۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
بخشی از معارف قرآن برای عالم و جاهل قابل فهم است. برخی دیگر از معارف الهی تنها برای کسانی قابل فهم است که از ذهنی صاف و قلبی مهذب برخوردار باشند و برخی معارف الهی در قرآن نیز فقط برای خداوند، ملائکه الهی و راسخان در علم، معلوم می باشد. <ref>وسائل الشیعه ج 27ص 194: ثم إن الله قسم کلامه ثلاثة أقسام : فجعل قسما منه یعرفه العالم والجاهل ، وقسما لا یعرفه إلا من صفا ذهنه ، ولطف حسه وصح تمییزه ، ممن شرح الله صدره للإسلام ، وقسما لا یعلمه إلا الله | بخشی از معارف قرآن برای عالم و جاهل قابل فهم است. برخی دیگر از معارف الهی تنها برای کسانی قابل فهم است که از ذهنی صاف و قلبی مهذب برخوردار باشند و برخی معارف الهی در قرآن نیز فقط برای خداوند، ملائکه الهی و راسخان در علم، معلوم می باشد. <ref>وسائل الشیعه ج 27ص 194: ثم إن الله قسم کلامه ثلاثة أقسام : فجعل قسما منه یعرفه العالم والجاهل ، وقسما لا یعرفه إلا من صفا ذهنه ، ولطف حسه وصح تمییزه ، ممن شرح الله صدره للإسلام ، وقسما لا یعلمه إلا الله وملائکته والراسخون فی العلم . وإنما فعل ذلک لئلا یدعی أهل الباطل المستولین على میراث رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) من علم الکتاب ما لم یجعله الله لهم ، ولیقودهم الاضطرار إلى الائتمام بمن ولی أمرهم فاستکبروا عن طاعته</ref> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در این حدیث – هر چند مرسل است – برای قرآن لایه های هفتگانه باطنی که بیانگر گستردگی و عمق معارف قرآنی است اثبات شده است. | در این حدیث – هر چند مرسل است – برای قرآن لایه های هفتگانه باطنی که بیانگر گستردگی و عمق معارف قرآنی است اثبات شده است. | ||
دررایتی دیگر که از رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) رسیده است که فرمود: ما أنزل الله عز وجل آیة إلا لها ظهر وبطن، وکل حرف حد، وکل حد مطلع <ref>کنز العمال ج 1ص 550 ظهره [ تنزیله ] وبطنه تأویله ، ومنه ما قد مضى ومنه ما لم | دررایتی دیگر که از رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) رسیده است که فرمود: ما أنزل الله عز وجل آیة إلا لها ظهر وبطن، وکل حرف حد، وکل حد مطلع <ref>کنز العمال ج 1ص 550 ظهره [ تنزیله ] وبطنه تأویله ، ومنه ما قد مضى ومنه ما لم یکن ، یجری کما تجری الشمس والقمر کل ما جاء تأویل شئ یکون على الأموات ، کما یکون على الأحیاء ، قال الله : * ( وما یعلم تأویله إلا الله والراسخون فی العلم ) * نحن نعلمه.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
عبدالرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر قرآن را در چهار مرتبه قرار می داد: | عبدالرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر قرآن را در چهار مرتبه قرار می داد: | ||
مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است. مرتبه دوم ان بگونه ای است که هیچکس – عرب و غیر عرب - نسبت به عدم اگاهی از ان معذور نیست.مرتبه سوم مختص عالمان خاص بوده و علم به مرتبه چهارم ان نیز به خداوند اختصاص داشته و از دیگران پوشیده می باشد. <ref> وسائل الشیعه ج 27ص 197 زرکشی در البرهان فی علوم القران ج 2ص 164 : عن ابن عباس ، أنه قسم التفسیر إلى أربعة أقسام : قسم تعرفه العرب فی کلامها ، وقسم لا یعذر أحد بجهالته ، یقول من الحلال والحرام ، وقسم یعلمه العلماء خاصة ، وقسم لا یعلمه إلا الله ، ومن ادعى علمه فهو | مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است. مرتبه دوم ان بگونه ای است که هیچکس – عرب و غیر عرب - نسبت به عدم اگاهی از ان معذور نیست.مرتبه سوم مختص عالمان خاص بوده و علم به مرتبه چهارم ان نیز به خداوند اختصاص داشته و از دیگران پوشیده می باشد. <ref> وسائل الشیعه ج 27ص 197 زرکشی در البرهان فی علوم القران ج 2ص 164 : عن ابن عباس ، أنه قسم التفسیر إلى أربعة أقسام : قسم تعرفه العرب فی کلامها ، وقسم لا یعذر أحد بجهالته ، یقول من الحلال والحرام ، وقسم یعلمه العلماء خاصة ، وقسم لا یعلمه إلا الله ، ومن ادعى علمه فهو کاذب </ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی انان نقل می کند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل می کند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم می باشد.<ref>البرهان : ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء : | وللکل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی انان نقل می کند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل می کند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم می باشد.<ref>البرهان : ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء : لکل آیة ستون الف فهم ، وما بقی من فهمها أکثر . وقال آخر : القرآن یحوى سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لکل کلمة علم ، ثم یتضاعف ذلک أربعة ، إذ لکل کلمة ظاهر وباطن ، وحد ومطلع </ref> | ||
ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و می نویسد: از انجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابر این قرآن را می توان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم ان می باشد. <ref>همان : وبالجملة فالعلوم | ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و می نویسد: از انجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابر این قرآن را می توان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم ان می باشد. <ref>همان : وبالجملة فالعلوم کلها داخلة فی أفعال الله تعالى وصفاته ، وفى القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله ، فهذه الأمور تدل على أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا ، ومتسعا بالغا ، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراک فیه بالنقل ، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر ، لیتقى به مواضع الغلط ، ثم بعد ذلک یتسع الفهم ولاستنباط ، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون کثیرة ....ومن ادعى فهم أسرار القرآن ولم یحکم التفسیر الظاهر ، فهو کمن ادعى البلوغ إلى صدرالبیت قبل تجاوز الباب ، فظاهر التفسیر یجرى مجرى تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم ، وما لا بد فیها من استماع کثیر ، لأن القرآن نزل بلغة العرب ، فما کان الرجوع فیه إلى لغتهم ، فلا بد من معرفتها أو معرفة أکثرها ، إذ الغرض مما ذکرناه التنبیه على طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
اگر خداوند به هر انسان در برابر حرفی از قرآن قدرت هزار نوع فهم را تفضل کند باز به معانی نهائی قرآن نخواهد رسید بجهت انکه قرآن کلام خداوند و بیان اوصاف الهی است بنابر این همانگونه که وجود مقدس الله بی نهایت است کلامش نیز بی نهایت خواهد بود. هر فرد تنها بمقدار استطاعتش قدرت برداشت از ان را خواهد داشت. <ref>البرهان ج 1ص9 | اگر خداوند به هر انسان در برابر حرفی از قرآن قدرت هزار نوع فهم را تفضل کند باز به معانی نهائی قرآن نخواهد رسید بجهت انکه قرآن کلام خداوند و بیان اوصاف الهی است بنابر این همانگونه که وجود مقدس الله بی نهایت است کلامش نیز بی نهایت خواهد بود. هر فرد تنها بمقدار استطاعتش قدرت برداشت از ان را خواهد داشت. <ref>البرهان ج 1ص9 کان سهل بن عبدالله یقول : لو أعطى العبد بکل حرف من القرآن ألف فهم لم یبلغ نهایة ما أودعه فی آیة من کتابه ; لأنه کلام الله ، وکلامه صفته . وکما أنه لیس لله نهایة ، فکذلک لا نهایة لفهم کلامه ; وإنما یفهم کل بمقدار ما یفتح الله علیه . وکلام الله غیر مخلوق ، ولا تبلغ إلى نهایة فهمه فهو محدثة مخلوقة .ولما کانت علوم القرآن لا تنحصر ، ومعانیه لا تستقصى ، وجبت العنایة بالقدرالممکن</ref> | ||
===سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن=== | ===سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن=== | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون.... وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء –- <ref>الاتقان ، ج 2، ص 486-488 وقال بعضهم الظاهر التلاوة والباطن الفهم والحد | إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون.... وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء –- <ref>الاتقان ، ج 2، ص 486-488 وقال بعضهم الظاهر التلاوة والباطن الفهم والحد أحکام الحلال والحرام والمطلع الإشراف على الوعد والوعید قلت یؤید هذا ما أخرجه ابن أبی حاتم من طریق الضحاک عن ابن عباس قال إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون لا تنقضی عجائبه ولا تبلغ غایته فمن أوغل فیه برفق نجا ومن أوغل فیه بعنف هوى أخبار وأمثال وحلال وحرام وناسخ ومنسوخ ومحکم ومتشابه وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء – انتهی </ref> | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
وجه چهارم: مقصود از ظاهر و باطن این است که شما هرگاه از باطن آیه جستوجو، و آن را برظاهر آیه قیاس کنید، بر معنای صحیح آیه وقوف خواهی یافت.<ref>التبیان فی تفسیر القران ج 1ص9 أحدها - ما روی فی أخبارنا عن الصادقین علیهما السلام | وجه چهارم: مقصود از ظاهر و باطن این است که شما هرگاه از باطن آیه جستوجو، و آن را برظاهر آیه قیاس کنید، بر معنای صحیح آیه وقوف خواهی یافت.<ref>التبیان فی تفسیر القران ج 1ص9 أحدها - ما روی فی أخبارنا عن الصادقین علیهما السلام وحکی ذلک عن أبی عبیدة أن المراد بذلک القصص باخبار هلاک الأولین وباطنها عظة للآخرین والثانی - ما حکی عن ابن مسعود أنه قال : [ ما من آیة إلا وقد عمل بها قوم ولها قوم یعملون بها ] والثالث - معناها أن ظاهرها لفظها وباطنها تأویلها ذکره الطبری واختاره البلخی والرابع - ما قال الحسن البصری : [ انک إذا فتشت عن باطنها وقسته على ظاهرها وقفت على معناها ]</ref> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
===فیض کاشانی در تفسیر الاصفی=== | ===فیض کاشانی در تفسیر الاصفی=== | ||
ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار می دارد در فهم معانی قرآن نباید به معانی ظاهری ان اکتفا نمود بلکه لازم است به حقائق معانی و لایه های باطنی ان نیز توجه داشت. تنها دراین صورت تناقضات بدوی در قرآن مرتفع شده و به اسرار قرآن می توان نائل شد.<ref>ینبغی لمن أراد فهم معانی القرآن من الأخبار من دون توهم تناقض وتضاد ، أن لا یجمد فی تفسیره ومعناه على خصوص بعض الآحاد والأفراد ، بل یعمم المعنى والمفهوم فی | ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار می دارد در فهم معانی قرآن نباید به معانی ظاهری ان اکتفا نمود بلکه لازم است به حقائق معانی و لایه های باطنی ان نیز توجه داشت. تنها دراین صورت تناقضات بدوی در قرآن مرتفع شده و به اسرار قرآن می توان نائل شد.<ref>ینبغی لمن أراد فهم معانی القرآن من الأخبار من دون توهم تناقض وتضاد ، أن لا یجمد فی تفسیره ومعناه على خصوص بعض الآحاد والأفراد ، بل یعمم المعنى والمفهوم فی کل ما یحتمل الإحاطة والعموم ، کما ورد فی بعض الآیات من الروایات . فإن وهم التناقض فی الأخبار المخصصة إنما یرتفع بذلک ، وفهم أسرار القرآن یبتنی على ذلک ، وإن نظر أهل البصیرة إنما یکون على الحقائق الکلیة ، دون الأفراد الجزئیة . فما ورد فی بعض الأخبار من التخصیص ، فإنما ورد للتنبیه على المنزل فیه ، أو الإشارة إلى أحد بطون معانیه ، أو غیر ذلک . وذلک بحسب فهم المخاطب على سبیل الاستئناس ، إذ کان کلامهم مع الناس على قدر عقول الناس </ref> | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
امام علیه السلام ایه ای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل انکه نمی توان ایه را مختص موردی که ایه در ان نازل شده است دانست بلکه قرآن کتابی است که از معانی باطنی عمیقی برخوردار است. <ref>تفسیر الاصفی ص 3-5 وقد عمم مولانا الصادق علیه السلام الآیة التی وردت فی صلة رحم آل محمد علیهم السلام صلة | امام علیه السلام ایه ای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل انکه نمی توان ایه را مختص موردی که ایه در ان نازل شده است دانست بلکه قرآن کتابی است که از معانی باطنی عمیقی برخوردار است. <ref>تفسیر الاصفی ص 3-5 وقد عمم مولانا الصادق علیه السلام الآیة التی وردت فی صلة رحم آل محمد علیهم السلام صلة کل رحم ، ثم قال : " ولا تکونن ممن یقول فی الشئ : إنه فی شئ واحد " .... فإنه-قران - " بحر لا ینزف ،ظاهره أنیق ، وباطنه عمیق ، لا تحصى عجائبه ، ولا تبلى غرائبه " . کما ورد –انتهی-</ref> | ||
===علامه طباطبائی در القرآن فی الاسلام=== | ===علامه طباطبائی در القرآن فی الاسلام=== | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
مراد از معانی باطنی امور غیرقابل ادراک نیست بلکه مراد ان است که با تدبر و تعمق در قرآن می توان به لایه های عمیق معانی ایات پی برد بگونه ای که ان معانی هم بعد از تدبر بعنوان ظواهر تلقی خواهد شد بعبارت دیگر ظواهر معانی قرآن از لایه های مختلفی برخوردار است که در سلسله طولی قرار داشته بگونه ای که با تدبر قابل دسترسی می باشد. ایشان نکته مذکور را در قالب بیان شواهدی از قرآن توضیح می دهند.<ref>القرآن فی الاسلام : یقول الله تعالى فی کلامه المجید : ( واعبدوا الله ولا | مراد از معانی باطنی امور غیرقابل ادراک نیست بلکه مراد ان است که با تدبر و تعمق در قرآن می توان به لایه های عمیق معانی ایات پی برد بگونه ای که ان معانی هم بعد از تدبر بعنوان ظواهر تلقی خواهد شد بعبارت دیگر ظواهر معانی قرآن از لایه های مختلفی برخوردار است که در سلسله طولی قرار داشته بگونه ای که با تدبر قابل دسترسی می باشد. ایشان نکته مذکور را در قالب بیان شواهدی از قرآن توضیح می دهند.<ref>القرآن فی الاسلام : یقول الله تعالى فی کلامه المجید : ( واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا ) ظاهر هذه الآیة الکریمة أنها تنهى عن عبادة الأصنام کما جاء فی قوله تعالى ( فاجتنبوا الرجس من الأوثان ) ، ولکن بعد التأمل والتحلیل یظهر أن العلة فی المنع من عبادة الأصنام أنها خضوع لغیر الله تعالى . وهذا لا یختص بعبادة الأصنام بل عبر عز شأنه عن إطاعة الشیطان أیضا بالعبادة حیث قال : ( ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان ) ومن جهة أخرى یتبین أنه لا فرق فی الطاعة الممقوتة بین أن تکون للغیر أو للانسان نفسه ، فان إطاعة شهوات النفس أیضا عبادة من دون الله تعالى کما یشیر الیه فی قوله : ( أفرأیت من اتخذ الهه هواه ) .... عند التدبر فی هذه الآیات الکریمة نرى بالنظرة البدائیة فی قوله ( ولا تشرکوا به شیئا ) أنه تعالى ینهی عن عبادة الأصنام وعندما نتوسع بعض التوسع نرى النهی عن عبادة غیر الله من دون أذنه ، ولو توسعنا أکثر من هذا لنرى النهی عن عبادة الانسان نفسه باتباع شهواتها ، أما لو ذهبنا إلى توسع أکثر فنرى النهی عن الغفلة عن الله والتوجه إلى غیره </ref> | ||
ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست می اید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست می اید. <ref>القران فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع | ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست می اید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست می اید. <ref>القران فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهکذا – جار فی کل من الآیات الکریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی کتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وکلا المعنیین یرادان من الآیات الکریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref> | ||
===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار گیری معانی باطنی وظاهر ی در قرآن=== | ===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار گیری معانی باطنی وظاهر ی در قرآن=== | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
از انجا که تعالیم عالی قرآن ناظر به مقام والای انسانیت بوده و او را قابل سیر در مدارج کمال می داند و از طرفی استعداد انسانها در فهم امور معنوی با یکدیگر متفاوت بوده و نمی توان مسائل عالی را در یک سطح ارائه داد به همین دلیل قرآن کریم مسائل را بصورت ساده در اختیار بشریت گذاشته اما در باطن این معانی بظاهر ساده معارف عمیقی نهاده است که تنها اهل معرفت قادر به درک انها می باشند. <ref>القران فی الاسلام ص 30-32 بعد تقدیم هذه المقدمات الثلاث نقول : ان القرآن | از انجا که تعالیم عالی قرآن ناظر به مقام والای انسانیت بوده و او را قابل سیر در مدارج کمال می داند و از طرفی استعداد انسانها در فهم امور معنوی با یکدیگر متفاوت بوده و نمی توان مسائل عالی را در یک سطح ارائه داد به همین دلیل قرآن کریم مسائل را بصورت ساده در اختیار بشریت گذاشته اما در باطن این معانی بظاهر ساده معارف عمیقی نهاده است که تنها اهل معرفت قادر به درک انها می باشند. <ref>القران فی الاسلام ص 30-32 بعد تقدیم هذه المقدمات الثلاث نقول : ان القرآن الکریم ینظر فی تعالیمه القیمة إلى الانسانیة بما أنها انسانیة ، ونعنی أنه یوسع تعالیمه على الانسان باعتباره قابلا للتربیة والسیر فی مدارج الکمال .ونظرا إلى أن الأفهام والعقول تختلف فی ادراک المعنویات ولا یؤمن الخطر عند القاء المعارف العالیة کما أسلفنا . .. یستعرض القرآن الکریم تعالیمه بأبسط المستویات التی تناسب العامة ویتکلم فی حدود فهمهم ومدارکهم الساذجة . | ||
ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة | ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة الحکیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس ، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشکل محسوس أو ما یقرب منه وتبقى الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلى حسب الأفهام ویدرک منها کل شخص بقدر عقله ومدارکه یقول تعالى : ( انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون . وانه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم ). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام : ( أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها ) ویقول الرسول صلى الله علیه وآله فی حدیث مشهور : انا معاشر الأنبیاء نکلم الناس على قدر عقولهم. ونتیجة أخرى لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تکون کأمثلة بالنسبة إلى البواطن ، یعنی بالنسبة إلى المعارف الإلهیة التی هی أعلى مستوى من أفهام العامة </ref> | ||
بعبارت دیگر عمق معارف قرآن و نیز تفاوت ظرفیت انسانها مقتضی ان بود که ایات قرآن بگونه ای تنظیم گردد تا همگان در هر سطحی که هستند بتوانند مراتبی از معانی عالیه ان را درک کنند به همین جهت ظواهر ایات در قرآن کریم دارای سلسله مراتبی هستند که سطوح مختلف متدبرین در ان می توانند معرفت خویش را ارتقا بخشد. | بعبارت دیگر عمق معارف قرآن و نیز تفاوت ظرفیت انسانها مقتضی ان بود که ایات قرآن بگونه ای تنظیم گردد تا همگان در هر سطحی که هستند بتوانند مراتبی از معانی عالیه ان را درک کنند به همین جهت ظواهر ایات در قرآن کریم دارای سلسله مراتبی هستند که سطوح مختلف متدبرین در ان می توانند معرفت خویش را ارتقا بخشد. | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
ایشان در ادامه می نویسد: | ایشان در ادامه می نویسد: | ||
از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات انان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون ان همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان على أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر ، وبواطن تجب التأویل ، إلى أن یصل التأویل إلى نهایة المراتب السبع ، وبل | از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات انان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون ان همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان على أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر ، وبواطن تجب التأویل ، إلى أن یصل التأویل إلى نهایة المراتب السبع ، وبل لکل آیة منه ، وبل لکل حرف ، وعلى هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتى یتحقق بعض هذا المعنى عندک وعند غیرک . ...، وحیث إن کلام اللَّه تعالى وکلام أنبیائه وأولیائه ( ع ) ، یجب أن یکون محتملا على معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الکل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ کل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه ، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلى بعض العبید ، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن ، لیحصل المقصود فی الوسط </ref> | ||
انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از انها شده است - می پردازد. | انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از انها شده است - می پردازد. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
از انجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابر این بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل قرآن مشتمل بر معانی باطنی می باشد مضافا به اینکه معانی باطنی نیز بدلیل اختلاف اهل معرفت در ظرفیتهای فکری و قلبی شان دارای مراتبی می باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35قال جماعة من الصوفیة : ان للنصوص الشرعیة ظاهرا ، وباطنا ، والظاهر هو النص الجلی الواضح ، تماما | از انجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابر این بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل قرآن مشتمل بر معانی باطنی می باشد مضافا به اینکه معانی باطنی نیز بدلیل اختلاف اهل معرفت در ظرفیتهای فکری و قلبی شان دارای مراتبی می باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35قال جماعة من الصوفیة : ان للنصوص الشرعیة ظاهرا ، وباطنا ، والظاهر هو النص الجلی الواضح ، تماما کالصورة المحسوسة الملموسة ، والنص الخفی هو الدقیق الغامض کالأرواح المحجوبة عن العیان ، وقد جاء فی الأحادیث النبویة ان للقرآن ظهرأ و بطنا ، وان لبطنه سبعة ابطن ، وفی حدیث آخر سبعین بطنا ، اما السبب لتعدد البطون فهو ان أحوال الناس مختلفة متباینة ، وعلى الحکیم ان یخاطب المستمعین حسب أفهامهم وواقعهم ، فمنهم من یخاطب بالظاهر فقط ، لأنه لا یفهم سواه ، ومنهم من یخاطب بالباطن ، لأنه یدرکه ویفهمه ، ثم إن أهل الباطن على مراتب فی عمق الفهم وبعد الادراک ، فمنهم من یخترق ادراکه حجابا واحدا ، ومنهم من یخترق أکثر من حجاب إلى سبعین ، والمدیر الحکیم یخاطب کلا حسب ما بلغ الیه من درجات الفهم والادراک .- وأیضا ان الله سبحانه خلق عالمین : عالم الشهادة ، وهو عالمنا هذا الذی نحیاه ، ونعیش فیه ، وعالم الغیب ، وهو عالم ما وراء الطبیعة ، وکل شئ فی عالم الشهادة ، له أصل فی عالم الغیب ، وهذا الأصل هو الروح والحقیقة واللب الموجود فی عالم الشهادة ، وهذا الموجود هو قشر لذلک اللب ، وجسد لتلک الروح ، وکما أن القشر ظاهر ، واللب باطن ، کذلک الموجودات فی هذا العالم هی ظواهر وإشارات إلى الباطن الذی هو اللب والحقیقة ، ومن اجل هذا قیل : ان الدنیا طریق الآخرة </ref> | ||
ایشان در رد دیدگاه مذکور می نویسد: | ایشان در رد دیدگاه مذکور می نویسد: | ||
یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونه ای که ظاهر ان برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب : ان هذا الزعم لا یستند إلى دلیل ، فان الله سبحانه قد | یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونه ای که ظاهر ان برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب : ان هذا الزعم لا یستند إلى دلیل ، فان الله سبحانه قد کلف الناس جمیعا بتکلیف واحد ولم یفرق بین فئة وفئة ولا بین فرد وفرد ، وخاطب الجمیع بالقرآن الکریم وأوجب علیهم العمل به ، ومحال ان یأمرهم بأشیاء لا یفهمونها ولا یهتدون إلیها ،کیف وقد وصف الله القرآن بأنه عربی مبین ؟ ! قال فی الآیة 103 من النحل : " وهذا لسان عربی مبین " وفی الآیة 28 من الزمر ، " قرآنا عربیا غیر ذی عوج " إلى غیر ذلک من الآیات ،هذا إلى أن فی القرآن آیات لا یمکن ان یکون وراء الظاهر شئ کقوله تعالى " محمد رسول الله " وقوله : " قل هو الله أحد " .ومن مزاعم هؤلاء ان ظاهر الشرع لعامة الناس ، وباطنه للخواص العارفین ، فالعبادة کالصوم والصلاة لا تجب على الصوفی العارف ، وانما تجب على العامة ، لان الغایة من العبادة هی الوصول ، ومتى وصل العارف فقد بلغ الغایة ، وانتهى کل شئ ، ولم یبق للوسیلة من اثر ، فالدین لیس عقیدة یعتقدها الناس ، ولا شعیرة یؤدونها بین مجموعة من الأحجار تسمى معبدا ، وانما العقیدة هی الاعتقاد الحق بالله الذی یستلزم الانصراف الکامل عن الخلق ، والمعبدالحق هو القائم فی القلب المقدس .نظرات فی التصوف و الکرامات</ref> | ||
==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ||