محبت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دارد' به 'می‌دارد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دارد' به 'می‌دارد')
خط ۶۴: خط ۶۴:
هر میل و محبتی در برابر عشق به خدا در نظر مؤمنان بی‏‌ارزش و ناچیز است. اصولا آنها غیر او را شایسته عشق و محبت نمی‌‏بینند؛ زیرا عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است. انسان مؤمن هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی‌‏شود، بلکه همواره دنبال هستی و کمال می‏‌رود و به همین‌‏دلیل آن کسی که هستی و کمالش از همه برتر است، از همه کس به عشق‏ ورزیدن و محبت ‏سزاوارتر است.
هر میل و محبتی در برابر عشق به خدا در نظر مؤمنان بی‏‌ارزش و ناچیز است. اصولا آنها غیر او را شایسته عشق و محبت نمی‌‏بینند؛ زیرا عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است. انسان مؤمن هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی‌‏شود، بلکه همواره دنبال هستی و کمال می‏‌رود و به همین‌‏دلیل آن کسی که هستی و کمالش از همه برتر است، از همه کس به عشق‏ ورزیدن و محبت ‏سزاوارتر است.


محبت مؤمن به خدا از محبت مشرک به بت‏ برتر است؛ زیرا بت اگرچه زیبا باشد، زیبایی بصری و سمعی یا زیبایی خیالی و وهمی دارد و درک این زیبایی‏‌ها به وسیله گوش و چشم و تاثیر این محبوب‌ها در حد وهم و خیال است، چون انسان ناآگاه می‏‌پندارد از بتان و به طور کلی از غیر خدا کاری ساخته است، بنابراین، معرفت‏ بت‏‌پرستان در حد توهم؛ و زیبایی‌شناسی آن‏ها در حد خیال است و به همین دلیل محبت و عشق آنها از محدوده چشم و گوش از یک سو و از محور وهم و خیال از سوی دیگر نمی‏‌گذرد، ولی مؤمن نه تنها از راه چشم و گوش، آثار طبیعی محبوب حقیقی را می‏‌نگرد، بلکه از راه عقل، کمال معقول و اسمای حسنای الهی را م‌ی‏نگرد و درک او قوی‏تر است و چون درکش قوی‏تر است در نتیجه محبت او هم بیشتر است.
محبت مؤمن به خدا از محبت مشرک به بت‏ برتر است؛ زیرا بت اگرچه زیبا باشد، زیبایی بصری و سمعی یا زیبایی خیالی و وهمی‌دارد و درک این زیبایی‏‌ها به وسیله گوش و چشم و تاثیر این محبوب‌ها در حد وهم و خیال است، چون انسان ناآگاه می‏‌پندارد از بتان و به طور کلی از غیر خدا کاری ساخته است، بنابراین، معرفت‏ بت‏‌پرستان در حد توهم؛ و زیبایی‌شناسی آن‏ها در حد خیال است و به همین دلیل محبت و عشق آنها از محدوده چشم و گوش از یک سو و از محور وهم و خیال از سوی دیگر نمی‏‌گذرد، ولی مؤمن نه تنها از راه چشم و گوش، آثار طبیعی محبوب حقیقی را می‏‌نگرد، بلکه از راه عقل، کمال معقول و اسمای حسنای الهی را م‌ی‏نگرد و درک او قوی‏تر است و چون درکش قوی‏تر است در نتیجه محبت او هم بیشتر است.


در نبردهایی که بین مردان با ایمان و کافران در طول تاریخ اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بوده‏‌اند و این بدان دلیل است که ایستادگی و مقاومت در سایه علاقه، همان ایستادگی در پرتو معرفت است و چون معرفت مؤمنان کامل‏تر است، علاقه آنها نیز کامل‌‏تر است و چون محبت و اشتیاق و علاقه آنها کامل‏‌تر است، ایستادگی آنها نیز کامل‏‌تر و بیشتر است و چون مقاومت و ایستادگی آنها بیشتر است، قهرا پیروزی از آن آنهاست.
در نبردهایی که بین مردان با ایمان و کافران در طول تاریخ اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بوده‏‌اند و این بدان دلیل است که ایستادگی و مقاومت در سایه علاقه، همان ایستادگی در پرتو معرفت است و چون معرفت مؤمنان کامل‏تر است، علاقه آنها نیز کامل‌‏تر است و چون محبت و اشتیاق و علاقه آنها کامل‏‌تر است، ایستادگی آنها نیز کامل‏‌تر و بیشتر است و چون مقاومت و ایستادگی آنها بیشتر است، قهرا پیروزی از آن آنهاست.
خط ۹۵: خط ۹۵:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله...»<ref>سورهٔ آل‌عمران:31</ref>؛ «بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست دارد...».  
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله...»<ref>سورهٔ آل‌عمران:31</ref>؛ «بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست دارد...».  


«در حقیقت این اثر طبیعی محبت است که انسان را به سوی «محبوب‏» می‏‌کشاند و این‏گونه محبت آثار علمی دارد و دارنده آن را با محبوب پیوند می‏‌دهد و در مسیر خواسته‏‌های او به تلاش پرثمر وا می‏‌دارد. دلیل این موضوع روشن است؛ زیرا عشق و علاقه انسان به موجودی، حتما به خاطر این است که کمالی در آن یافته است.
«در حقیقت این اثر طبیعی محبت است که انسان را به سوی «محبوب‏» می‏‌کشاند و این‏گونه محبت آثار علمی‌دارد و دارنده آن را با محبوب پیوند می‏‌دهد و در مسیر خواسته‏‌های او به تلاش پرثمر وا می‏‌دارد. دلیل این موضوع روشن است؛ زیرا عشق و علاقه انسان به موجودی، حتما به خاطر این است که کمالی در آن یافته است.
هرگز انسان به موجودی که هیچ نقطه قوتی در آن نیست، عشق نمی‏‌ورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که او منبع و سرچشمهٔ اصلی هر نوع کمال است، چنین وجودی، تمام برنامه‏‌ها و دستورهایش نیز کامل است و در این حال چگونه ممکن است انسانی که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه‏‌ها سر باز زند و اگر سر باز زد، نشانهٔ عدم واقعیت عشق و محبت است.
هرگز انسان به موجودی که هیچ نقطه قوتی در آن نیست، عشق نمی‏‌ورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که او منبع و سرچشمهٔ اصلی هر نوع کمال است، چنین وجودی، تمام برنامه‏‌ها و دستورهایش نیز کامل است و در این حال چگونه ممکن است انسانی که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه‏‌ها سر باز زند و اگر سر باز زد، نشانهٔ عدم واقعیت عشق و محبت است.
آنها که شب و روز از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان دم می‏‌زنند، اما در عمل کمترین شباهتی به آنها ندارند، مدعیان دروغین بیش نیستند.
آنها که شب و روز از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان دم می‏‌زنند، اما در عمل کمترین شباهتی به آنها ندارند، مدعیان دروغین بیش نیستند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۲۰

ویرایش