۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
جز (جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین ') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
=روز بیست و یکم ماه رمضان= | =روز بیست و یکم ماه رمضان= | ||
==شهادت حضرت | ==شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)== | ||
یکی از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولای متقیان علی(علیه السلام) است، او از یاران با وفای پیامبر(صلی الله علیه و آله) و وصی و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حق پسر عمویش فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا»؛ همانا علی(علیه السلام) برادر و وصی و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت کنید. <ref>رمضان در تاریخ، ص254.</ref> | یکی از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولای متقیان علی(علیه السلام) است، او از یاران با وفای پیامبر(صلی الله علیه و آله) و وصی و وزیر و ابن عم و داماد آن حضرت بوده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حق پسر عمویش فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و وزیری و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا»؛ همانا علی(علیه السلام) برادر و وصی و وزیر و خلیفه من است در میان شما از او بشنوید و او را اطاعت کنید. <ref>رمضان در تاریخ، ص254.</ref> | ||
مطلب جالب و قابل تذکر این است که آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر داد، صاحب کشف الغمه از کرامات حضرت علی(علیه السلام) نقل مینماید: وقتی حضرت از قتال خوارج نهروان به کوفه برگشت، در ماه مبارک رمضان داخل مسجد شد، پس از دو رکعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبایی قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبی(علیه السلام) کرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟عرض کرد سیزده روز یا امیرالمؤمنین، سپس از امام حسین(علیه السلام) پرسید یا ابا عبدالله چقدر از این ماه مانده، عرض کرد هفده روز یا امیرالمؤمنین، آنگاه امام(علیه السلام) دست مبارک خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت که در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود:ارید حیاته و یرید قتلی × خلیلی من عذیری من مراد؛ من خواستار حیات و زندگی او هستم و او قصد جانم می کند، کسی که مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادی است. | مطلب جالب و قابل تذکر این است که آن حضرت مساله شهادت خویش را خبر داد، صاحب کشف الغمه از کرامات حضرت علی(علیه السلام) نقل مینماید: وقتی حضرت از قتال خوارج نهروان به کوفه برگشت، در ماه مبارک رمضان داخل مسجد شد، پس از دو رکعت نماز به منبر تشریف برد، خطبه بسیار زیبایی قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبی(علیه السلام) کرد، فرمود یا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟عرض کرد سیزده روز یا امیرالمؤمنین، سپس از امام حسین(علیه السلام) پرسید یا ابا عبدالله چقدر از این ماه مانده، عرض کرد هفده روز یا امیرالمؤمنین، آنگاه امام(علیه السلام) دست مبارک خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت که در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس این بیت را در مورد قاتلش فرمود:ارید حیاته و یرید قتلی × خلیلی من عذیری من مراد؛ من خواستار حیات و زندگی او هستم و او قصد جانم می کند، کسی که مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادی است. | ||
«ثم قال: هذا و الله قاتلی » ، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم می باشد، گفتند یا | «ثم قال: هذا و الله قاتلی » ، سپس اشاره به او فرمود: این قاتلم می باشد، گفتند یا امیرالمؤمنین آیا او را نمی کشی، فرمود: او که هنوز با من کاری نکرده است. <ref>کشف الغمه، ص414.</ref><br> | ||
=نزول قرآن در شب قدر= | =نزول قرآن در شب قدر= |