پرش به محتوا

سادات حسنی آشنایی با سر سلسله‌های خاندان عبدالله بن حسن مثنی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین '
جز (جایگزینی متن - 'میشود' به 'می‌شود')
جز (جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین ')
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
علی در آغاز با سایر برادران و برادر زادگانش در مدینه دستگیر نشد. علت استثنا شدن علی از دستگیری مشخص نیست، ممکن است عباسیان با شناختی که نسبت به خلق و خوی او داشتند ابتدا از وی چشم پوشیدند یا  به سبب گوشه نشینی و عبادتش یا هردلیل دیگر بر وی دست نیافته بودند که این احتمال دوم با توجه به  نوع برخورد حاکم مدینه قویتر به نظر می رسد.
علی در آغاز با سایر برادران و برادر زادگانش در مدینه دستگیر نشد. علت استثنا شدن علی از دستگیری مشخص نیست، ممکن است عباسیان با شناختی که نسبت به خلق و خوی او داشتند ابتدا از وی چشم پوشیدند یا  به سبب گوشه نشینی و عبادتش یا هردلیل دیگر بر وی دست نیافته بودند که این احتمال دوم با توجه به  نوع برخورد حاکم مدینه قویتر به نظر می رسد.
عیسى بن عبداللَّه از پدرش روایت می‌کند:‏که ریاح بن مره،  حاکم مدینه که در آن وقت، زندانبانی آنان را نیز در دار مروان عهده دار بود، پس از نماز صبح من و قدامة بن موسى را به حضور می طلبید و با ما ‏ساعتى به گفتگو می‌نشست. ‏یک روز که مثل همیشه صبحگاهان با هم نشسته بوده و  صحبت می کردیم. مردى پشمینه پوش از در آمد و ‏ریاح کارش را پرسید.آن مرد گفت:« می‌خواهم با خانواده‏ام در زندان بسر ببرم. مرا هم زندانى کنید.» ‏او على بن الحسن بود. ‏
عیسى بن عبداللَّه از پدرش روایت می‌کند:‏که ریاح بن مره،  حاکم مدینه که در آن وقت، زندانبانی آنان را نیز در دار مروان عهده دار بود، پس از نماز صبح من و قدامة بن موسى را به حضور می طلبید و با ما ‏ساعتى به گفتگو می‌نشست. ‏یک روز که مثل همیشه صبحگاهان با هم نشسته بوده و  صحبت می کردیم. مردى پشمینه پوش از در آمد و ‏ریاح کارش را پرسید.آن مرد گفت:« می‌خواهم با خانواده‏ام در زندان بسر ببرم. مرا هم زندانى کنید.» ‏او على بن الحسن بود. ‏
ریاح گفت:‏«مسلم است که امیر المؤمنین منصور این تسلیم را درباره‏ى شما منظور خواهد داشت ( ‏در تعذیب و شکنجه به)شما تخفیف خواهد داد. ‏»و او را هم به زندان برد. <ref>‏الکامل فی التاریخ،  ابن الأثیر ، ج‏5، ص:522</ref>  
ریاح گفت:‏«مسلم است که امیرالمؤمنین منصور این تسلیم را درباره‏ى شما منظور خواهد داشت ( ‏در تعذیب و شکنجه به)شما تخفیف خواهد داد. ‏»و او را هم به زندان برد. <ref>‏الکامل فی التاریخ،  ابن الأثیر ، ج‏5، ص:522</ref>  
وقتى می‌خواستند سادات بنى الحسن را زنجیر کنند تا آنان را به حضور منصور ببرند. ‏على بن الحسن به نماز ایستاده بود. در میان غل و زنجیرهائى که آماده شده بود،  زنجیرى بسیار سنگین و دردناک بود. که هیچکس طاقت فشارش را نداشت. همه از این زنجیر ‏شانه تهی کرده و فرارمی کردند. ‏در این وقت على بن الحسن نمازش را به پایان رسانید. ‏بی‌درنگ پاهایش دراز کرد و گفت:‏‏ از این زنجیر چقدر بی تابی می‌کنید. ‏بعد پاهایش را دراز کرد و گفت به‌اینها ببند.  
وقتى می‌خواستند سادات بنى الحسن را زنجیر کنند تا آنان را به حضور منصور ببرند. ‏على بن الحسن به نماز ایستاده بود. در میان غل و زنجیرهائى که آماده شده بود،  زنجیرى بسیار سنگین و دردناک بود. که هیچکس طاقت فشارش را نداشت. همه از این زنجیر ‏شانه تهی کرده و فرارمی کردند. ‏در این وقت على بن الحسن نمازش را به پایان رسانید. ‏بی‌درنگ پاهایش دراز کرد و گفت:‏‏ از این زنجیر چقدر بی تابی می‌کنید. ‏بعد پاهایش را دراز کرد و گفت به‌اینها ببند.  
هنگامى که عبداللَّه بن حسن و سادات این خاندان را به فرمان منصور عباسی از مدینه به ‌کوفه می‌بردند ‏زینب ‏همسر على بن الحسن،  گریه می‌کرد و می‌گفت:‏«و اعبرتا من الحدید و العباد و المحامل المعراه» (وای از آهن و ‏غل و زنجیر و محمل‌های برهنه )‏
هنگامى که عبداللَّه بن حسن و سادات این خاندان را به فرمان منصور عباسی از مدینه به ‌کوفه می‌بردند ‏زینب ‏همسر على بن الحسن،  گریه می‌کرد و می‌گفت:‏«و اعبرتا من الحدید و العباد و المحامل المعراه» (وای از آهن و ‏غل و زنجیر و محمل‌های برهنه )‏
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۷۵

ویرایش