدیک تر شده و تحقق این مفهوم سهل تر میگردد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
[[رده: وحدت]] | [[رده: وحدت]] |