۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابو بکر' به 'ابوبکر') |
||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
<big>وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ</big><ref> 3 توبه.</ref> ترجمه: و این آیات اعلامی است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدی ندارند.<br> | <big>وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی النَّاسِ یوْمَ الْحَجِّ الْأَکبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ</big><ref> 3 توبه.</ref> ترجمه: و این آیات اعلامی است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدی ندارند.<br> | ||
حدیث: عن زید بن یثیع قال: نزلت براءة فبعثت بها رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم ابا بکر ثم ارسل علیا فاخذها منه، فلما رجع | حدیث: عن زید بن یثیع قال: نزلت براءة فبعثت بها رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم ابا بکر ثم ارسل علیا فاخذها منه، فلما رجع ابوبکر قال: هل نزل فی شی؟ قال صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: لا و لکن امرت ان ابلغها انا او رجل من اهلبیتی.<br> | ||
ترجمه: طبری در تفسیرش با سند از زید بن یثیع روایت کرده است که سوره برائت که نازل شد، رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم ابا بکر را فرستاد، برای خواندن آن به مردم. سپس علی علیهالسّلام را فرستاد، که آیه را از او بگیرد و خود بخواند و علی چنین کرد وقتیکه ابوبکر برگشت گفت آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟ پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: نه و لکن به من امر شده است که یا خودم این برائت را به گوش مردم برسانم یا مردی از اهلبیت من. <ref>جامعالبیان فى تفسیر القرآن ج 10/ 46.</ref><br> | ترجمه: طبری در تفسیرش با سند از زید بن یثیع روایت کرده است که سوره برائت که نازل شد، رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم ابا بکر را فرستاد، برای خواندن آن به مردم. سپس علی علیهالسّلام را فرستاد، که آیه را از او بگیرد و خود بخواند و علی چنین کرد وقتیکه ابوبکر برگشت گفت آیا در مورد من چیزی نازل شده است؟ پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: نه و لکن به من امر شده است که یا خودم این برائت را به گوش مردم برسانم یا مردی از اهلبیت من. <ref>جامعالبیان فى تفسیر القرآن ج 10/ 46.</ref><br> | ||
خط ۴۶۱: | خط ۴۶۱: | ||
حدیث: عن ابی سعید الخدری فی قوله: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» قال: امامة علی بن ابیطالب.<br> | حدیث: عن ابی سعید الخدری فی قوله: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» قال: امامة علی بن ابیطالب.<br> | ||
در روایت معروفی که از طرق اهل سنت نقل شده، آمده است که در قیامت از ولایت علی علیهالسّلام سئوال میشود. مثل آنچه ابو سعید خدری از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل کرده است از اعلام عامه تعداد زیادی از مفسرین و حفاظ آنها مضمون این روایت را نقل کردهاند ع<ref>لامه جوینى در فرائد السمطین 1/ 78، ح 46؛ ابن حجر در الصواعق المحرقه ص 91؛ علامه زرندى در نظم درر السمطین ص 109؛ حسکانى در شواهد التنزیل 2/ 106؛ خوارزمى در المناقب ص 186؛ حبرى در ما نزل من القرآن فى على علیه السّلام ص 312؛ قندوزى در ینابیع المودة ص 257؛ ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه فصل اول؛ واحدى در اسباب النزول؛ | در روایت معروفی که از طرق اهل سنت نقل شده، آمده است که در قیامت از ولایت علی علیهالسّلام سئوال میشود. مثل آنچه ابو سعید خدری از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل کرده است از اعلام عامه تعداد زیادی از مفسرین و حفاظ آنها مضمون این روایت را نقل کردهاند ع<ref>لامه جوینى در فرائد السمطین 1/ 78، ح 46؛ ابن حجر در الصواعق المحرقه ص 91؛ علامه زرندى در نظم درر السمطین ص 109؛ حسکانى در شواهد التنزیل 2/ 106؛ خوارزمى در المناقب ص 186؛ حبرى در ما نزل من القرآن فى على علیه السّلام ص 312؛ قندوزى در ینابیع المودة ص 257؛ ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه فصل اول؛ واحدى در اسباب النزول؛ ابوبکر حسینى شافعى در رشفة الصادى ص 24.:</ref><br> | ||
مفسران در اینکه از چه چیزی در موقف قیامت سوال میکنند؟ نظرات گوناگون دادهاند بعضی گفتهاند از نعمتهای خدادادی مانند سلامتی، جوانی سؤال میکنند و بعضی هم گفتهاند از ولایت علی علیهالسّلام میپرسند شواهد التنزیل حسکانى ذیل آیه؛ الصواعق المحرقه ذیل آیه. چون ولایت رکن رکین اسلام است. | مفسران در اینکه از چه چیزی در موقف قیامت سوال میکنند؟ نظرات گوناگون دادهاند بعضی گفتهاند از نعمتهای خدادادی مانند سلامتی، جوانی سؤال میکنند و بعضی هم گفتهاند از ولایت علی علیهالسّلام میپرسند شواهد التنزیل حسکانى ذیل آیه؛ الصواعق المحرقه ذیل آیه. چون ولایت رکن رکین اسلام است. | ||
خط ۵۶۷: | خط ۵۶۷: | ||
<big>وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِک هُمُ الصِّدِّیقُونَ</big> <ref>19 حدید.)</ref>: و کسانی که به خدا و پیامبران وی ایمان آوردهاند آنان همان راستینانند.<br> | <big>وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِک هُمُ الصِّدِّیقُونَ</big> <ref>19 حدید.)</ref>: و کسانی که به خدا و پیامبران وی ایمان آوردهاند آنان همان راستینانند.<br> | ||
این آیه در شأن علی علیهالسّلام نازل شده است. <ref>ارجح المطالب تسرى ص 60.</ref><br> | این آیه در شأن علی علیهالسّلام نازل شده است. <ref>ارجح المطالب تسرى ص 60.</ref><br> | ||
و امام علی علیهالسّلام در منبر بصره فرمودند من صدیق اکبرم. ایمان آوردم قبل از آنکه | و امام علی علیهالسّلام در منبر بصره فرمودند من صدیق اکبرم. ایمان آوردم قبل از آنکه ابوبکر ایمان آورد و اسلام آوردم قبل از آنکه او اسلام آورد. <ref>انساب الاشراف بلاذرى 2/ 146؛ المناقب عینى ص 28- 20.</ref><br> | ||
پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: صدیقون سه کس هستند، حبیب نجار مؤمن آل یاسین، حزبیل یا حزقیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابیطالب که افضل آنهاست. <ref>شواهد التنزیل ج 2/ 224؛ تاریخ دمشق ابن عساکر 2/ 282؛ المناقب ابن مغازلى ص 245؛ کفایة الطالب گنجى ص 123؛ کنز العمال متقى هندى 11/ 601؛ ینابیع المودة قندوزى ص 124.</ref> | پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: صدیقون سه کس هستند، حبیب نجار مؤمن آل یاسین، حزبیل یا حزقیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابیطالب که افضل آنهاست. <ref>شواهد التنزیل ج 2/ 224؛ تاریخ دمشق ابن عساکر 2/ 282؛ المناقب ابن مغازلى ص 245؛ کفایة الطالب گنجى ص 123؛ کنز العمال متقى هندى 11/ 601؛ ینابیع المودة قندوزى ص 124.</ref> | ||
خط ۵۹۷: | خط ۵۹۷: | ||
عبارت فوق از تفسیر ارزنده اهل سنت نقل شده است آن بیان فقیه حنفی آلوسی در تفسیرش روح المعانی میباشد ولی قریب به همین مضمون را بسیاری از دانشمندان اهل سنت به طور مختصر و یا با تفصیل بیشتر، آن را بیان کردهاند. شان نزول آیه هم ترجمه و شرح کاملی از متن فوق است و هم نمونهای از آنچه در منابع روایی اهل سنت آمده است:<br> | عبارت فوق از تفسیر ارزنده اهل سنت نقل شده است آن بیان فقیه حنفی آلوسی در تفسیرش روح المعانی میباشد ولی قریب به همین مضمون را بسیاری از دانشمندان اهل سنت به طور مختصر و یا با تفصیل بیشتر، آن را بیان کردهاند. شان نزول آیه هم ترجمه و شرح کاملی از متن فوق است و هم نمونهای از آنچه در منابع روایی اهل سنت آمده است:<br> | ||
هنگامی که رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم علی علیهالسّلام را در روز غدیر خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه «هرکس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی اوست» چیزی نگذشت که این مسأله در شهرها منتشر شد نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز ... دادی ما همه آنها را پذیرفته و قبول کردیم اما تو با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان (اشاره به حضرت علی علیه السّلام) را به جانشینی خود منصوب کردی. آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟ پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خداست. نعمان روی برگرداند درحالیکه میگفت اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء «خداوندا اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران» اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت همینجا آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ ... نازل گشت. شواهد التنزیل ج 2/ 381. مضمون همین قضیه را بسیاری از مفسران اهلسنت و جماعت و روات حدیث با مختصری تفاوت نقل کردهاند. در مورد شخص موردنظر، اختلافی است بعضی او را حارث بن نعمان یا جابر بن نذر میدانند ولی این تغییر نام، ضرری به اصل قضیه نمیزند و آنان که به اصل قضیه، ایراد میگیرند به غرضورزی بیشتر شبیه است تا اشکال منطقی، از جمله ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة در مورد احادیثی که در شأن نزول آیات فوق آمده است اشکالاتی را ذکر کرده است که اساس ندارد و در جای خود دانشمندان، به آن پاسخ دادهاند. <ref>کتاب الغدیر امینی 1/ 472</ref> و اما منابعی که این قضیه را با تغییر مختصری بیان کردهاند کم نیستند به بعضی از آنها در پاورقی اشاره میشود. <ref>حافظ ابو عبید هروى در غریب القرآن؛ | هنگامی که رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم علی علیهالسّلام را در روز غدیر خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه «هرکس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی اوست» چیزی نگذشت که این مسأله در شهرها منتشر شد نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز ... دادی ما همه آنها را پذیرفته و قبول کردیم اما تو با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان (اشاره به حضرت علی علیه السّلام) را به جانشینی خود منصوب کردی. آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟ پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خداست. نعمان روی برگرداند درحالیکه میگفت اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء «خداوندا اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران» اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت همینجا آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ ... نازل گشت. شواهد التنزیل ج 2/ 381. مضمون همین قضیه را بسیاری از مفسران اهلسنت و جماعت و روات حدیث با مختصری تفاوت نقل کردهاند. در مورد شخص موردنظر، اختلافی است بعضی او را حارث بن نعمان یا جابر بن نذر میدانند ولی این تغییر نام، ضرری به اصل قضیه نمیزند و آنان که به اصل قضیه، ایراد میگیرند به غرضورزی بیشتر شبیه است تا اشکال منطقی، از جمله ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة در مورد احادیثی که در شأن نزول آیات فوق آمده است اشکالاتی را ذکر کرده است که اساس ندارد و در جای خود دانشمندان، به آن پاسخ دادهاند. <ref>کتاب الغدیر امینی 1/ 472</ref> و اما منابعی که این قضیه را با تغییر مختصری بیان کردهاند کم نیستند به بعضی از آنها در پاورقی اشاره میشود. <ref>حافظ ابو عبید هروى در غریب القرآن؛ ابوبکر نقاش موصلى در شفاء الصدور؛ ابو اسحاق ثعلبى نیشابورى در الکشف و البیان ص 234؛ ابوبکر یحیى قرطبى در الجامع لاحکام القرآن 18/ 181؛ سبط ابن جوزى حنفى در تذکرة الخواص ص 30؛ حموینى در فرائد السمطین 1/ 82؛ شیخ محمد زرندى حنفى در نظم درر السمطین ص 93؛ ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه ص 41؛ ابوالسعود عمادى در ارشاد العقل السلیم الى مزایا القرآن الکریم 9/ 29؛ شیخ زین الدین مناوى شافعى در فیض الغدیر فى شرح الجامع الکبیر 6/ 218؛ شیخ محمد صدرالعالم سبط الشیخ ابى الرضا در معارج العلى فى مناقب المرتضى؛ شیخ محمد عبده مصرى در المنار 6/ 464؛ السید مومن شبلنجى شافعى در نور الابصار ص 78؛ به نقل از الغدیر امینى ج 1/ 460.</ref> | ||
==علی علیهالسّلام اطعام کننده مسکین و یتیم و اسیر در راه خدا== | ==علی علیهالسّلام اطعام کننده مسکین و یتیم و اسیر در راه خدا== | ||
<big>إِنَّ الْأَبْرارَ یشْرَبُونَ مِنْ کأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً. عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یفَجِّرُونَها تَفْجِیراً یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخافُونَ یوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً. وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً</big> <ref>5- 9 انسان.</ref> <br>ترجمه: همانا نیکان از جامی نوشند که آمیزهای از کافور دارد. چشمهای که بندگان خدا از آن مینوشند و (بهدلخواه خویش) جاریاش میکنند. (همان بندگانی که) به نذر خود وفا میکردند، و از روزی که گزند آن فراگیرنده است میترسیدند و به پاس دوستی خدا بینوا و یتیم و اسیر را خوراک میدادند. ما برای خشنودی خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.<br> | <big>إِنَّ الْأَبْرارَ یشْرَبُونَ مِنْ کأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً. عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یفَجِّرُونَها تَفْجِیراً یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخافُونَ یوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً. وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً</big> <ref>5- 9 انسان.</ref> <br>ترجمه: همانا نیکان از جامی نوشند که آمیزهای از کافور دارد. چشمهای که بندگان خدا از آن مینوشند و (بهدلخواه خویش) جاریاش میکنند. (همان بندگانی که) به نذر خود وفا میکردند، و از روزی که گزند آن فراگیرنده است میترسیدند و به پاس دوستی خدا بینوا و یتیم و اسیر را خوراک میدادند. ما برای خشنودی خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.<br> | ||
حدیث: و من روایة عطاء عن ابن عباس، ان الحسن و الحسین مرضا فعادهما جدهما محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و معه | حدیث: و من روایة عطاء عن ابن عباس، ان الحسن و الحسین مرضا فعادهما جدهما محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و معه ابوبکر و عمر رحمهم اللّه و عادهما من عادهما من الصحابه، فقالوا لعلی کرم اللّه تعالی وجهه: یا اباالحسن لو نذرت علی ولدیک، فنذر علی و فاطمة و فضه جاریة لهما ان برآ ممّا بهما ان یصوموا ثلاثة ایام شکرا، فالبس اللّه تعالی الغلامین ثوب العافیة. و لیس عند آل محمد قلیل و لا کثیر، فانطلق علی کرم اللّه تعالی وجهه الی شمعون الیهودی الخیبری، فاستقرض منه ثلاثه اصوع من شعیر فجاء بهاء فقامت فاطمة رضی اللّه تعالی عنها الی صاع فطحنته و خبزت منه خمسته اقراص علی عددهم و صلی علی کرم اللّه تعالی وجهه مع النبی صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم المغرب، ثم اتی المنزل فوضع الطعام بین یدیه فوقف بالباب سائل فقال: السّلام علیکم یا اهلبیت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم انا مسکین من مساکین المسلمین اطعمونی اطعمکم اللّه تعالی من موائد الجنة فآثروه و با توالم یذوقوا شیئا الّا الماء، و اصبحوا صیاما ثم قامت فاطمة رضی اللّه تعالی عنها الی صاع آخر فطحنته و خبزته و صلی علی کرم اللّه تعالی وجه مع النبی صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم المغرب، ثم اتی المنزل فوضع الطعام بین یدیه فوقف یتیم بالباب، و قال: السّلام علیکم یا اهلبیت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، یتیم من اولاد المهاجرین اطعمونی اطعمکم اللّه تعالی من موائد الجنة، فاثروه، و مکثوا یومین و لیلتین لم یذوقوا شیئا الا الماء القراح، و اصبحوا صیاما. فلمّا کان الیوم الثالث قامت فاطمة رضی اللّه تعالی عنها الی الصاع الثالث و طحنته و خبزته و صلی علی کرم اللّه تعالی وجه مع النبی المغرب، فاتی المنزل فوضع الطعام بین یدیه فوقف اسیر بالباب فقال: | ||
السّلام علیکم یا اهلبیت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم انا اسیر محمد علیه الصلاة و السّلام اطعمونی اطعمکم اللّه فآثروه و باتوا لم یذوقوا الا الماء القراح، فلما اصبحوا اخذ علی کرم اللّه تعالی وجهه الحسن و الحسین و اقبلوا الی رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و رآهم یرتعشون کالفراخ من شدة الجوع قال: یا اباالحسن ما اشد ما یسؤتی ما اری بکم، و قام فانطلق معهم الی فاطمة رضی اللّه تعالی عنها فرآها فی محرابها قد التصق بطنها بظهرها و غارت عیناها من شدة الجوع فرق لذلک صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و ساءة ذلک، فهبط جبرئیل علیهالسّلام فقال: | السّلام علیکم یا اهلبیت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم انا اسیر محمد علیه الصلاة و السّلام اطعمونی اطعمکم اللّه فآثروه و باتوا لم یذوقوا الا الماء القراح، فلما اصبحوا اخذ علی کرم اللّه تعالی وجهه الحسن و الحسین و اقبلوا الی رسولالله صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و رآهم یرتعشون کالفراخ من شدة الجوع قال: یا اباالحسن ما اشد ما یسؤتی ما اری بکم، و قام فانطلق معهم الی فاطمة رضی اللّه تعالی عنها فرآها فی محرابها قد التصق بطنها بظهرها و غارت عیناها من شدة الجوع فرق لذلک صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم و ساءة ذلک، فهبط جبرئیل علیهالسّلام فقال: | ||
خذها یا محمد هناک اللّه تعالی فی اهلبیتک. قال: «و ما آخذ یا جبرئیل» فاقرأه «هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ ... السورة». <ref>تفسیر روح المعانى ج 16/ 269؛ شواهد التنزیل ج 2/ 403؛ الکبیر 30/ 216؛ تفسیر ابى السعود- 9/ 73؛ روح البیان 10/ 368 مانند کشف الاسرار؛ کشف الاسرار 10/ 320؛ الدر المنثور 8/ 371؛ و کتب زیر با اختلاف نقل کردهاند: معالم التنزیل بغوى 5/ 498؛ الجامع الاحکام القرآن 19/ 127؛ بحر المحیط 10/ 362؛ التحریر و التنویر 29/-.</ref> | خذها یا محمد هناک اللّه تعالی فی اهلبیتک. قال: «و ما آخذ یا جبرئیل» فاقرأه «هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ ... السورة». <ref>تفسیر روح المعانى ج 16/ 269؛ شواهد التنزیل ج 2/ 403؛ الکبیر 30/ 216؛ تفسیر ابى السعود- 9/ 73؛ روح البیان 10/ 368 مانند کشف الاسرار؛ کشف الاسرار 10/ 320؛ الدر المنثور 8/ 371؛ و کتب زیر با اختلاف نقل کردهاند: معالم التنزیل بغوى 5/ 498؛ الجامع الاحکام القرآن 19/ 127؛ بحر المحیط 10/ 362؛ التحریر و التنویر 29/-.</ref> |