پرش به محتوا

ولید بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال'
جز (جایگزینی متن - 'عبد الملک' به 'عبدالملک')
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۵: خط ۵۵:
درباره زندگی ولید بن ‌عبدالملک در قبل از خلافتش اطلاعات زیادی در دست نیست فقط درباره شرکت ولید در چند جنگ در دوران خلافت پدرش عبدالملک اخباری رسیده از جمله:
درباره زندگی ولید بن ‌عبدالملک در قبل از خلافتش اطلاعات زیادی در دست نیست فقط درباره شرکت ولید در چند جنگ در دوران خلافت پدرش عبدالملک اخباری رسیده از جمله:


در سال 77 قمری ولید بن‌ عبدالملک در نبرد با قوای [[روم]] شرکت کرد و از رومیان تعداد زیادی را کشت و بازگشت. <ref>عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م 808)، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988 ، ج‌3، ص90</ref>
در سال 77 قمری ولید بن‌ عبدالملک در نبرد با قوای [[روم]] شرکت کرد و از رومیان تعداد زیادی را کشت و بازگشت. <ref>عبدالرحمن بن محمد بن خلدون (م 808)، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ط الثانیة، 1408/1988 ، ج‌3، ص90</ref>


در جریان خیانت عبدالملک به عمرو بن ‌سعید، یکی از فرماندهان و متنفذین اموی، و [[ترور]] او، ولید از کسانی بود که برای کشتن او تلاش زیادی کرد و در جریان این توطئه زخمی شد. <ref>ابن کثیر، پیشین، ج‌8، ص310</ref>
در جریان خیانت عبدالملک به عمرو بن ‌سعید، یکی از فرماندهان و متنفذین اموی، و [[ترور]] او، ولید از کسانی بود که برای کشتن او تلاش زیادی کرد و در جریان این توطئه زخمی شد. <ref>ابن کثیر، پیشین، ج‌8، ص310</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
=دوران خلافت ولید بن عبدالملک=
=دوران خلافت ولید بن عبدالملک=


وقتی عبدالملک، مشرف به مرگ شد، ولید و سلیمان را فراخواند و به ولید گفت: فرزندم بشنو، موقع مرگ من فرا رسیده است، خدعه‌ها و نیرنگ‌ها ، رنگ خود را از دست داده‌اند، و قضاى الهى فرود آمده است. در این هنگام ولید گریه کرد، عبدالملک به او گفت: دو چشم خود را همچون [[کنیز]] فرزند مرده بر من تر مگردان. <ref>الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود (م 282)؛ الأخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش، ص326</ref>
وقتی عبدالملک، مشرف به مرگ شد، ولید و سلیمان را فراخواند و به ولید گفت: فرزندم بشنو، موقع مرگ من فرا رسیده است، خدعه‌ها و نیرنگ‌ها ، رنگ خود را از دست داده‌اند، و قضاى الهى فرود آمده است. در این هنگام ولید گریه کرد، عبدالملک به او گفت: دو چشم خود را همچون [[کنیز]] فرزند مرده بر من تر مگردان. <ref>الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود (م 282)؛ الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضى، 1368ش، ص326</ref>


پس از مرگ، مرا بشویید، کفنم کنید و بر من [[نماز]] بخوانید. عمر بن ‌عبدالعزیز را فراخوانید تا مرا در گور گذارد. تو به سوى مردم برو در حالى که پوست پلنگ بر تن کرده‌اى، بر منبر بنشین و مردم را به [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقالبیعت</ref> خود فرا خوان. هر کس از بیعت با تو خوددارى کرد او را با شمشیر بترسان. <ref>الیعقوبى، پیشین، ج‌2، ص282</ref>
پس از مرگ، مرا بشویید، کفنم کنید و بر من [[نماز]] بخوانید. عمر بن ‌عبدالعزیز را فراخوانید تا مرا در گور گذارد. تو به سوى مردم برو در حالى که پوست پلنگ بر تن کرده‌اى، بر منبر بنشین و مردم را به [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقالبیعت</ref> خود فرا خوان. هر کس از بیعت با تو خوددارى کرد او را با شمشیر بترسان. <ref>الیعقوبى، پیشین، ج‌2، ص282</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش