پرش به محتوا

حق بازگشت از منظر حقوق بین‌الملل و نظام حقوقی اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد'
جز (جایگزینی متن - 'می اید' به 'می‌آید')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد')
خط ۳۸: خط ۳۸:
مراد از حقوق بین الملل حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و همه دولتها موظف به اجرای ان هستند. در این اعلامیه که مشتمل بر سی اصل می باشد مهمترین حقوق طبیعی انسانها نظیر ازادی بیان ، عقیده و...به رسمیت شناخته شده است .  
مراد از حقوق بین الملل حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و همه دولتها موظف به اجرای ان هستند. در این اعلامیه که مشتمل بر سی اصل می باشد مهمترین حقوق طبیعی انسانها نظیر ازادی بیان ، عقیده و...به رسمیت شناخته شده است .  


در مقدمه این اعلامیه امده است :‌ از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان ، اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می دهد؛
در مقدمه این اعلامیه امده است :‌ از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان ، اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل می‌دهد؛


از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است بشریت را که رو به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که درآن افراد بشر در بیان عقیده، آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است... از آنجا که مردم ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی حقوق مرد و زن و تساوی مجددا" در منشور، اعلام کرده اند و تصمیم راسخ گرفته اند که به پیشرفت اجتمایی کمک کنند و در محیطی آزادتر وضع زندگی بهتری بوجود آورند ....مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل، اعلام میکند . <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf26/6/1398</ref>
از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است بشریت را که رو به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که درآن افراد بشر در بیان عقیده، آزاد و از ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است... از آنجا که مردم ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی حقوق مرد و زن و تساوی مجددا" در منشور، اعلام کرده اند و تصمیم راسخ گرفته اند که به پیشرفت اجتمایی کمک کنند و در محیطی آزادتر وضع زندگی بهتری بوجود آورند ....مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل، اعلام میکند . <ref>https://www.aihrc.org.af/media/files/Laws/Elamia%20ha/Elamiya%20huquqe%20bashar.pdf26/6/1398</ref>
خط ۵۶: خط ۵۶:
تکیه گاه این اعلامیه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حیثیت ذاتى انسان است.از نظر این اعلامیه انسان به واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود داراى یک سلسله حقوق و آزادیها شده است که سایر جانداران به واسطه فاقد بودن آن حیثیت و شرافت و کرامت ذاتى، از آن حقوق و آزادیها بى‏بهره‏اند. ... باید بپرسیم آن حیثیت ذاتى انسانى که منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟ و همین جاست که یک تناقض واضح میان اساس اعلامیه حقوق بشر از یک طرف و ارزیابى انسان در فلسفه غرب از طرف دیگر نمایان مى‏گردد.
تکیه گاه این اعلامیه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حیثیت ذاتى انسان است.از نظر این اعلامیه انسان به واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود داراى یک سلسله حقوق و آزادیها شده است که سایر جانداران به واسطه فاقد بودن آن حیثیت و شرافت و کرامت ذاتى، از آن حقوق و آزادیها بى‏بهره‏اند. ... باید بپرسیم آن حیثیت ذاتى انسانى که منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟ و همین جاست که یک تناقض واضح میان اساس اعلامیه حقوق بشر از یک طرف و ارزیابى انسان در فلسفه غرب از طرف دیگر نمایان مى‏گردد.


ایشان ادامه می دهد :‌
ایشان ادامه می‌دهد :‌
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‏طور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مى‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 153-150</ref>
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد به‏طور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مى‏توانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏19، ص: 153-150</ref>


خط ۷۸: خط ۷۸:




قانون بازگشت یهودیان بر این فرض بنا شده است که "‌فلسطین سرزمین بدون ملت است و اگردر طی دهها قرن گذشته ملتی در ان وجود داشته است این وجود عرضی و موقتی است و هیچ حقوق ثابتی به اعضای این ملت نمی دهد زیرا یهودیان به تنهائی در زمین فلسطین-  یا انگونه که در ادبیات صهیونیستی و اسرائیلی و یهودی گفته می شود - در ارتش یسرائیل از حقوق مطلق اندامی برخوردارند ." <ref>همان ص 70.</ref>"  
قانون بازگشت یهودیان بر این فرض بنا شده است که "‌فلسطین سرزمین بدون ملت است و اگردر طی دهها قرن گذشته ملتی در ان وجود داشته است این وجود عرضی و موقتی است و هیچ حقوق ثابتی به اعضای این ملت نمی‌دهد زیرا یهودیان به تنهائی در زمین فلسطین-  یا انگونه که در ادبیات صهیونیستی و اسرائیلی و یهودی گفته می شود - در ارتش یسرائیل از حقوق مطلق اندامی برخوردارند ." <ref>همان ص 70.</ref>"  


باید گفت  صهیونیست ها  جهت  مشروعیت بخشیدن به  اقدام شومشان در اخراج فلسطینیان  و اسکان یهودیان مهاجر  در سرزمین انها ،  از  واژه"بازگشت"  بجای واژه " مهاجرت و تابعیت " استفاده نمودند  تا  مهاجرت یهودیان  به فلسطین  را امری طبیعی  جلوه داده و  در سطح دنیا چنین وانمود شود که گویا اینان  از نقاط مختلف دنیا به وطنشان  باز می گردند .
باید گفت  صهیونیست ها  جهت  مشروعیت بخشیدن به  اقدام شومشان در اخراج فلسطینیان  و اسکان یهودیان مهاجر  در سرزمین انها ،  از  واژه"بازگشت"  بجای واژه " مهاجرت و تابعیت " استفاده نمودند  تا  مهاجرت یهودیان  به فلسطین  را امری طبیعی  جلوه داده و  در سطح دنیا چنین وانمود شود که گویا اینان  از نقاط مختلف دنیا به وطنشان  باز می گردند .
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:


برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور-  یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی می داند که به حمایت از اشغالگران  فلسطین  اقدام نمودند :‌  
برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز ضمن پذیرش تعمیم - در ایه مذکور-  یکی از مصادیق بارز ایه " إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ" در جهان معاصر را صهیونیست ها و دولتهائی می داند که به حمایت از اشغالگران  فلسطین  اقدام نمودند :‌  
باید از وجدان بشریت معاصر پرسید :‌ امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و انان را از دیارشان اخراج نموده اند ؟چه کسانی از اشغالگران فلسطین در جهت نابودی مسلمانان و مردم فلسطین حمایت می‌کنند...در چنین شرائطی بر هر انسان دینداری لازم است به ایه «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» که دستور مبارزه با متجاوزین را می دهد عمل نماید.<ref>تفسیر الکاشف، ج‏7، ص: 304-305  نقل از کتاب  الدین فی خدمة الشعب،- المطبوع سنة 1963</ref>،
باید از وجدان بشریت معاصر پرسید :‌ امروزه چه کسانی با مسلمانان پیکار نموده و انان را از دیارشان اخراج نموده اند ؟چه کسانی از اشغالگران فلسطین در جهت نابودی مسلمانان و مردم فلسطین حمایت می‌کنند...در چنین شرائطی بر هر انسان دینداری لازم است به ایه «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» که دستور مبارزه با متجاوزین را می‌دهد عمل نماید.<ref>تفسیر الکاشف، ج‏7، ص: 304-305  نقل از کتاب  الدین فی خدمة الشعب،- المطبوع سنة 1963</ref>،


   
   
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش