۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فخر ال' به 'فخرال') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=معنای مرگ= | =معنای مرگ= | ||
مرگ به معنای مردن است و لسان العرب آن را به <big>ضد حیات</big> معنا کرده است. <ref>ابن منظور، محمد بن | مرگ به معنای مردن است و لسان العرب آن را به <big>ضد حیات</big> معنا کرده است. <ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، سال: ۱۴۱۴ ق، چاپ: سوم، ج۲، ص۹۱</ref> برخی مرگ را به معنای <big>سکون</big> گرفته اند. <ref>طریحى، فخرالدین؛ مجمع البحرین، کتابفروشى مرتضوى، تهران، ۱۳۷۵ ش، چاپ: سوم ، ج۱، ص۱۱۵</ref> | ||
التحقیق درباره معنای موت میگوید: مرگ نفی حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است. <ref>مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی | التحقیق درباره معنای موت میگوید: مرگ نفی حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است. <ref>مصطفوى، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، سال: ۱۳۶۰ ش، ج۱۱، ص: ۱۹۶</ref> | ||
[[راغب]] در مفردات مرگ را پنج نوع میشمارد. <ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ق، چاپ: اول ، ص: ۷۸۲</ref> | [[راغب]] در مفردات مرگ را پنج نوع میشمارد. <ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ق، چاپ: اول ، ص: ۷۸۲</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مرگ سنّتی همگانی است و بنا بر دیدگاه خداباوران، خداوند بقا و جاودانگی حیات دنیوی را برای هیچکس قرار نداده است و همگی طعم مرگ را خواهند چشید. | مرگ سنّتی همگانی است و بنا بر دیدگاه خداباوران، خداوند بقا و جاودانگی حیات دنیوی را برای هیچکس قرار نداده است و همگی طعم مرگ را خواهند چشید. | ||
don Juan Matus (دون خوان ماتوس) : مرگ هرگز توقف نمیکند. فقط گاهی چراغهایش را خاموش میکند. <ref> | don Juan Matus (دون خوان ماتوس) : مرگ هرگز توقف نمیکند. فقط گاهی چراغهایش را خاموش میکند. <ref> کاستاندا، کارلوس، حقیقتی دیگر بازهم گفتوشنودی با دون خوان ، ترجمۀ ابراهیم مکلّا تهران : نشر دیدار1382- صفحه 56</ref> | ||
چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار؟ که رخت عُمر ز کی باز میبرد طرار | چرا ز قافله یک کس نمیشود بیدار؟ که رخت عُمر ز کی باز میبرد طرار | ||
چرا ز خواب و ز طرار می نیازاری؟ چرا ازو که خبر میکند کنی آزار؟ <ref> مولوی ، جلالالدین محمد ، دیوان | چرا ز خواب و ز طرار می نیازاری؟ چرا ازو که خبر میکند کنی آزار؟ <ref> مولوی ، جلالالدین محمد ، دیوان کبیر شمس، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. غزل 1134</ref> | ||
=انواع مرگ= | =انواع مرگ= | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
# | # | ||
#اگر کسی [[اصول اعتقادی]] خود را با دلایل قطعی فرا گیرد و ادله ایمان را با براهین یقینی فراگیرد و آن را با صفای باطن به [[خداوند]] بسپارد و نیت کند که در هنگام مرگ خداوند آن حقایق را به یاد او بیاورد و هنگام مرگ بگوید: «اَللَّهُمَّ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ إِنِّی | #اگر کسی [[اصول اعتقادی]] خود را با دلایل قطعی فرا گیرد و ادله ایمان را با براهین یقینی فراگیرد و آن را با صفای باطن به [[خداوند]] بسپارد و نیت کند که در هنگام مرگ خداوند آن حقایق را به یاد او بیاورد و هنگام مرگ بگوید: «اَللَّهُمَّ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ إِنِّی أَوْدَعْتُکَ یَقِینِی هَذَا وَ ثَبَاتَ دِینِی وَ أَنْتَ خَیْرُ مُسْتَوْدَعٍ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ اَلْوَدَائِعِ فَرُدَّهُ عَلَیَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِی؛ خدایا! ای مهربانترین مهربانان همانا من این یقین و استواری دینم را به تو سپردم و تو بهترین امانتدار هستی چه تو خود ما را به حفظ امانتها فرمان دادی، پس آن را به گاه فرارسیدن مرگم به من بازگردان.» <ref>قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ذیل دعای عدیله</ref> | ||
# | # | ||
#از امام صادق(ع) نقل شده است که بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، ایمان او کامل میگردد و هنگام مرگ از او زایل و برطرف نگردد. دعا این است: «رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ نَبِیّاً، وَبِالإِسْلامِ دیناً وَبِالْقُرآنِ | #از امام صادق(ع) نقل شده است که بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، ایمان او کامل میگردد و هنگام مرگ از او زایل و برطرف نگردد. دعا این است: «رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ نَبِیّاً، وَبِالإِسْلامِ دیناً وَبِالْقُرآنِ کِتاباً، وَبِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً، وَبِعَلِىٍّ وَلِیّاً وَاِماماً، وَبِالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِىِ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَمُوسى بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةً اَللّهُمَّ اِنّى رَضیتُ بِهِمْ اَئِمَّةً، فَارْضَنى لَهُمْ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ؛ خشنودم که پروردگارم خدا است. و محمد(ص) پیغمبرم، و اسلام دینم، و قرآن کتابم، و کعبه قبلهام، و على صاحب اختیار و پیشوای من است و به حسن، و حسین، و على بن الحسین، و محمد بن على، و جعفر بن محمد، و موسى بن جعفر، و على بن موسى، و محمد بن على، و على بن محمد، و حسن بن علی، و حجة بن الحسن صلوات الله علیهم به عنوان پیشوا. خدایا من به پیشوایى ایشان خشنودم، آنان را نیز از من خشنودى ساز که تو بر هر چیز توانایى» <ref>قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ذیل دعای عدیله</ref> | ||
# | # | ||